دوشنبه 28 آبان 1403 - 12:08

کد خبر 137174

دوشنبه 02 مرداد 1402 - 09:54:50


سرمقاله همدلی/ جستجوی امید در جامعه ایران


همدلی/ « جستجوی امید در جامعه ایران » عنوان سرمقاله روزنامه همدلی نوشته رضا صادقیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
         
کلیدواژه چند وجهی «امید» معنای انتظار، فرا رسیدن آینده، دست یافتن به روزهای بهتر و زیست مطلوب را با توجه به گذشته و شرایط امروز درون خود دارد. بود و نبود امید اجتماعی در زیست شهروندان ریشه در زندگی آنان در زمان گذشته، حال و امروز دارد و بدون در نظر گرفتن این سه وضعیت زمانی فهم واژه امید امکان‌پذیر نخواهد بود.
اول: شکل گرفتن امید به صورت یگانه و با تکیه به یک عبارت در سپهر عمومی معنا ندارد، بلکه برآمده از گونه‌های متفاوت نگاه به گذشته، وضعیت امروز و آینده است. در واقع امید اجتماعی برساخته از زمان‌های متفاوت و عبارتی چند وجهی از منظر مخاطب است. زایش امید در ذهن مردم پیوسته با زندگی گذشته و امروز آنان مرتبط است؛ به عبارتی جایی که شهروندان ایستاده‌اند میزان امید و ناامیدی را در اندیشه آنان باز می‌تاباند و مهمتر آنکه فهم آنان از گذشته بی‌ارتباط با امروز و فردا نخواهد بود. در شرایطی که زندگی و زیست اکثریت جامعه از منظر شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و رفاه آنان مطلوب ارزیابی شود، وضعیت برای ترسیم تصویر آینده از سوی صاحبان قدرت نزد مردم ممکن‌تر است. از همین‌رو در جامعه‌ای که دائم در حال رفع کاستی‌های و دغدغه‌های فراگیر اقتصادی از قبیل تامین اجاره مسکن، عقب افتادن از تورم بی‌امان، کمبود کالری روزانه، فراهم کردن هزینه‌های تحصیلی، داشتن سرپناه و خانه، خرید خودرو در قرعه‌کشی و نوبت‌دهی و کسب یک شغل پایدار برای رفع نیازها را داشته باشد و همزمان دغدغه از دست ندادن داشته‌هایش را در سر بپروارند، دست یازدیدن به امید بی‌معنا و همچون عبارتی خنثی خواهد بود. در اینجا امید-امید اجتماعی کلیدواژه‌ایست که امکان برقراری ارتباط در ذهن شهروندان با آن میسر نخواهد بود. چرا که زیست مردم در شرایط امروز به گونه‌ای است که جایی برای معنا بخشیدن به واژه امید در آن خالی از معنا شده است.
دوم: مقاله علمی-پژوهشی «وضعیت سنجی امید اجتماعی در ایران» در سال 1397 و براساس سنجش میدانی در 31 استان انجام شده است. این نظرسنجی با پرسش از 82500 شهروند و در 426 شهر کشور صورت پذیرفته که در نوع خود بسیار کم‌نظیر است. نویسندگان مقاله باور دارند: تجربه ناشی از گذشته و وضعیت فعلی افراد بر روی تصویری که از آینده حاصل می‌شود موثر است. بنابراین خلق شدن امید اجتماعی در فضای سورئال و با تکیه به بازی‌های زبانی، محقق نمی‌گردد. مهمتر آنکه این مهم با تصاویر ذهنی مخاطبان از گذشته و امروز فرصت خلق شدن نخواهد داشت. در این پژوهش مشخص می‌شود 18 استان کشور، نمره امید اجتماعی برای آن‌ها منفی است و تنها 13 استان نظر مثبت نسبت به آینده را دارند. اگر نظرسنجی‌های بدون استناد مشخص به اطلاعات آماری توسط برخی سایت‌ها و روزنامه‌ وابسته به نهاد اجرایی را در نظر نداشته باشیم -نظرسنجی که خبر از  74 درصد امید در تیرماه سال 1401 را می‌داد- به نظر می‌رسد برای فهم میزان واقعی امید اجتماعی و راه‌کارهای برون رفت از وضعیت امروز باید اندیشه‌ای متفاوت و فارغ از گره خوردن با شیوه‌های تبلیغات محور را پیشه کرد. فکری که از ساخت و شکل دادن به امید براساس برگزاری رویدادهای فرهنگی و تفریحی سرگرم کننده عبور کند و زیست روزمره شهروندان و کیفیت زندگی آنان را مدنظر قرار بدهد. اندیشه‌ای که آثار تورم‌های دو رقمی را در زندگی عادی مردم در نظر داشته باشد، به دنبال تعریف جدیدی از میزان اشتغال نباشد و فکری که اجازه‌نشین بودن بیش از 40 درصد از شهروندان پایتخت را فهم کند و آثار اجتماعی این خانه‌دوشی را در تحلیل در نظر بگیرد و... فهم امید در جامعه ایران امروز از رهگذر چنین شرایطی به فهم درخواهد آمد.
سوم: امید در جامعه درون جوش است. امید را نمی‌توان در فضای ذهنی و با دست یازدید به عبارت‌های خالی از معنا خلق کرد. امکان تحقق آن با اجرای برنامه‌های شادی محور، اجرای طنزهایی که توسط سازمان‌های مرتبط و غیر مرتبط فرهنگی برگزار می‌گردد و به صورت دستوری فراهم شدنی نیست. چنانچه تا کنون نبوده است. تجربه برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌های دورهمی مانند «شادی با خانواده»، «خنده‌ستان در شهر»، «به سوی جامعه شاد» و «امیدواریم به زندگی» از سوی مدیران شهری کلانشهرها نه تنها موفق به خلق امید اجتماعی در میان مردم نشده است، بلکه بهانه‌ایست برای مدیران فرهنگی که باور دارند با اجرای این قبیل برنامه‌ها می‌توانند امید را به کانون خانواده‌های ایرانی در برنامه‌ای دو ساعته پمپاژ کنند. دیگر آنکه، خلق امید با نشر آمارهای غیرمستند، نوشتاری بلند، نقد و منکوب کردن دولت گذشته و بازتولید چهره‌ای آرمانی از دولت‌مردان جدید که قرار است تمام کارهای بر زمین مانده طی دهه‌های گذشته را به سامان کنند، قابل تحقق نیست و بیش از هر مسئله‌ای متکی بر محتوایی است که ارتباطی با زندگی شهروندان برقرار نکرده و نمی‌کند. شلوغ‌بازی است که چند صباحی بعد لاجرم رو به خاموشی و بی‌تاثیری میل می‌کند. چرا که می‌توان با سفارش یادداشت، گفتگو، طراحی پوستر و انتشار ویژنامه‌های رنگارنگ خبر از شکل‌گیری امید اجتماعی و امیدواری به آینده را نشر و بازنشر کرد، اما برساختن یک تصویر ذهنی و برنیامده از واقعیت‌های جاری جامعه کمکی به بهبود شرایط واقعی نمی‌کند. زندگی شهروندان در ویژنامه‌های سفارشی خوب، اما در دنیای واقعی به گونه‌ای دیگر است. آمارهای مورد اشاره در بند دوم همین نوشتار ابطال کننده چنین تصویری است، ابطال نمایی از زیست مردم که به صورت کاذب با کلیدواژه امید به آینده چیدمان شده است.

چهارم: احتمالا برگزاری «همایش امید اجتماعی در ایران» در سال 1396 به دلیل مطرح کردن دشواره‌ای است که سال‌های گذشته چندان از سوی صاحبان قدرت و کارگزاران سیاسی به آن توجه نشده بود. در همان همایش اعلام می‌شود: مجموعه تحقیقات کمّی و کیفی انجام شده از طریق پیمایش‌های ملی و مطالعات موردی، نشان می‌دهد وضعیت امید اجتماعی در ایران پایین‌تر از حد متوسط قرار دارد. همچنین برخی شواهد تجربی دیگر از منظر جامعه شناسی نهادی، نشان دهنده تهدید به از هم گسیختگی اجتماعی جامعه ایران است. علاوه بر این برخی مطالعات انجام شده در این حوزه حاکی از آن است که آحاد جامعه از عوامل ساختاری انتظار برآورده شدن و یا همراهی با اهداف و آرزوهای خود را ندارند. در بخش بیانیه پایانی همایش مورد اشاره آمده است: ناتوانی و ناکارآمدی در پاسخ به مطالبات قدیم و جدید، بالا بردن انتظارات نسبت به زندگی مطلوب و ناکارآمدی و ناهماهنگی ساختاری در پاسخگویی به مطالبات اجتماعی از عوامل مؤثر کاهش امید اجتماعی محسوب می‌شود. نکته مهم در چنین گزاره‌ای عدم برآوردن نیازهای شهروندان از سوی ساختار اجرایی و نهادهای مسئول است. تجمیع «مطالبات قدیم» و «جدید» و عدم ارتباط آن با «زندگی مطلوب» باعث می‌گردد مخاطب رگه‌های امید را در کلام، گفتار و سیاست‌های اجرا شده توسط صاحبان قدرت یافت نکند. در چنین شرایطی وقتی همان نهادها متولی خلق کردن امید اجتماعی در جامعه می‌شوند، نه تنها باورپذیری اینگونه کنش برای شهروندان محقق نخواهد شد، بلکه با پاسخی منفی و یا در بهترین حالت با بی‌اعتنایی همراه می‌گردد.
پنجم: چنانچه سیاسیون به دنبال بهبود نسبی امید اجتماعی در جامعه ایران هستند، لاجرم می‌بایست به سوی اجرای سیاست‌های توسعه محور، فراهم کردن آسایش نسبی شهروندان، کنترل تکانه‌های شدید اقتصادی که به صورت بی‌واسطه زندگی مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اجرای سیاست‌های مبتنی بر «بهبود سیاسی» باشند. در اینجا می‌توان این کلیدواژه را با توسل جستن به معانی دیگر از جمله حکمرانی نو، استقرار عقلانیت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، تفکیک حوزه‌های قدرت، کنترل فساد اقتصادی که به صورت غیرمستقیم اعتماد و باور شهروندان را مورد هدف قرار گرفته ترجمه کرد. در جامعه‌ای که به دفعات مکرر پای دلال‌ها، واسطه‌گران، رانت‌خواران و تاثیر غیرقابل کتمان مفسدان اقتصادی در گرانی‌ها، احتکارها، زمین‌خواری‌ها و بخشش ملک و زمین به آقازاده‌ها و... در میان است و عده‌ای از رانت‌خواران متقلب با تقلب در روز روشن موفق به کسب صندلی در دانشگاه‌های خوب کشور شده‌اند و همچنین هر روز با نشر انبوهی خبرهای بدون دستاورد از سوی نهادهای مختلف روبرو هستیم، خلق امید به دشواری ممکن است. امید اجتماعی به تنهایی و در فضای فردی شده محقق نشده و نخواهد شد، بلکه واژه‌ایست که به صورت مستقیم متاثر از زیست اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شهروندان است.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط