جمعه 06 مهر 1403 - 16:48

کد خبر 115293

چهارشنبه 14 تیر 1402 - 09:16:35


مواظب فرهنگ هواداری در کودکان باشیم


خراسان/ دنیای فوتبال برای برخی از ما چنان مهم می‌‌شود که تصور می‌‌کنیم اتفاقاتش در تضاد با مفاهیم مهم زندگی است؛ درحالی‌‌که باید فوتبال را به‌‌اندازه‌‌ای که هست جدی بگیریم، یعنی فرصتی برای سرگرمی و هیجان


دوشنبه فوتبال ایران روز پرهیجانی را سپری کرد؛ اول خبر فسخ بیرانوند با پرسپولیس منتشر شد؛ بعد هم خبر مذاکره او با استقلال برای رقمی حدود 120 میلیارد تومان. در ادامه عکس و خبرهایی از تجمع هواداران مقابل باشگاه و اوضاع نامناسب جسمی و روحی بسیاری از آن‌‌ها منتشر شد. انتهای شب هم که وکیل بیرانوند روی خط برنامه «فوتبال برتر» آمد و درآمد 18 میلیاردی برای یک سال را تلویحاً برای گذران زندگی و آتیه یک ورزشکار، کم توصیف کرد و به‌‌نوعی مدعی شد مفاهیمی مثل عشق و وفاداری کاربردی در فوتبال امروز ندارند و کهنه شدند... شاید این اخبار در ظاهر چیز مهمی نباشد؛ اما ممکن است در ذهن کودک و نوجوانی که تلاش می‌‌کند دنیا و مفاهیم زندگی را از دریچه فوتبال ببیند و بشناسد تناقضاتی ایجاد شود و افکارش را آزار دهد. به راستی چرا مهم است در این بین حواس‌‌مان به فرهنگ هواداری بین کودکان و نوجوانان باشد؟
 هوادارانی بُهت زده  
لابه‌‌لای این اتفاقات هواداران بُهت زده‌‌ای هستند که چند وقت قبل، زمانی‌‌که روی سکوهای رقیب علیه بیرانوند شعار داده می‌‌شد گفتند «ما همه بیرانوندیم» و از طرفی هوادارانی هم بودند که از بیرانوند به‌‌دلیل  کری‌‌هایش ناراحت بودند و یک شبه طرفدارش شدند. شاید بخشی از جذابیت فوتبال هم به همین مسائل باشد؛ البته اگر فوتبال را سرگرمی بدانیم که قرار است گاهی با برد، باخت، حاشیه‌‌ها و حتی نقل و انتقالاتش ما را غافلگیر کند تا هیجان داشته باشیم و از مسیر روزمره و یکنواخت زندگی دور شویم اما در این بین یک خطر بزرگ متوجه فرهنگ هواداری در بین کودکان و نوجوانان است. این‌‌که کودک و نوجوان بخواهد تعریف و درک برخی مفاهیم با ارزش مثل دوستی و رفاقت، عهد و پیمان، وفاداری و عشق را فقط و فقط از فوتبال بگیرد. آن‌‌وقت ممکن  است که این مفاهیم در نظرش بسیار نازل می‌‌شوند، طوری‌‌که می‌‌شود فراتر از فوتبال و در مسیر زندگی هم هرکدام از این مفاهیم را به‌‌راحتی به‌‌خاطر چیزهای دیگر، اعم از پول، لجبازی و ناراحتی و... نادیده گرفت و فراموش کرد. این‌‌جاست که باید مراقب بچه‌‌ها باشیم، اما چطور؟
  مختصات دنیای فوتبال را برای‌‌شان تعریف کنید
کودک باید بداند برای چه هوادار یک تیم شده، هوادار شده تا با آدم‌‌های دیگر از طبقات و نسل‌‌های متفاوت، در یک موضوع جذاب اشتراکاتی داشته باشد، درک بهتری از هم پیدا کنند، زمینه برای صحبت بیشتر و حتی گاهی کُری خواندن داشته باشد و از همه مهم‌‌تر بتواند به‌‌لطف تلاش 11 نفری که در زمین هستند و نماینده و نماد تیم هستند موفقیت‌‌هایی را تجربه کند و لذت ببرد. برای همین او عضوی از یک تیم است که قرارداد سفید امضا کرده، با باختش ناراحت می‌‌شود و با بردش خوشحال، اما آدم‌‌ها برایش موضوعیت ندارند، بلکه آن تیم مهم است و شوری که به آن تیم دارد تا حس بهتری داشته باشد. اگر قرار باشد آدم‌‌ها یا حتی خود تیم و حواشی‌‌اش مقابل این هدف اصلی قرار بگیرند فلسفه هواداری کم‌‌رنگ و بی‌‌معنا می‌‌شود. هوادار تیم را دوست دارد و بازیکن‌‌را هم چون در خدمت تیم و هدف مشترک است دوست دارد،  اما باید بداند گاهی این هدف دیگر مشترک نیست چون بازیکن می‌‌تواند به دلایل زیادی اهداف تازه‌‌ای مثل رشد در فوتبال و بازی در تیم‌‌های اروپایی یا پول بیشتر را انتخاب کند.
  بازیکن فقط یک فوتبالیست است و بس
شاید بازیکنان دم از این بزنند که جان‌‌شان را برای هوادار و تیم می‌‌دهند، اما هوادار باید بداند بیشتر بازیکنان صرفاً چیزی شبیه یک کارمند هستند و اگر گول ژست‌‌های‌‌شان را نخوریم در بزنگاه‌‌هایی مثل اتفاقات اخیر نه از رفتن کسی ناراحت می‌‌شویم نه از آمدنش هیجان‌‌زده. چون بازیکنی که رفته ممکن است روزی برگردد و کسی که آمده ممکن است روزی برود. فوتبال به همین سادگی است. فوتبال مثل زندگی فراز و نشیب دارد، اما قرار نیست الگوهایش را در زندگی پیاده کنیم. برخی مفاهیم در زندگی همیشه با ارزش هستند و کهنه نمی‌‌شوند؛ حتی اگر آدم‌‌هایی که دوست‌‌شان داشتیم آن مفاهیم را نادیده بگیرند. عشق و علاقه، وفاداری و تعهد و خیلی چیزهای دیگر زیباست و ما از انجام آن‌‌ها لذت می‌‌بریم چون کار خوب شایسته ماست. بازیکن هم حق دارد برای خودش تصمیم بگیرد؛ اما نه با یک رفتار حائز عمل به آن مفاهیم است نه با نادیده گرفتن آن‌‌ها فاقد آن فضیلت‌‌ها. مهم این است خود ما فارغ از این اتفاقات چه‌‌نگاهی به زندگی داریم. اگر کودک و نوجوان بداند که ورزشکار، هنرمند و در کل چهره‌‌ها فقط توانایی و استعدادی در یک زمینه خاص دارند و قرار نیست تمام رفتارشان الگو باشد از بروز این اتفاقات سرخورده نمی‌‌شود، خشم نخواهد داشت و در نهایت دچار تناقض هم نمی‌‌شود.

نویسنده : سید مصطفی صابری| ‌ روزنامه‌نگار



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط