سه‌شنبه 03 مهر 1403 - 22:53

کد خبر 128353

یک‌شنبه 25 تیر 1402 - 19:45:00


داستانک/ "تا ابد" نوشته سروش صحت


آخرین خبر/ دختر و پسر جوانی عقب تاکسی نشسته بودند. دختر به دو حلقه که در جعبه های کوچکی بودند نگاه می کرد و لبخند می زد.
 پسر پرسید؛ «دوستشون داری؟» 
دختر گفت؛ «خیلی.»
 بعد انگار تایید پسر را بخواهد گفت؛ «اینها قشنگ تره یا اون هایی که اول دیدیم؟»
 پسر گفت؛ «معلومه اینها.»
 مرد میانسالی که جلو نشسته بود برگشت به دختر و پسر جوان نگاه کرد و لبخند زد، بعد گفت؛ «به هم قول دادین همیشه کنار هم بمونین؟» 

دختر خندید و گفت؛ «معلومه.»
 پسر گفت؛ «تا وقتی زنده ایم با همیم.»
 دختر گفت؛ «وقتی بمیریم دیگه با هم نیستیم؟»
 پسر گفت؛ «چرا آن موقع هم با همیم.»
 دختر با رضایت خندید، پسر جوان هم خندید، راننده هم خندید. مرد میانسالی که جلو نشسته بود هم خندید.
 وقتی جوان ها پیاده شدند مرد میانسال گفت؛ «من و زنم هم همین قرار را با هم گذاشتیم.»
 راننده گفت؛ «ایشالا همیشه خوش باشید.»
 مرد گفت؛ «دو سال بعد ولم کرد.»
 راننده گفت؛ «ول ول؟»
 مرد گفت؛ «ول ول.»
 راننده پرسید؛ «واقعاً؟» 
مرد گفت؛ «نه بابا شوخی کردم، هنوز هم با هم زندگی می کنیم.»



پربیننده ترین

آخرین اخبار


سایر اخبار مرتبط