یک‌شنبه 27 آبان 1403 - 01:30

کد خبر 129958

سه‌شنبه 27 تیر 1402 - 12:10:00


چرا روسیه و چین، ایران را غافلگیر می‌کنند؟


خبرآنلاین/متن پیش رو در «خبرآنلاین» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست

بعد از آنکه چین و روسیه بیانیه ای را امضا کردند که ادعای امارات در خصوص جزایر سه گانه ایران را اعتبار می بخشید ، این پرسش مطرح شد که چرا دولت سیزدهم در برابر کنشگری کشورهای در نظام بین الملل غافلگیر می شود، این گزارش به بررسی ابعاد چرایی غافلگیری ایران پرداخته است.


رسول سلیمی| در کمتر از شش ماه گذشته، این دومین بار است که یکی از شرکای برجسته تجاری ایران، دولت را در سیاست خارجی غافلگیر می کند. آذرماه سال ۱۴۰۱ بود که دولت چین هم طی بیانیه‌ای مشترک با کشورهای حاشیه خلیج فارس، ضمن تردید ضمنی در مورد مالکیت جمهوری اسلامی بر جزایر سه‌گانه، خواستار حل مسالمت‌آمیز این مناقشه ساختگی از سوی دولت‌های خلیج فارس شده است. در بند ۱۲ بیانیه مشترک چین و سران کشورهای خلیج فارس آمده بود: «رهبران از تلاش‌های مسالمت‌آمیز شامل ابتکارها،پیشنهادهای امارات برای رسیدن به راهکار صلح آمیز برای مسأله سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، از راه مذاکرات ۲جانبه بر مبنای قوانین بین‌المللی حمایت می‌کنند».

حالا بعد از حدود شش ماه از اقدام چین در امضاء بیانیه ای که ادعای امارات در خصوص جزایر سه گانه ایران را اعتبار می بخشید، روسیه نیز با حضور در نشست شورای همکاری خلیج فارس، همین کار را تکرار کرد.

در بخشی از بیانیه پایانی نشست مشترک وزیران خارجه روسیه و ۶ کشور جنوب خلیج فارس (کویت، عربستان سعودی، امارات، قطر،‌ بحرین و عمان) در مسکو آمده است: "وزیران خارجه شرکت کننده در نشست از تلاش ها و ابتکارات دولت امارات برای حل اختلاف بر سر مسئله جزایر سه گانه از طریق مذاکرات دو جانبه یا دادگاه بین المللی بر پایه حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل متحد حمایت می کنند»، در این بیانیه، مالکیت جزایر متعلق به امارات یا ایران اعلام نشده یا حاکمیت امارات بر جزایر تاییده نشده بلکه موضوع جزایر به عنوان یک اختلاف اعلام و خواستار حل این اختلاف شده اند.

معادله اماراتی ها در خاورمیانه چیست؟

اماراتی ها با ذکاوت ضمن تایید وجود اختلاف بر سر جزایر، آن را به بیانیه مشترک روسیه و ۶ کشور جنوب خلیج فارس وارد کردند تا همزمان بتوانند در آینده دعوای حقوقی خود علیه ایران را که حالا با تایید کل اعضای دارای حق وتوی شورای امنیت، پشتیبانی می شود در دیوان بین المللی دادگستری مطرح نمایند. این معادله که بنیان آن بر روابط اقتصادی بنا شده است در روبنا، کل سطوح سیاست خارجی را در بر می گیرد. به عبارت دیگر اعراب حوزه خلیج فارس در کلیه روابط اقتصادی خود با کشورها، امروزه پیوست های سیاست خارجی را پیش روی شرکا قرار می دهند تا منافع آنها در خاورمیانه را نیز تامین نماید. چند برابر بودن حجم تراز تجاری اعراب با چین و روسیه و انزوای ایران در نظام بین الملل از یک سو و سیاست یک سویه و نگاه ساده انگارانه دولت سیزدهم به روابط با شرق، ایران را به کارت بازی ابرقدرت های شرقی (چین و روسیه) و ثروتمندان خاورمیانه (شورای همکاری خلیج فارس) تبدیل کرده است.

از این رو شیوه کار اماراتی ها برای کسب حمایت چین و روسیه در حال حاضر و امریکا و اروپا در گذشته در موضوع جزایر سه گانه این گونه است: امارات وارد اعلام مالکیت خود بر جزایر نمی شود بلکه صرفا دعوت به حل اختلاف از طریق راه های مسالمت آمیز می کند، در نتیجه بسیاری از کشورها آن را می پذیرند، با این حال صرف پرداختن به وجود این اختلاف، به سود ابوظبی و تقویت کننده موضع این کشور است.

در چنین شرایطی به مواضع چین و روسیه و مواضع قبلی امریکا و اتحادیه اروپا، همه ۵ عضو دائم و دارای رای وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد، از موضع امارات درباره پذیرش وجود اختلاف بر سر جزایر و دعوت به مذاکرات دوجانبه یا مراجعه به داوری بین المللی برپایه حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل متحد حمایت می کنند، این نیز دستاورد بزرگ برای امارات است.

چرا ایران در سیاست خارجی سردرگم است؟

راهبرد امریکا برای کنترل و مهار ایران به پلن های هوشمندانه پیش رفته است، فهم چین و روسیه از نیاز دولت رئیسی به اعتبار بین المللی متاثر از ضعف سرمایه اجتماعی در داخل، رئیسی را با تبلیغات وسیع و تدارک تشریفات برنامه ریزی، در دامی قرار داد که او خواستار آن بود، رئیسی به اعتبار مشورت مشاورانش نیاز به پیروزی هایی در سیاست خارجی داشت و این پیروزی ها اگرچه در موقعیت های تبلیغاتی سودمند بود اما در سفره مردم ایران تاثیری نداشت.


استقبال های تشریفاتی روسیه و چین از رئیسی، دولت سیزدهم در ورطه این اشتباه راهبردی قرار داد که چین و روسیه می توانند به بلوک قابل اتکا در برابر امریکا و غرب تبدیل شوند. از این رو بدون درک روابط تجاری و اقتصادی بین غرب و شرق و تاثیر این روابط در سیاست خارجی که اقتصاد را به زیربنای هر سیاستی در نظام بین الملل تبدیل کرده، نگاه ایران به سیاست خارجی را در ظرف ایدئولوژی و توجه به آرمان ها بدون ارزیابی امکانات قرار داد و این تصور در سیاستگذار ایرانی پدیدار شد که چین و روسیه در کنار ایران به سوی جنگ تمام عیار علیه غرب پیشروی خواهند کرد.

در چنین شرایطی ایران متاثر از تحریم های امریکا، روز به روز در سیاست خارجی خود توازن را بر هم زد و با تکیه به شرق، منافع و مصالح سیاست خارجی را به روابط اقتصادی با این کشورها وابسته کرد، از دست رفتن فرصت برجام به مثابه قرارداری برای تنش زدایی با غرب و توازن با آن، ضعف اقتصاد ایران را در کنار فقدان سرمایه اجتماعی دولت رئیسی، به عاملی کلیدی برای تحمیل اراده امریکا در خاورمیانه با ابزار کشورهای شرقی و خاورمیانه ای تبدیل کرد. حالا ایران در شرایط فقدان راهبرد در نظام بین الملل قرار دارد، سردرگمی که دولت سیزدهم را در مسیر پذیرش خواسته های ابرقدرت ها قرار داده و حالا در شرایط ضعف اقتصادی، حتی قراردادهای شانگهای و برجام، در وضعیت ضعف دولت سیزدهم، به جای بهره مندی از منافع اقتصادی، امریکا را بیش از پیش در پروژه مهار ایران، به موفقیت خواهد رساند. مسیری که برای راه خروج از آن، تصمیم سازی شجاعانه برای خروج از سیاست های ایدئولوژیک و توجه به منافع ملی بر مبنای عقلانیت است.

 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط