شنبه 26 آبان 1403 - 22:30

کد خبر 128156

یک‌شنبه 25 تیر 1402 - 20:45:00


این فیلم مشکوک است؟!


فرهیختگان/متن پیش رو در «فرهیختگان» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست

سیدجواد نقوی| فیلمی از خیابان اندرزگو درحال پخش است که ظاهرا بازگشت به نقطه صفر است. در این فیلم عده‌ای که معلوم نیست دقیقا چه هدفی دارند به‌صورت آمرانه ترویج حجاب می‌کنند. فارغ از آنکه اینچنین فیلم‌هایی چقدر به شکاف فرهنگی و اجتماعی کمک می‌کند و خوراک دسته اول به شبکه‌هایی مثل منوتو و اینترنشنال می‌دهد، اما در یک سطح مهم‌تر، ظاهرا بخشی از حکمرانی ما و بخشی از نیرو‌های مروج حجاب اصلا تحولات سال ۱۴۰۱ را متوجه نشده‌اند و مجدد به همان نقطه صفر بازگشت کرده‌اند! آنچه در این یادداشت قصد دارم بیان کنم چرایی این عدم فهم است و اینکه چرا مجددا به نقطه‌ای بازگشت صورت گرفته است که گویی اصلا تجربه‌ای وجود ندارد.
مرحله یک: هایدگر در مقاله‌ای به نام عصر تصویر جهان در حال نشان دادن تمایز جهان مدرن و پیشامدرن است. او معتقد است انسان مدرن در حالتی « تمثیلی» قرار دارد یعنی انسان مدرن در قلمروی تجویزی است و انسان جدید خود را مدام مستقر در تصویر فهم می‌کند و انسان به‌عنوان سوژه‌ای جدید، ابژه تصاویر جدید در عالم می‌شود و اینجاست که تفاوت انسان جدید و انسان پیشامدرن خود را نشان می‌دهد. برای ادامه بحث باید به جز توجه به هایدگر از روش دیرینه‌شناسی فوکو در تاریخ هم استفاده کرد. 
مرحله دو: فوکو در روش دیرینه‌شناسی به دنبال پاسخی برای چرایی شروع یک واقعه و امتداد آن در دل تاریخ است. درواقع بیش از آنکه خود تاریخ مدنظر باشد، چرایی ظهور و امتداد یک واقعه اهمیت دارد. در بحث حجاب با توجه به روش تبارشناسی فوکو ما می‌دانیم پهلوی اول برای آنکه بتواند تجدد آمرانه خود را به جامعه تحمیل کند، در اولین قدم‌ها دست به تغییر در پوشش زنان زده است. این لحظه همان وضعیتی است که فوکو در دیرینه‌شناسی طرح می‌کند. پس مشخص است تغییرات در حوزه پوشش زنان به‌شدت تحت تاثیر سیاستی که پهلوی اول دنبال می‌کرد، بوده است. آنچه مشخص است، در این مقطع هرچند همراستایی‌هایی با این سیاست صورت گرفته است اما مقاومت‌های وسیعی که یک نمونه آن واقعه گوهرشاد است نیز در این دوره وجود داشته است.
مرحله سه: اما آنچه در دوره پهلوی اول خیلی موفقیت‌آمیز نبود و به روش فوکویی متوجه شدیم که چرا شروع شد، در دوره پهلوی دوم و با ظهور دهه۴۰ و به علت شکل تازه‌ای از توسعه آمرانه، جامعه و بخشی از شهر‌های بزرگ‌تر همان‌طور که به مقاله هایدگر اشاره کردم در وضعیت تمثیلی از بی‌حجابی قرار گرفتند. یعنی جامعه تصویری که از زنان مطلوب مشاهده می‌کرد از طریق سینما و تلویزیون آن مقطع و حتی مجله زن روز، تصویری بود که بی‌حجابی یا عدم حجاب فضیلتی است برای ترقی و توسعه کشور! به تعبیری بی‌حجابی بدن زنان در پهلوی دوم به منزله ابژه‌ای در ذهن زنان و جامعه شکل گرفته و مستقر شده است که زن توسعه‌یافته باید به شکلی که حکومت وقت شکل داده است خود را نشان دهد. 
مرحله چهار: شکست. سوسن شریعتی دختر دکتر علی شریعتی در مقاله‌ای به نام آنات انقلابی شدن، پروژه چگونه باحجاب شدن خود بیرون از پروژه تمثیلی پهلوی را این‌گونه بیان می‌کند. چون قصد داشته است بیرون از ساحتی که پهلوی آمرانه و یکپارچه شکل داده است، حرکت کند با در نظر گرفتن وجه سیاسی تصمیم گرفته است با پوششی در عرصه عمومی حاضر شود که بیرون از تصویر مطلوبی که پهلوی ترویج می‌کرده است، باشد. به نوعی او به‌درستی نشان می‌دهد آنجایی این وضعیت ابژه‌وار زنان در جامعه بیرون از وضعیت مد نظر پهلوی شکل گرفته است که منتقدان و مخالفان توانسته‌اند نشان دهند زنان موفق فقط زنانی نیستند که با تصویری که جهان سرمایه‌داری و پهلوی دوم به صورت درهم‌تنیده‌ای در حال ترویج هستند، همراه باشند بلکه بیش از آنکه پوشش خاستگاه تحولات باشد، اندیشه است که می‌تواند نشان دهد «ما»ی جمعی بیرون از عصر تصویر‌های سرمایه‌داری از زنان هم می‌تواند رخ دهد.
مرحله پنج: اعتراضات در پس فوت مهسا امینی به خوبی نشان داد که حکمرانی، بی‌توجه به تصویر عصر حاضر و نقطه شروع بی‌حجابی است. یعنی حکمرانی فکر می‌کرد بیش از چند دهه توسعه آمرانه تصویری خاص از زنان در ایران در پیشاانقلاب و ایضا تصویری که به واسطه تحولات اجتماعی از دهه ۷۰ در ایران با ظهور پلتفرم‌های مجازی شروع شده است، خنثی است و نمی‌تواند تصویری را از جامعه زنان به نمایش بگذارد که متفاوت از دیدگاه‌های الهیاتی حکمرانی باشد و این دقیقا همان نقطه اصلی بحث است که آیا حکمرانی مثل آن لحظه‌ای که سوسن شریعتی به سمت بیرون از فضای خاص آن مقطع حرکت کرده است، می‌تواند حرکت کند؟ 
مرحله شش: تصاویر خیابان اندرزگو نشان می‌دهد نه‌تنها تجربه اعتراضات سال ۱۴۰۱ نتوانسته افقی نشان دهد تا حکمرانی از آن استفاده کند، بلکه مجددا به دوره پیش از اعتراضات و نقطه صفر بازگشت صورت گرفته است. اینکه با زبانی سخت و دستوری ترویج حجاب شود نشان می‌دهد افراد متوجه تحولات عصر نشده‌اند و ظاهرا نمی‌دانند ما در عصر تصویر «بی‌حجابی» هستیم که بسیار فرق دارد با تصویری که در دهه‌های گذشته مثل دهه ۶۰ یا ۷۰ وجود داشته و این شکل ترویج نشانگر پذیرش شکست است! 
مرحله هفت: در عصر ما که تصویر مطلوب نظام سرمایه‌داری تصویر بی‌حجابی و ابژگی زنان است که حتی فمینیسم متاخر در غرب را هم دچار نوعی آشفتگی کرده است که آیا اصلا می‌توان بیرون از ساحت دیگربودگی مردانه زیست کرد؟ یا برای کنش مطلوب باید ابتدا خود را دیگری مردانه تعریف کرد و پس از آن چاره‌ای اندیشید! در چنین شرایطی فیلم‌هایی مثل خیابان اندرزگو نه ترویج حجاب و نه کمک کردن به حکمرانی است بلکه نشان می‌دهد شکست در این عرصه پذیرفته شده و تنها راه مانده، شکل دستوری و خشن است.
مرحله هشت: حکمرانی اگر قصد دارد مساله را بیرون از تصویر تمثیل‌گونه نظم سرمایه‌داری شکل دهد، بیش از آنکه به مروج خیابانی حجاب به شکل گذشته نیاز داشته باشد به مروجان فکر حجاب در ساحت اندیشه و فلسفه سیاسی و اجتماعی نیاز دارد. در غیر این صورت بازگشت به نقطه صفر یعنی بازگشت به گسست اجتماعی و خلق بحران‌های جمعی وسیع‌تر. 
 
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط