یک‌شنبه 12 آبان 1404 - 11:47

کد خبر 928354

دوشنبه 03 تیر 1404 - 19:28:16


با تهاجم آمریکا به تاسیسات ایران گزینه‌های دیپلماتیک رنگ باخته است


اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

تنها راه خروج از بحران انسجام داخلی و بازنگری سیاست‌های امنیتی است، چرا‌که امریکا اراده سیاسی برای پایان رویارویی ندارد


نادر انتصار، استاد برجسته دانشگاه آلابامای جنوبی در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب پیامدهای حمله متجاوزانه امریکا به تاسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز کشورمان گفت: به نظر می‌رسد که آقای ترامپ یا دست‌کم اطرافیان او رییس‌جمهوری را متقاعد کرده‌اند که از این پس باید خط نتانیاهو را به‌صورت صددرصدی دنبال کند. به باور انتصار همین عامل درصد ورود مستقیم امریکا به یک حمله نظامی علیه ایران را ساعاتی پیش از انجام بمباران تاسیسات هسته‌ای به شکل قابل‌توجهی افزایش داد. اکنون نیز امریکا با حمله مستقیم به فردو و دو سایت هسته‌ای دیگر ایران، وارد جنگ شده است و بدین طریق شانس بسیار کمی هم که برای دیپلماسی وجود داشت را از بین برد. این استاد دانشگاه در ادامه به «اعتماد» گفت: در همین راستا بزرگ‌ترین خطر این حملات آلودگی هسته‌ای است که بعد از حمله به هر پایگاه هسته‌ای اتفاق می‌ا‌فتد و اثرات طولانی و مرگباری برای مردم ایران خواهد داشت. از طرفی اکنون ایران با یک خطر موجودی روبه‌رو است که باید سیاست، اقتصاد و سایر نهادهای کشوری را براساس این اصل مورد بازنگری قرار داد. نه دیپلماسی به نوع برجامی آن و نه بسنده کردن به شعارهای توخالی دردی را دوا نمی‌کنند. به گفته این کارشناس مسائل خاورمیانه فقط ایران‌پرستی و انسجام کامل و قدرتمند مردمی می‌توانند به موجودیت سرزمینی ایران کمک کنند. زمان دو پهلو حرف زدن تمام شده است. ایران اکنون احتیاج به ساختاری دارد که بتواند کشوری جنگ‌زده را با قاطعیت مدیریت کند. آن حرف‌های قبل از جنگ به نجات ایران کمکی نخواهند کرد. به گفته این تحلیلگر مسائل خاورمیانه با این حال، ما در برابر چند سناریوی احتمالی قرار داریم. سناریوی نخست این است که جنگ فعلی میان ایران و اسراییل تا مدت نامعلومی ادامه پیدا کند؛ جنگی که ممکن است به شکل فرسایشی پیش برود، با فراز و نشیب‌هایی در شدت و وسعت درگیری‌ها. این نوع جنگ می‌تواند بدون پایان مشخص، وارد یک دوره طولانی‌مدت شود. انتصار در ادامه گفت‌وگوی خود با«اعتماد» خاطرنشان کرد: سناریوی دوم آن است که در آینده‌ای نزدیک، یکی از دو طرف به دلایل مختلف از جمله فرسودگی یا کمبود تسلیحات عملا از میدان عقب‌نشینی کند و درگیری‌ها به پایان برسد. البته اگر چنین سناریویی محقق شود، با توجه به اینکه اسراییل همچنان از مسیرهای تسلیحاتی و حمایتی امریکا برخوردار است، احتمالا این ایران خواهد بود که به دلیل محدودیت منابع، فشار بیشتری را متحمل خواهد شد. تل‌آویو اگر هم با کمبود تسلیحات مواجه شود، با حمایت واشنگتن آن را جبران خواهد کرد.انتصار اما در مورد سناریوی سوم که به باورش تا بخشی محقق شده ورود مستقیم امریکا به رویارویی‌های اسراییل و ایران است آن‌هم با تداوم حملات تهاجمی هوایی به تاسیسات و سایر سایت‌های حساس. تحقق این سناریو، خطرناک‌ترین حالت ممکن است و به معنای مقابله مستقیم ایران با یک ابرقدرت جهانی در کنار اسراییل است. در این میان اما سناریوی چهارمی نیز وجود دارد و آن ورود قاطع و موثر جامعه بین‌المللی برای توقف درگیری‌ها پیش از گسترش آن است. اگر اراده‌ای جهانی و سریع برای مهار بحران شکل بگیرد، می‌توان به جلوگیری از تحقق سناریوهای پرهزینه‌تر امیدوار بود. انتصار اما در ادامه به «اعتماد» گفت: به نظر می‌رسدکه نه ترامپ، نه نمایندگان کنگره و نه دیگر نهادهای تصمیم‌گیر در امریکا، اراده‌ای برای توقف این روند تهاجمی ندارند. مساله، ناتوانی نیست؛ بلکه تمایل و خواست سیاسی برای تداوم همین مسیر است.


انتصار در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر نوع واکنش روسیه و چین به عنوان متحدین ایران نسبت به حملات اخیر امریکا و اسراییل به تمامیت ارضی ایران تاکید کرد: متاسفانه روسیه و چین، به دلایل مختلف، توان و اراده لازم برای جلوگیری از گسترش جنگ میان ایران و اسراییل و حتی امریکا را ندارند، چراکه دو کشور با محدودیت‌های قابل‌توجهی مواجهند. اخیرا یکی از مقامات بلندپایه روسیه در یک مصاحبه مطبوعاتی، در پاسخ به این پرسش که آیا امکان دارد روسیه برای دفاع از ایران وارد این جنگ شود یا کمک نظامی ارایه کند، گفت ما با ایران قرارداد همکاری ۲۰ ساله داریم و روابط گسترده‌ای برقرار کرده‌ایم، اما این همکاری‌ها شامل کمک نظامی نمی‌شود. او به‌سادگی تاکید کرد که روسیه از نظر نظامی وارد این بحران نخواهد شد.
به گفته این استاد دانشگاه، روسیه خود درگیر جنگ فرسایشی و بلندمدت با اوکراین است و توان ورود به جبهه‌ای جدید را ندارد. از سوی دیگر، چین نیز اساسا تمایلی به ورود به درگیری‌های نظامی در مناطق اطراف خود را ندارد. تنها در صورتی که منافع چین در حاشیه مرزهایش به خطر بیفتد، ممکن است واکنش نشان دهد. چین اگرچه با ایران قراردادهایی مهم در حوزه اقتصادی و انرژی دارد، اما این قراردادها برای پکن به اندازه‌ای ارزشمند نیستند که بخواهد به خاطر آنها وارد یک میدان درگیری نظامی با امریکا یا اسراییل شود.


انتصار در ادامه گفت‌وگو با «اعتماد» خاطرنشان کرد: باید توجه داشت که اکنون دوران جنگ سرد نیست؛ زمانی که مثلا در جنگ ویتنام، امریکا و شوروی در دو سوی میدان قرار می‌گرفتند و شوروی و چین به عنوان متحدان ویتنام کمک تسلیحاتی می‌فرستادند. امروز شرایط فرق کرده است. ایران متاسفانه در شرایطی قرار دارد که هیچ متحد نظامی جدی یا شریک استراتژیک در سطح جهانی ندارد؛ کشوری که حاضر باشد در صورت تشدید حملات نظامی علیه ایران، عملا وارد میدان شود و کمک‌های قاطع نظامی ارایه دهد. به باور انتصار ما نباید انتظار داشته باشیم که اگر امریکا و اسراییل دامنه حملات خود علیه ایران را گسترش دهند، روسیه یا چین وارد عمل شوند. حمایت‌های لفظی و دیپلماتیک وجود دارد، اما در عمل این حمایت‌ها به اقدام موثر نظامی منجر نخواهد شد. همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، برخلاف آنچه سال‌ها گفته می‌شد، ایران هیچ‌گاه متحد استراتژیکی نداشته و اکنون نیز ندارد. ایران در یک خلأ بین‌المللی قرار گرفته است؛ بدون متحدی که حاضر باشد هزینه دفاع از منافع ایران را بپردازد.


این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر اینکه در شرایط فعلی و بعد از حمله امریکا به تاسیسات هسته‌ای می‌توان شکست دیپلماسی را اعلام کرد یا خیر، تاکید کرد: به نظر من، مسیر دیپلماتیکی که اکنون آقای عراقچی پیگیر آن است چه در ژنو، چه در استانبول و امروز نیز با سفر به مسکو قطعا اقدامی ضروری و قابل‌توجه است. این تلاش‌ها باید به‌صورت موازی با اقدامات نظامی دنبال شوند، اما باید توجه داشت که دیپلماسی، نه فقط در مورد ایران بلکه به‌طور کلی، با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو است و به‌تنهایی نمی‌تواند راه‌حل نهایی باشد، مگر آنکه تحولات مهمی در میدان نبرد یا در میز مذاکرات با کشورهای دیگر رخ دهد.


به باور انتصار اگرچه سفر آقای عراقچی به مسکو گامی مهم در چارچوب تلاش‌های دیپلماتیک است، اما نباید این اقدام را بیش از اندازه بزرگ و سرنوشت‌ساز جلوه داد؛ به‌گونه‌ای که گویی قرار است تاریخ روابط ایران و روسیه را دگرگون کند. این استاد دانشگاه در این رابطه که در مقطع کنونی روسیه چه اهرم‌هایی دیگر به جز اهرم نظامی برای حمایت از ایران دراختیار دارد، گفت: مسکو اهرم‌هایی دراختیار دارد، ازجمله رابطه نسبتا خوب با ایالات‌متحده و نیز رابطه‌ای که میان ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ وجود دارد. افزون بر آن، روسیه با اسراییل نیز مناسبات خوبی تعریف کرده و خود پوتین بارها اعلام کرده که با تل‌آویو روابط دوستانه و حتی استراتژیک دارد. درنتیجه، اگرچه روسیه ابزارهایی دراختیار دارد، اما اینها در بهترین حالت اهرم‌های دست دوم و سوم محسوب می‌شوند؛ نه گزینه‌هایی که بتوانند به‌تنهایی معادله جنگ و درگیری‌ها را به‌طور بنیادین تغییر دهند یا مسیر بحران را به‌کلی عوض کنند.


انتصار در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر اینکه در مقطع فعلی که برنامه هسته‌ای ایران هدف حملات متجاوزانه تل‌آویو و واشنگتن قرار گرفته تهران چه کارت‌هایی برای بازگشت احتمالی به میز مذاکرات دارد گفت: در هر مذاکره‌ای، هر دو طرف تا حدودی کارت‌هایی برای بازی دراختیار دارند، اما متاسفانه در ماه‌های اخیر و حتی می‌توان گفت سال‌های اخیر کارت‌های دیپلماتیک ایران یکی پس از دیگری تضعیف شده‌اند. به باور انتصاردر چنین شرایطی تنها برگ برنده ایران این خواهد بود که میزان تسلیم را از صددرصد به مثلا نود درصد کاهش دهد؛ تغییری که در عمل تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند. ما اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که تقریبا تمام اهرم‌هایی که زمانی دراختیار جمهوری اسلامی ایران بود ازجمله اهرم دیپلماسی تا حد زیادی از کار افتاده یا تضعیف شده است.


این استاد بازنشسته دانشگاه آلابامای جنوبی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب پیامدهای احتمالی آغاز حملات واشنگتن به ایران در میان حامیان و افکار عمومی ایالات‌متحده تاکید کرد: اگرچه از ابتدا شکاف‌هایی در حلقه اطراف آقای ترامپ مبنی بر ورود یا عدم ورود او به جنگ با امریکا وجود داشت اما باید توجه داشت تجربه تاریخی نشان می‌دهد روسای جمهور امریکا هنگامی که وارد جنگ علیه کشوری می‌شوند محبوبیت بیشتری کسب می‌کنند. به باور انتصار حداقل در گذشته نیز چنین بوده است؛ بدان معنا که وقتی امریکا وارد جنگ می‌شود، دست‌کم در کوتاه‌مدت، حمایت افکار عمومی از رییس‌جمهور بالا می‌رود. بر این اساس، من فکر می‌کنم آغاز این جنگ در کوتاه‌مدت به تقویت جایگاه ترامپ در میان مردم امریکا منجر خواهد شد. حتی کسانی که پیش‌تر مخالف او بوده‌اند، ممکن است در این فضای جنگی از رییس‌جمهور حمایت کنند.


این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در ادامه به «اعتماد» گفت: نکته قابل‌توجه این است که بخشی از هواداران جدی جنگ با ایران، دموکرات‌ها هستند؛ یعنی همان کسانی که در سایر حوزه‌ها با ترامپ به‌شدت مخالفند. اما در ارتباط با ایران، در کنار او قرار گرفته‌اند. در کنگره، تنها کمتر از 10 نماینده با حملات نظامی مخالف بوده‌اند. اکثریت کنگره، شامل جمهوری‌خواهان و نیز شماری از دموکرات‌ها، از اقدامات نظامی علیه ایران حمایت کرده‌اند. به گفته انتصار نمی‌توان ادعا کرد چون ترامپ در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۴ وعده پایان جنگ‌ها را داده، حال اگر وارد جنگ شود، با واکنش منفی از‌سوی مردم مواجه خواهد شد. به‌نظر من، برعکس، ورود امریکا به این جنگ احتمالا به افزایش حمایت از ترامپ خواهد انجامید. به باور این استاد دانشگاه، البته مساله زمان و پیامدهای جنگ هم مهم است. باید دید این درگیری تا چه زمانی ادامه می‌یابد و آثار آن چه خواهد بود. در بلندمدت ممکن است حمایت عمومی در امریکا کاهش یافته و انتقادات افزایش یابد، اما آن زمان دیگر برای ایران سودی نخواهد داشت.


به گفته انتصار در مقطع کنونی ایران در شرایطی قرار دارد که هم اسراییل را دشمن خود می‌داند و هم ایالات‌متحده امریکا را؛ دو قدرت مهم و اثرگذار جهانی که در واقع در یک جبهه مشترک مقابل کشورمان قرار گرفته‌اند. اشتباه استراتژیک ایران این بود که تصور کرده می‌تواند به‌تنهایی وارد تقابل با امریکا شود و سپس همزمان با اسراییل نیز درگیر شود. درحالی که این دو بازیگر، عملا در بسیاری از عرصه‌ها در هماهنگی کامل علیه ایران عمل کرده‌اند. باید دید ادامه این روند به کجا خواهد انجامید و آیا در استراتژی‌های کلان ایران بازنگری‌هایی صورت خواهد گرفت یا نه.

حدیث روشنی


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط