شنبه 26 آبان 1403 - 02:13

کد خبر 124438

پنج‌شنبه 22 تیر 1402 - 09:46:00


سرمقاله اعتماد/ اصلاح از مسیر احیای سیاست می‌گذرد


اعتماد/ « اصلاح از مسیر احیای سیاست می‌گذرد » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته مازیار بالایی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

پس از حوادث نیمه دوم سال ۱۴۰۱ مکررا شنیده شده و می‌شود که باید نظام حکمرانی اصلاح شود. این کلام را عمدتا از سوی جریانی در حاکمیت می‌شنویم که به «نواصولگرایان» شُهره‌اند. کلام هم کلام صحیحی است و اغلب اندیشمندان حوزه علوم انسانی و نیز سیاستمداران چندین سال است که چنین گزاره‌هایی را بعضا عینا یا با ادبیاتی متفاوت بیان می‌کنند. ضرورت این مساله پس از حوادث سال گذشته بیش از پیش حس شده است، اما نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که اصلاح نظام حکمرانی به صورت آمرانه و از بالا به پایین سرنوشت خوبی به همراه ندارد. حداقل در تاریخ ایران بارها شاهد بودیم که افرادی ولو با نیت خیر اقدام به اصلاحات از بالا داشته‌اند و ای ‌بسا که در کوتاه‌مدت نیز به نتایج مطلوبی رسیدند، اما در میان‌مدت یا در افقی بلندتر فاجعه‌آفرین شده‌اند. آخرین موارد اصلاحات آمرانه را می‌توانیم در کارنامه هشت ساله مرحوم هاشمی ببینیم که در دوران یکه‌تازی وی در ساحت سیاست کشور نه به لحاظ اقتصادی نتیجه مطلوبی به دست آمد، نه اجتماعی و نه سیاسی. ذکر مثال رضاخان و فرزندش نیز تکرار مکررات است. در حقیقت اعمال «دیکتاتوری اصلح» در نهایت فاجعه‌آفرین و ناکارآمد خواهد بود و دلیل این امر نیز وجود حلقه مفقوده‌ای در اجرای این مدل مدیریت است که «مردم» نام دارند.

در حقیقت هر حرکت اصلاحی بدون اعمال نظر اکثریت مردم بلاموضوع خواهد بود. «خود عقل کل پنداری» حاکمان در طول تاریخ و عدم بهره‌مندی آنها از مشاورین منتقد و صریح‌اللهجه و بدون تعارف، در نهایت آنان را به سمت انزوا و ناکارآمدی سوق داده که مثال‌هایش در طول تاریخ بی‌شمارند. اشتباه دیگری که خود عقل کل پنداران مرتکب می‌شوند این است که گمان می‌کنند به سلیقه و ذائقه مردم آگاهند و اقدامات‌شان را در راستای جلب نظر مردم می‌دانند. اما سوال اصلی اینجاست که «کدام مردم؟»
نوسازی الگوی حکمرانی یا عباراتی از این دست و اصلاح فرآیندها تنها یک راه دارد و آن احیای امر سیاسی است. مراد از مفهوم «احیای امر سیاسی» یا «احیای سیاست» بازگشت تمام نیروهای سیاسی به عرصه قدرت، گشودن راه تاثیرگذاری شهروندان و رعایت اصل بی‌طرفی از جانب همه گروه‌های حاکمیتی دخیل در امر سیاسی است که در سال‌های اخیر به کرّات از جانب نهادهای قدرت نقض شده است. نکته اینجاست که این مساله را نباید محصور به مقوله انتخابات کرد و می‌بایست در لحظه لحظه جاری شدن سیاست در فضای کشور آن را لحاظ کرد. واقعیت این است که در چهار سال گذشته امر سیاسی به تعطیلی کشانده شده و گروهی در درون حاکمیت و نیز در خارج از آن به دنبال ادامه این فرآیند هستند. اقتدارگرایان داخلی قدرت خود را در انسداد دایمی فضای سیاسی می‌بینند و تنها راه ادامه حیات خویش را در حذف همه نیروهای سیاسی می‌دانند و سکه تحریم‌طلبی و تحریم‌خواهی مخالفان حاکمیت در خارج از کشور هم تنها در چنین شرایطی رونق خواهد داشت. واقعیت این است که تعطیلی امر سیاسی خواست هر دوی این گروه‌هاست و در چنین شرایطی تنها در یک صورت احیا خواهد شد و آن حضور «مردم» است. اعمال نظر مردم در هر سطحی برهم‌زننده بازی شوم این دو گروه است. به بیان بهتر نه تنها اصلاح فرآیندها و نوسازی حکمرانی براساس نظر مردم و با حضور آنان تحقق پیدا خواهد کرد، بلکه هر کدام از این دو گروه را نیز در دستیابی به اهداف‌شان ناکام خواهد گذاشت. «مردم‌محوری» اصل اساسی مشروعیت حکومت‌هاست و نظر مردم کاربردی‌ترین راهکار اصلاح شیوه حکمرانی است. تبدیل حکومت‌های مردم‌محور به حکومت‌های «الیگارش محور» سرآغاز پروژه انحطاط هر نظام سیاسی است و بازگشت به مردم از طریق اطلاع و اعمال نظرشان در حوزه‌های مختلف، راهکار بقا، کارآمدی و بهره‌وری حکومت‌هاست. تنگ کردن حلقه خودی‌ها و انسداد فضای سیاسی شاید در کوتاه‌مدت پاسخگوی نیاز اقتدارگرایان و انحصارطلبان باشد اما در بلندمدت باعث زوال و کژکارکردی نهادهای سیاستگذاری و اجرایی می‌شود و یگانه مسیر رهایی‌بخش از این گرداب هولناک احیای سیاست از طریق هموار  ساختن  مسیر مشارکت  مردم  در اداره کشور است.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط