دوشنبه 28 آبان 1403 - 16:15

کد خبر 138398

سه‌شنبه 03 مرداد 1402 - 09:08:59


سرمقاله مردم سالاری/ انجماد جنگ اوکراین


مردم سالاری/ « انجماد جنگ اوکراین » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
 
مساله ارسال بمب‌های خوشه‌ای آمریکا به کی‌یف برای استفاده علیه روسیه بار دیگر معمای پرستیژ لیبرالی ایالات متحده در موضوع حقوق بشر را پررنگ کرده‌ است. واشنگتن همواره تلاش می‌کند مبتنی بر گفتمان دموکراسی‌خواهی و دفاع از آزادی در موضوعات خرد و کلان بین‌المللی مداخله کند اما این وجهه کاخ ‌سفید تنها تا جایی کاربرد دارد که منافع ایالات متحده تامین شود.
واقعیت اینجاست که واشنگتن هرگز بر مبنای ارزش‌های لیبرالیستی رفتار نمی‌کند؛ بلکه این رئالیسم است که نوع کنش یا واکنش آمریکا را در معادلات جهانی تعیین می‌کند. موضوع جالب اینجاست که همیشه واشنگتن برای هر اقدامی یک پیوست رسانه‌ای تدوین می‌کند؛ حالا هم نبرد خیر و شر است که آنها مجاز به استفاده افسارگسیخته از خشونت هستند.
«استفان والت» نظریه‌پرداز رئالیست می‌نویسد که «متأسفانه، دیدگاه لیبرال از حداقل دو کاستی جدی رنج می‌برد. اولین مشکل این است که لیبرالیسم ادعای جهان‌گرایی دارد چرا که بر این گزاره بنیان شده که هر انسانی، در هر جا که باشد، حقوق غیرقابل تغییر مشخصی دارد، دولت‌های لیبرال به جنگجویانی تبدیل می‌شوند که سیاست خارجی را به عنوان یک نبرد مطلق میان خوب و بد می‌بینند. جورج‌بوش در سخنرانی خود در مراسم آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش، همین دیدگاه را ترویج داد، زمانی که اعلام کرد که هدف نهایی سیاست خارجی آمریکا «پایان دادن به ستم در جهان ما» است. چرا چنین چیزی ضروری بود؟ زیرا به ادعای او «بقای آزادی در سرزمین ما به پیشرفت روزافزون آزادی در سایر سرزمین‌ها وابسته است.» اما وقتی این سیاست به مرحله عمل برسد، موجب تضمین تنش مداوم با کشورهایی خواهد شد که سنت‌ها، ارزش‌ها و نظام‌های سیاسی متفاوتی دارند. این باورها همچنین می‌تواند اعتماد به نفس خطرناکی را ترویج کند: اگر کسی در کنار فرشتگان می‌جنگد و هم راستا با جریان درست تاریخ شنا می‌کند، به آسانی گمان خواهد کرد که پیروزی اش بی برو برگرد است و به راحتی در دسترس خواهد بود.»  بنا به گفته «جو بایدن» در نشست سران ناتو، آمریکا بنا به کمبود تسلیحات ناچار به استفاده از بمب‌های خوشه‌ای شده ‌است اما هدف‌گذاری ثانویه پنتاگون افزایش سطح فشار و خشونت در جنگ اوکراین است. واشنگتن مبتنی بر ناکامی ضدحملات بهاره اوکراین و اعلام نیاز کی‌یف اقدام به ارسال تسلیحات جدید کرده‌ است. آنها می‌خواهند کرملین بیش از گذشته در معرض فشار قرار بگیرد.
در این میان، باید بپذیریم که آمریکا مبتنی‌بر نگاه رئالیستی موازنه قدرت و تهدید را مبتنی بر معماواره امنیت در مرز ناتو و روسیه برهم زد تا جنگ اوکراین آغاز شود.

حالا افزایش تعمدی خشونت اقدامی در جهت تثبیت جنگ اوکراین است. واشنگتن نگرانی‌های جدی درباره افزایش نارضایتی‌های اروپا و کمبود تسلیحات در زرادخانه‌های ناتو دارد‌. آمریکا نمی‌خواهد هیچ گونه تزلزلی در میان چشم‌آبی‌های لوس اروپایی وجود داشته باشد.
 شاید امروز چشم‌انداز روشنی برای پایان جنگ وجود نداشته باشد اما در نهایت مبتنی بر نسخه «هنری کیسینجر» پدرخوانده سیاست خارجی آمریکا، طرفین ناچار به مصالحه نفرت خواهند شد. براساس مصالحه نفرت روسیه مناطق اوکراین‌شرقی را در اختیار خواهد داشت اما اوکراین هم طرف شکست‌خورده نخواهد بود. در میان تمام آنچه که گفته شد؛ غرب به هیچ عنوان نمی‌خواهد مسکو را به نقطه استفاده از بمب اتم بکشاند اما برای آن‌هم سناریوپلنینگ خاص خود را انجام می‌دهد. فعلا بهترین گزینه برای ناتو، انجماد جنگ اوکراین در نقطه کنون است.
«جان مرشایمر» از لفظ «نبرد منجمد» (frozen conflict) استفاده می‌کند. این وضعیت بدین معنی است که جنگ مسلحانه گداخته به پایان می‌رسد یا حداقل کنترل می‌شود اما هیچ پیمان صلح یا چارچوب رفتاری برای پایان مناقشه از سوی دو طرف میدان جنگ ترسیم نمی‌شود. حکمرانی روسیه بر شبه‌جزیره کریمه از سال 2014 و ادعای حاکمیت اوکراین نمونه بارز نبرد منجمد است.  انجماد جنگ اوکراین، بی‌نظمی و تنش در نقطه‌ای مطلوب نگه می‌دارد البته هرلحظه ممکن است جنگ  از انجماد خارج شود نکته حائز اهمیت اینجاست که برای روسیه یک دغدغه دائمی ایجاد می‌کند که در نهایت هدف‌گذاری کوتاه مدت شکل دهی جنگ اوکراین را تامین می‌کند.  
 



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط