جمعه 25 آبان 1403 - 05:34

کد خبر 122026

سه‌شنبه 20 تیر 1402 - 09:51:00


سرمقاله فرهیختگان/ 10 درس نظامی که می‌توان از جنگ اوکراین آموخت


فرهیختگان/« 10 درس نظامی که می‌توان از جنگ اوکراین آموخت » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم میراحمدرضا مشرف است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: 

تحلیل روزنامه ایندین اکسپرس از روند جنگ در اوکراین

تداوم جنگ در اوکراین موجب شده تا به‌تدریج ماهیت بحث‌ها بر سر این بحران نیز دستخوش تغییر شده و از حوزه‌های عام و فراگیری همچون سیاست و روابط بین‌الملل، به سوی مباحث تخصصی‌تر مانند ابعاد فنی و نظامی این منازعه سوق پیدا کند. بر همین اساس در روزهای گذشته تحلیل‌های فنی و تخصصی در این زمینه منتشر شده است که به‌عنوان نمونه می‌توان به تحلیل شماره اخیر نشریه اکونومیست اشاره کرد که ضمن تمرکز بر نقش تکنولوژی در میدان نبرد، به بحث در رابطه با آینده جنگ در اوکراین می‌پردازد. شفاف شدن هر‌چه بیشتر صحنه نبرد توسط فناوری‌های جدید و دقیق اطلاعاتی، درگیری و تلفات گسترده نیروی انسانی به‌رغم بهره‌گیری از تکنولوژی‌های برتر و هوش مصنوعی و درنهایت گسترده و نامشخص بودن مرزهای یک جنگ بزرگ، سه ویژگی مهمی هستند که اکونومیست در تحلیل خود از شرایط جنگ اوکراین به آنها اشاره می‌کند. اما همزمان با تحلیل ارائه‌شده در نشریه اکونومیست، تحلیل دیگری نیز در رابطه با وضعیت جنگ در اوکراین از سوی روزنامه هندی «ایندین اکسپرس» منتشر شده که حاوی نکات مهم و برجسته‌ای است. اگرچه در وهله اول از عنوان مقاله (۱۰ درس نظامی جنگ اوکراین برای هند) ممکن است این‌گونه استنباط شود که نویسنده این مطلب «دی بی. ونکاتش ورما» (سفیر سابق هند در روسیه و در کنفرانس خلع سلاح) صرفا مردم و سیاستمداران هندی را مخاطب قرار داده و آن را در راستای توصیه برای چگونگی مواجهه دهلی‌نو با این جنگ نگاشته است، اما از محتوای متن به خوبی روشن می‌شود که تحلیل او جز در یکی دو مورد مشخص، می‌تواند برای سایر کشورها نیز حاوی بحث‌ها و نکات در‌خور توجهی باشد. بر همین اساس امیدواریم که ترجمه این متن، به‌رغم پیچیدگی‌های نوشتاری و مفهومی آن، بتواند در درک شرایط کلی حاکم بر جنگ در اوکراین و بحث مهم چگونگی تعامل کشورها در مواجهه با آن، مفید واقع شود.

  درس‌هایی که می‌توان از جنگ اوکراین آموخت
هیچ دو جنگی شبیه هم نیستند. با این حال مطالعه درگیری‌های جاری میان روسیه و اوکراین ممکن است بینش‌هایی را درمورد ماهیت در حال تغییر آن، تاثیرات فناوری‌های جدید و ابعاد جدید راهبردی ارائه دهد. با در نظر گرفتن این موضوع، حداقل 10 درس نظامی را می‌توان بر شمرد.
1- بازدارندگی ناپایدار متاثر از درگیرهای ژئوپلتیکی قدرت‌های بزرگ به شکل ماندگاری سیر صعودی از خود نشان می‌دهد. اینکه روسیه در میدان نبرد چقدر خوب عمل می‌کند، برای سرنوشت اوکراین به‌عنوان یک کشور مستقل و همچنین برای آینده ناتو مساله‌ای کلیدی محسوب می‌شود. با توجه به مخاطرات فراوان موجود، همه طرف‌های منازعه در حالت تشدید و توام با خطرات عمیقا نگران‌کننده‌ای قرار دارند. به استثنای بحث عضویت اوکراین در ناتو، این سازمان احتمالا حمایت از اوکراین را در آینده دو‌چندان خواهد کرد.
2- جنگ‌های «طولانی‌مدت‌» به دلیل اهداف فزاینده‌شان، اغلب از دسته «جنگ‌های بی‌نتیجه» هستند. برای برخی از اعضای جامعه متخصصان ما که برای مدت‌ها به تجزیه و تحلیل جنگ‌های آمریکا در محیط‌های جنگی آسان عادت کرده‌اند، توانایی روسیه برای به چالش کشیدن پیش‌بینی‌های متعدد در زمینه شکستش، شگفت‌انگیز تلقی می‌شود. به نظر می‌رسد حساب باز کردن این متخصصان روی شکست روسیه قمار بدی بوده است.
3- جنگ‌های طولانی مستلزم دستان پرتوان در میدان نبرد و یک جبهه داخلی باثبات است. پس از شورش دراماتیک پریگوژین، روسیه متزلزل شد اما ثبات پیدا کرد. این اقتصاد سیاسی اروپا است که مدت‌ها به استفاده از انرژی ارزان روسیه، بازارهای اقتصادی گسترده چین و امنیت نه‌چندان پربهای آمریکا عادت کرده است. اینها دقیقا همان مواردی هستند که عدم قطعیت در آنها موج می‌زند و اکنون پیامد آن به وضوح در فرانسه قابل مشاهده است.
4- میدان جنگ و انعطاف‌پذیری سیاسی دو روی یک سکه هستند. علی‌رغم شکست‌های نظامی سال گذشته در مناطقی چون کی‌یف، خارکف و خرسون، روس‌ها برای تجدید قوا و بازسازی به اندازه‌ای خوب بوده‌اند که بتوانند جریان نظامی را به نفع خود تغییر دهند. نمونه آن را در دونباس شاهد هستیم که نیروهای روسیه مانند یک رنده نارگیل حملات اوکراینی‌ها را نابود می‌کنند. بنابراین نیروهای روسیه ارتش‌های جنگنده خوبی نشان می‌دهند و همچنین ارتش‌هایی هستند که به خوبی درس فرا می‌گیرند. صبر راهبردی در حوزه رهبری سیاسی و در کنار آن انسجام راهبردی در حوزه نظامی، دست در دست یکدیگر دارند. اینکه آیا این شرایط برای روسیه تا تعیین‌تکلیف جنگ، خوب باقی خواهد ماند یا نه، موضوعی است که باید در آینده دیده شود. البته در مقام قیاس، درست مانند طرح این مساله است که آیا نابودی احتمالی ارتش اوکراین به فروپاشی دولت این کشور منجر خواهد شد یا خیر؟ این موضوعات هنوز دو ناشناخته بزرگ جنگ به شمار می‌آیند.
5- منازعات طولانی، جنگ‌های ذخایر محسوب می‌شوند؛ ذخایری از اراده سیاسی، قابلیت‌ها و اندوخته‌های نظامی، پیوستگی بخش‌های صنعتی و غیرنظامی، لجستیک صنعتی، نیروی انسانی تازه و چرخشی و درنهایت نقش شبه‌نظامیان. اکنون صنعت تسلیحات روسیه بازگشته و زراد‌خانه‌های آن دارای برخی از بهترین تجهیزات جنگی آزمایش‌شده در جهان هستند. حفظ ثبات در رسالت، برای حفظ روحیه الزامی است. اما با وجود حمایت‌های انبوه رسانه‌های غربی از اوکراین، به نظر می‌رسد که روسیه به‌تدریج دست بالا را در اختیار گرفته است.
6- جنگ‌ها خطی نیستند، اما از نظر تبار‌شناسی با هم همپوشانی دارند. منازعه اوکراین یک جنگ قرن 21 است که با شیوه‌های قرن 20 همچون حفر سنگر دفاعی و استفاده از توپخانه تلاقی پیدا می‌کند. با این حال از جنبه‌های دیگر مانند برخورد اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی (که با کد اختصاری «آی اس آر» شناخته می‌شوند)، در اساس یک درگیری مستقیم بین روسیه و سیستم‌های ناتو و منادی چیزهای جدید هستند که در پیش رو خواهیم داشت. در اینجا نیز این روسیه بود که آموخت و سازگاری نشان داد.
7- میدان نبرد «برهنه» را می‌توان فرزند زشت انقلاب «آی اس آر» تلقی کرد؛ در جایی که نیروهای دفاعی مستقر یا حتی نیروهای مهاجم از هر‌گونه استتار موثر ناتوان شده‌اند. بنابر‌این اوکراین در مسیر یادگیری یک راه سخت است، آن هم به دلیل خیره شدن بی‌امان حسگرهای بصری، الکترونیک و مادون قرمز که به وسیله پهپادها، هواپیماها و مهره‌های فضایی حمل می‌شوند. افزایش استفاده از هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی، پنجره‌های منازعات جنگی را از ساعت‌ها به سمت دقیقه‌ها فشرده می‌کند. صعود در محدوده این حوزه‌ها یا پرش از میان آنها -سایبری، طیف‌های فضایی یا الکترومغناطیسی و حتی تهدیدات جنگ زیست‌محیطی- حاشیه‌های جدیدی از غافلگیری راهبردی را عرضه خواهد کرد. میدان‌های نبرد اشباع‌شده با هواپیماهای بدون سرنشین به هنجار آینده تبدیل خواهد شد. تکنولوژی‌های حساس ممکن است جریانی معکوس به همراه داشته باشند -از بخش‌های غیرنظامی با تکنولوژی بالا به حوزه نظامی با استفاده انبوه- جریان‌هایی که البته گاهی تمایز میان جنگجویان و غیر‌جنگجویان را محو می‌کند.
8- دموکراتیزه کردن اطلاعات جنگی موجب به وجود آمدن فشارهایی برای تمرکز‌زدایی از قدرت آتش حتی در سطوح پایینی مانند جوخه‌ خواهد شد. روند فرسایشی پنهان باعث پراکندگی نیروها چه در خشکی و چه در دریا می‌شود. درگیری‌ها به جای اینکه متوالی و خطی باشند، چند‌تایی و همزمان خواهند بود. حفظ کنترل بر نیروهای به‌شدت متفرق، مستلزم یکپارچگی فرماندهی یک نظم کاملا جدید است. با دامنه بُردی [بُرد سلاح‌های جنگی] که اکنون پادشاه میدان نبرد محسوب می‌شود، نظامیان با ایجاد تعادل میان قدرت آتش دقیق و قدرت آتش انبوه مقابله خواهند کرد؛ حتی زمانی که قابلیت حسگر و اصابت ضربه به هم نزدیک‌تر می‌شوند. قابلیت‌های فراسوی برد بصری (بی وی آر) نیروی هوایی روسیه در حال حاضر مرگبار است و در ارتش‌های غنی از فناوری ایالات متحده و چین بسیار خطرناک‌تر این هم خواهد بود.
9- گیرایی و کشش فناوری یک پدیده جهانی است، اما کاربرد آن دکترین خاص خود را می‌طلبد. روسیه با تطبیق فناوری با ضرورت‌های دکترینی خود، دستاوردهای میدان نبرد را تضمین کرد، در حالی که اوکراین در بحبوحه این جریان میان دکترین خود و دکترین وارداتی از ناتو گرفتار شده است. گرایش به سمت میدان‌های جنگ شبکه‌ای تنها مسیر آینده است. پذیرش «یک سایز برای همه» -یعنی همان چیزی که احتمالا برای همکاری‌های نیروهای هندی و آمریکایی ضرورت عملی خواهد داشت- مخاطرات خاص خود را ایجاد می‌کند؛ از جمله محدود کردن انعطاف‌پذیری عملیاتی ما به نام یکسان‌سازی دکترینی، که درواقع به‌عنوان زیربنای مفهوم واقعی قابلیت همکاری تشخیص داده می‌شود. جنگ شبکه‌ای مزایای قابل‌توجهی را امکان‌پذیر می‌سازد، اما در کنار آن با کشاندن ما به موقعیت‌های جنگی که انتخاب خود ما نیست، مخاطرات بزرگی را به وجود خواهد آورد. هند باید برای جنگیدن در منازعات خودش آماده شود، نه منازعاتی که به دیگران تعلق دارد.
10- درنهایت انقلاب آرام نظامی هند در حوزه‌هایی همچون تغییر در مدیریت عالی دفاعی، لجستیک، استخدام نیرو و همچنین در اصول عملیاتی اشتراک، ادغام و نمایش به نفع نیروهای مسلح ما خواهد بود. خوب است که ما نه‌تنها آموخته‌ها و نیاموخته‌های درس‌های جنگ‌های گذشته را فرابگیریم، بلکه مهم‌تر از آن روندهای جهانی کنونی را نیز به‌منظور درک درس‌های مرتبط با آینده، مورد مطالعه قرار دهیم. از همه اینها که بگذریم برخورداری از استقلال اندیشه‌ای و عملی در حوزه مسائل جنگ و صلح، مفهوم واقعی خودمختاری استراتژیک را شکل می‌دهد و برای فرآیند اصلاحات دفاعی ما در حکم کاغذ تورنسل واقعی عمل خواهد کرد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط