یک‌شنبه 29 مهر 1403 - 12:05

کد خبر 12731

سه‌شنبه 15 فروردین 1402 - 13:52:00


بزرگ‌ترین دستاورد واختانگوف در نمایشنامه «توران‌دخت» به ثمر رسید


خبرگزاری کتاب ایران/ واختانگوف کار خود را با پیروی کامل از استانیسلاوسکی آغاز کرد؛ او تکیه بر تمرکز، موشکافی در زندگی‌نامه هر شخصیت و بیرون‌کشیدن معنای نهفته در هر یک از شخصیت‌های نمایش را از استانیسلاوسکی وام گرفت و استفاده پرمحتوا و شیوه‌پردازانه از حرکت و طراحی را به شکلی از اکسپرسیونیست‌های آلمانی بر آن افزود.
 
 کتاب «درس‌های کارگردانی یوگنی واختانگوف» نوشته گروهی از نویسندگان با ترجمه محسن خمیسی از سوی انتشارات نیماژ منتشر شد. این کتاب پس از مقدمه در پنج فصل و چهار بخش تنظیم شده است. 

فصل اول: گذری بر زندگی هنری یوگنی واختانگوف، فصل دوم: رئالیسم خیال‌پردازانه، فصل سوم: درس‌های کارگردانی یوگنی واختانگوف در تئاتر، فصل چهارم: درباره اصول مدرسه واختانگوف و فصل پنجم: بررسی چند اجرا از واختانگوف آمده است. بخش اول: اریک چهاردهم در استودیوی مخات، بخش دوم: «معجزه آنتونی مقدس»، بخش سوم: هابیما و نمایش گادیبوک و بخش چهارم: شاهزاده توران‌دخت آمده است. 

نیمه اول قرن بیستم برای تئاتر روسیه دورانی طلایی بوده است که در آن کارگردانان، نظریه‌پردازان، نویسندگان، بازیگران و استودیوهای بزرگ تئاتری رشد کرده و پروبال گرفتند. افرادی همچون استانیسلاوسکی، میرهولد، نمیرویچ دانچنکو، تایرف، آنتون چخوف و ... در این دوران ظهور کردند. استانیسلاوسکی مجموعه‌ای از نظریات خود را در قالب چند کتاب به رشته تحریر درآورد و شاگردان بسیاری را تربیت کرد؛ از جمله یوگنی واختانگوف که شاگرد، دوست و همکار او بود که بعد از آن به طور مستقل در استودیوهای مختلف شروع به کار کرد.

در سال 1911 تئاتر هنری مسکو نخستین کارگاه نمایش خود را به سرپرستی لئوپولد سولرژیتسکی راه‌اندازی کرد تا در درجه نخست شیوه استانیسلاوسکی را آموزش دهد و به موازات آن به درام ناواقع‌گرا هم میدان دهد. رهبران آینده تئاتر روسی، ریچارد بولسلافسکی، میخاییل چخوف و یوگنی واختانگوف آموزش‌های اولیه خود را در آنجا دیدند. اگرچه استانیسلاوسکی تجربیاتی در زمینه رهیافت ناواقع‌گرا به عمل آورد؛ اما هرگونه تخطی از واقع‌گرایی را مطلقاً نمی‌پذیرفت؛ چراکه معتقد بود شیوه‌های دیگر بازیگر را «غیرمادی» می‌کنند.

واختانگوف کار خود را با پیروی کامل از استانیسلاوسکی آغاز کرد؛ اما هنگامی که توانست رهیافت واقع‌گرایانه تئاتر هنری مسکو را با تئاتر نمایشی میرهولد به طور مؤثری درهم‌آمیزد، قدرت واقعی خود را آشکار کرد. او تکیه بر تمرکز، موشکافی در زندگی‌نامه هر شخصیت و بیرون‌کشیدن معنای نهفته در هر یک از شخصیت‌های نمایش را از استانیسلاوسکی وام گرفت و استفاده پرمحتوا و شیوه‌پردازانه از حرکت و طراحی را به شکلی از اکسپرسیونیست‌های آلمانی بر آن افزود؛ برای مثال در نمایش‌نامه «اریک چهاردهم» که آن را به‌مثابه ناقوس مرگ سلاطین عرضه کرد، درباریان و دیوان‌سالاران را به صورت آدم‌های ماشینی و پرولتاریا را با رفتارهایی واقع‌گرایانه نمایش داد.

بزرگ‌ترین دستاورد واختانگوف در نمایش‌نامه «توران‌دخت» به ثمر رسید. او بلافاصله پس از اجرای این نمایش درگذشت؛ از این‌رو آن را به عنوان یادواره واختانگوف در مجموعه نمایشی استودیوی سوم حفظ کردند. ازآنجاکه واختانگوف با چند گروه دانشجویی کار می‌کرد و بازیگران بسیاری را آموزش می‌داد، نفوذ بسیاری بر تئاتر شوروی داشت. آنچه اجراهای او را بی‌همتا می‌ساخت، دقیقاً آمیختگی حقیقت روان‌شناختی با یک آگاهی افزون‌تر نسبت به جنبه‌های تئاتری بود.

در سال 1922 با اجرای «اریک چهاردهم» اثر استریندبرگ که چخوف نقش اصلی آن را بازی می‌کرد، تحسین فراوانی را در برلین برانگیخت؛ او تمام نمایش‌نامه را از دریچه ذهن حکمران بیمار به نمایش درآورده بود. یکی از مشهورترین کارهای او اجرای «دایبوک» برای کارگاه تئاتری هابیما در مسکو بود. او بی‌آنکه اصول استانیسلاوسکی را درباره آفرینش حقیقت درونی از نظر دور بدارد، موفق شد صحنه را به سبک گروتسک چنان بپردازد که فضای آلوده به ترس و خرافات محله یهودی‌نشین را که منجر به نابودی عشاق جوان می‌شود، به عریانی نشان دهد.

در فصل نخست این کتاب به زندگی هنری یوگنی واختانگوف پرداخته شده است. فصل دوم در بررسی رئالیسم خیال‌پردازانه در آثار واختانگوف است که وی آن را به عنوان نیمه دوم رئالیسم سوسیالیستی در ادبیات شوروی پیشنهاد داد.

واختانگوف بیش از هر چیزی توجه خود را به شکل قابل ملاحظه‌ای به کارهای عملی و نظری در زمینه ریتم ارجاع می‌داد. ریتم‌های حرکتی جسمانی و تأثیر آنها واختانگوف را مجذوب می‌کرد. در کنکاش درباره ریتم‌های حرکتی جسمانی، او توجه خود را به آنچه بعدها مجسمگی خوانده شد و بداعت صحنه‌ای معطوف کرد. در فصل سوم درباره درس‌های کارگردانی او در تئاتر سخن گفته شده است. در فصل چهارم نیز به اصول مدرسه واختانگوف پرداخته شده است. در فصل پایانی چند اجرا از واختانگوف بررسی شده است که عبارت‌اند از: «اریک چهاردهم»، «معجزه آنتونی مقدس»، «شاهزاده توران‌دخت» و «گادیبوک».

کتاب «درس‌های کارگردانی یوگنی واختانگوف» نوشته گروهی از نویسندگان با ترجمه محسن خمیسی در 142 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 79 هزار تومان از سوی انتشارات نیماژ منتشر شد. 
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط