یک‌شنبه 27 آبان 1403 - 12:56

کد خبر 131291

چهارشنبه 28 تیر 1402 - 08:53:52


سرمقاله فرهیختگان/ نباید توقع داشت ایران و روسیه از عینک هم به مسائل بنگرند


فرهیختگان/ « نباید توقع داشت ایران و روسیه از عینک هم به مسائل بنگرند » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم شعیب بهمن است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
 
حمایت روسیه از بیانیه شورای همکاری خلیج‌فارس را می‌توانیم از چند زاویه مورد بررسی قرار دهیم. باید به درستی مورد ارزیابی قرار گیرد که روابط ایران و روسیه چه ماهیتی دارد، در سال‌های گذشته چه پیشرفتی کرده و الان در چه مرحله‌ای قرار دارد. 

  ایران و روسیه روابط راهبردی ندارند
برخلاف تصویر آرمانی که بعضا از روابط ایران و روسیه سعی می‌شود در رسانه‌های داخلی و خارجی ایجاد شود باید گفت واقعیت این است که ایران و روسیه روابط راهبردی ندارند و متحد راهبردی یکدیگر محسوب نمی‌شوند و این را تمام شاخص‌هایی که در روابط دو کشور وجود دارد نشان می‌دهد. سطح مناسبات اقتصادی دو کشور بسیار پایین است، سطح تعاملات فرهنگی، اجتماعی و انسانی دو کشور بسیار پایین است. حتی سطح مراودات و رایزنی‌های سیاسی ما و روسیه در قیاس با بازیگرانی همچون ترکیه و رژیم‌صهیونیستی بسیار پایین است. همه اینها به این معنی است که ایران و روسیه نمی‌توانند متحد راهبردی باشند و در حال حاضر در چنین موقعیتی نیستند و ما باید در وهله اول این نکته را مد نظر قرار دهیم چون در رسانه‌ها و حتی در محافل نخبگانی این گونه طرح موضوع می‌شود که ایران و روسیه متحد راهبردی یکدیگر هستند و درنتیجه بایستی در همه مسائل منافع یکدیگر را درنظر بگیرند و با عینک یکدیگر به مسائل نگاه کنند، درحالی‌که اساسا چنین نیست. ایران و روسیه صرفا در یک‌سری از پرونده‌ها با یکدیگر دارای منافع مشترک و همسویی بوده و در این موارد همکاری می‌کنند. این معنایش با آنچه که از روابط دو متحد راهبردی توقع می‌رود، متفاوت است. اگر قرار بود ایران با عینک روسیه به تحولات دنیا نگاه کند باید در سال 2014 الحاق کریمه و مناطق شرقی اوکراین به خاک روسیه را به رسمیت می‌شناخت. موضوعی که برای روس‌ها اهمیت زیادی دارد. در طرف مقابل هم همین موضوع است؛ یعنی روس‌ها هم منافع و امنیت ملی خودشان را در نظر داشته و به مسائل با عینک ایران نگاه نمی‌کنند. قرار هم نیست چنین باشد، کما اینکه سایر کشورها هم چنین نگاهی ندارند. پس این یک بعد مساله است که باید در وهله اول روشن شود. 


  روس‌ها روابط با رقبا و حتی دشمنان منطقه‌ای ایران را تعطیل نخواهند کرد
 بعد دوم مساله به روابط روسیه و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ارتباط دارد. باید به این نکته توجه کنیم که روس‌ها یک اصلی را در سیاست خارجه خودشان رعایت می‌کنند و آن اصل این است که رابطه با یک کشور نباید جلوگیری کند از رابطه با بازیگران دیگری که ممکن است منافع متعارض با آن کشور داشته باشند. یعنی روس‌ها به‌خاطر رابطه با ایران به‌هیچ‌وجه روابط با رقبا و حتی دشمنان منطقه‌ای ایران را تعطیل نخواهند کرد کما اینکه به‌خاطر رابطه با اسرائیل و عربستان رابطه با ایران را تعطیل نکردند. بنابراین، این یک اصل است که خودشان را درگیر تعارضات موجود بین کشورهای دیگر نکنند و سعی کنند با همه طرف‌ها روابط نزدیکی برقرار کنند. بعد از وقوع جنگ اوکراین اساسا یک تحول جدی در سطوح بین‌المللی و منطقه‌ای پدید آمد و باعث شد بسیاری از کشورها در سیاست خارجی خودشان تجدید نظر کرده و راهبردهایی را در پیش بگیرند که شاید پیش از این خیلی به شکل چشمگیر وجود نداشت. ما عملا این تغییر رفتار را می‌توانیم در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ببینیم. یعنی بعد از آغاز جنگ اوکراین و واگرایی که بین روسیه و غرب پدید آمده کشورهای حاشیه خلیج‌فارس این تصور برایشان ایجاد شده که بتوانند با قدرت‌های بزرگ دیگر در سطح نظام بین‌الملل ازجمله چین و روسیه ارتباط برقرار کنند. البته این به این معنی نیست که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس به رابطه‌شان با آمریکا اهمیت نمی‌دهند. آنها به این فکر هستند که از این فرصت به وجود آمده برای ایجاد یک چندجانبه‌گرایی در سیاست خارجی خودشان بهره ببرند. روشن است که در این تعاملات معمولا بده ‌بستان‌هایی از حیث دیپلماتیک صورت می‌گیرد. آنچه در بیانیه‌های پایانی ذکر می‌شود نیز مبتنی‌بر همین بده‌ بستان‌های دیپلماتیکی است که هر کس در آن ممکن است منافع و راهبردهای خودش را در نظر بگیرد. 

  نتوانسته‌ایم حساسیت‌های خود درمورد جزایر سه‌گانه را به رایزنی‌های دیپلماتیک بکشانیم
بعد سوم مشکلی است که به سیاست خارجی ما برمی‌گردد. ما در سال‌های گذشته در حوزه سیاست خارجی خودمان هیچ‌گاه به مساله جزایر به شکل یک موضوع جدی و دستورکار دیپلماتیک نگاه نکرده‌ایم. این درحالی است که برای اماراتی‌ها همیشه مساله جزایر سه‌گانه به‌عنوان یک موضوع جدی سیاست خارجی در دستور کار بوده است. آنها در تمام رایزنی‌های دیپلماتیک‌شان با کشورهای مختلف سعی داشته‌اند این موضوع را به‌عنوان یک بحث برجسته مطرح کنند. در سوی مقابل مساله جزایر برای ما زمانی جدی می‌شود که نزاعی به‌وجود بیاید. هرسال شورای همکاری خلیج‌فارس بیاینه‌ای صادر کرده و در آن مساله جزایر را مطرح می‌کند و سیاست خارجی متقابل ما نیز محدودشده به واکنشی که درقبال بیانیه شورای همکاری خلیج‌فارس نشان می‌دهیم. در چندماه اخیر هم این کنش درمورد بیانیه‌هایی بروز داده شد که بعد از اجلاس‌های شورای همکاری خلیج‌فارس با چین و روسیه خوانده شدند. ما یک ضعف دیپلماتیک جدی در این زمینه داشتیم و نتوانستیم در سال‌های گذشته حساسیت‌های خود در مورد مساله مالکیت بر حق جزایر سه‌گانه را در رایزنی‌های دیپلماتیک با سایر کشورها بگنجانیم. این درحالی است که اماراتی‌ها در تمامی مذاکراتی که با طرف‌های خارجی دارند دائما بر این نکته پا فشاری می‌کنند. 

  علاج واقعه را باید قبل از وقوع کرد 
اگر بگوییم درمورد بیانیه پایانی چین و شورای همکاری خلیج‌فارس غافلگیر شده‌ایم درمورد اقدام روسیه دیگر غافلگیری‌ای وجود نداشت. از مدت‌ها قبل مشخص بود چنین نشستی قرار بود بین روسیه و شورای همکاری خلیج‌‌فارس برگزار بشود، کاملا می‌شد حدس زد که اماراتی‌ها تلاش کنند همچنان مساله جزایر را به‌عنوان یک موضوع مهم در بیانیه پایانی بگنجانند. در اینجا سوالاتی که پیش می‌آیند؛ آیا وزارت امور خارجه و سفارت ما در مسکو بی‌اطلاع بوده‌اند یا عامدانه به پیگیری و علاج واقعه ورود نکرده‌اند؟ در هر دو صورت جای تاسف دارد. ما باید قبل از اینکه این نشست شکل بگیرد حساسیت‌هایمان را به طرف روس متذکر می‌شدیم. پرسش اصلی این است که چرا خطوط قرمز به طرف‌های دیگر منتقل نشده و ما صبر کرده‌ایم حاشیه‌ای ایجاد شود و بعد به موضوع ورود کنیم. واکنش‌های ما هم بیشتر از آنکه بر مبنای پاسخ متقابل باشد نشأت‌گرفته از احساس است، چون پاسخ متقابل در سازوکارهای دیپلماتیک یک روند مشخص دارد و کشورها سعی می‌کنند پاسخ متقابل را بر مبنای عملی که صورت‌گرفته ارائه دهند اما در کشور ما در چنین مواقعی احساسات غلبه پیدا می‌کند و موجی در سطح مقامات شکل می‌گیرد که همه موضع‌گیری می‌کنند. تقریبا دیگر مقام سیاسی برجسته‌ای در داخل کشور نمانده که در این‌باره موضع‌گیری نکرده باشد.

این فضا قاعدتا به سطح افکار عمومی نیز تسری پیدا می‌کند و حساسیت‌های زیادی را بر می‌انگیزد. باید توجه داشته باشیم که مساله اصلی ما درمورد جزایر سه‌گانه با امارات است. صورت مساله را نباید تغییر دهیم و بر همین مبنا باید اقدامات دیپلماتیکی را در دستورکار قرار دهیم تا هم از این موضوع که امارات بحث جزایر سه‌گانه را در نشست‌های مختلف مطرح کند، جلوگیری کنیم و هم مانع شویم که طرف‌های ثالث بر ادعای امارات و بحث داوری بین‌المللی صحه بگذارند. علاج واقعه را باید قبل از وقوع کرد. 
ما مسائل جهانی را عمدتا با عینک خودمان نگاه می‌کنیم و چون با عینک خودمان می‌بینیم فکر می‌کنیم همه کشورها باید مطابق میل ما رفتار کنند. یا بر‌مبنای منافع ملی و امنیت ملی ما عمل کنند. این درحالی است که هر کشور چهارچوب، اصول سیاست خارجی، اهداف و منافع خاص خودش را در سیاست خارجی دارد و نباید چنین انتظاری داشت که کشورهای دیگر برمبنای خواسته‌ها، تمایلات و منافع ملی ما به موضوعات نگاه کنند. خیلی‌ها در ایران انتظار داشتند چون همکاری جدی بین تهران و مسکو در سوریه شکل گرفته است روسیه روابط خودش با عربستان و اسرائیل را که رقیب و دشمن ایران محسوب می‌شوند قطع کند. ما عملا مشاهده کردیم چنین اتفاقی نیفتاد چون انتظاری که داریم اشتباه است. ما بیشتر از آنکه نگاه واقع‌بینانه به تحولات جهانی و روابط بین‌الملل داشته باشیم نگاه احساسی داریم و این نگاه احساسی باعث می‌شود که نتوانیم مسائل را واقع‌گرایانه درک کنیم. درنتیجه واکنش‌های ما هم واقع‌گرایانه نبوده و بیشتر از روی احساس است؛ امری که به سیاست خارجی آسیب می‌زند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که کشورها در عین اینکه با یکدیگر همکاری می‌کنند می‌توانند اختلاف‌نظر هم داشته باشند. همکاری در یک پروژه به این معنا نیست که تمام اختلاف نظرهایشان در مورد سایر موضوعات را کنار بگذارند. ما متاسفانه این نگاه را نداریم و فکر می‌کنیم اگر با یک کشور وارد تعامل شدیم آن کشور باید در همه حوزه‌ها همراه و هم‌نظر ما باشد و در راستای منافع ملی ما عمل کند. قاعدتا روسیه در رابطه با کشورهای عربی ممکن است منافعی داشته باشد که خیلی بیشتر از روابطش با ایران باشد. نقشی که امروز امارات دارد در دور زدن تحریم‌ها برای روسیه ایفا می‌کند بسیار برجسته است. قطعا ایران نمی‌تواند این نقش را ایفا کند. همراهی‌ای که عربستان در زمینه سیاستگذاری در حوزه انرژی در چهارچوب اوپک پلاس با روسیه دارد بسیار پر‌رنگ است. این نقش را ایران نمی‌تواند بازی کند. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم روسیه این موارد را که امروز برای او بسیار مهم هستند نادیده گرفته و صرفا به منافع ایران فکر کند. چنین انتظاری را نه ‌فقط از روسیه بلکه از هیچ کشور دیگری نباید داشته باشیم. یکی از آسیب‌های بزرگی که ما داریم این است که بخش بزرگی از مسئولان ما تحت‌تاثیر فضای رسانه‌ها و به‌ویژه فضای مجازی هستند. زمانی که یک اتفاقی در فضای مجازی رخ داده و داغ می‌شود آن مسئول هم خودش را ملزم می‌داند که واکنش نشان دهد بدون اینکه توجه کند از موضع یک مقام رسمی موضع‌گیری می‌کند و واکنشش ممکن است بر افکار عمومی داخل و سیاست خارجی اثر مخربی برجا بگذارد. 


  دعوای ایران و روسیه به نفع بازیگران بیرونی است
اساسا ایجاد تعارض و تضاد در روابط بین کشورها خیلی آسان‌تر از حل آن است، در نتیجه ما در اظهارنظرها در مواضع‌مان در مورد همه کشورها باید این ملاحظه را در نظر بگیریم. باید توجه کنیم که روابط نزدیک بین ایران و روسیه به نفع هردو کشور است اما به وجود آمدن اختلاف و تشدید آن می‌تواند به نفع بازیگران ثالث باشد. یک رابطه خوب و موثر باعث بهره بردن طرفین هم در روابط دوجانبه و هم در مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی می‌شود. ما نمونه‌های موفق تجربه همکاری در این حوزه را دست‌کم در جنگ سوریه می‌توانیم مشاهده کنیم. اساسا مبنای روابط ایران و روسیه عملگرایانه است نه ایدئولوژیک. درعین حال همکاری دو کشور در پرونده‌های مختلف به معنای اتحاد استراتژیک نیست. به این معنی است که دو طرف در برخی از موضوعات همسو بوده و منافع مشترکی پیدا کرده و در آن حوزه‌ها با هم کار می‌کنند. این کار کردن نباید این توقع را به وجود بیاورد که دو طرف در مسائل مختلف اشتراک نظر داشته باشند. دو شریک می‌توانند در خیلی از مسائل اختلاف‌نظر داشته باشند. اما شرکا تلاش می‌کنند تا اختلاف‌نظرشان را از طرق دیپلماتیک حل‌و‌فصل کنند نه اینکه بخواهند به آن دامن بزنند چون دامن زدن به اختلاف به سود آنها نبوده و دیگران بهره آن را می‌برند. 



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط