دوشنبه 28 آبان 1403 - 23:52

کد خبر 140497

چهارشنبه 04 مرداد 1402 - 16:59:00


خطر کریدور زنگه‌زور برای ایران


فرهیختگان/متن پیش رو در «فرهیختگان» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست

احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز|  مسیرهای پیش‌رو برای تحقق صلح
مذاکرات صلح بین ارمنستان و آذربایجان از سه مسیر در حال انجام است؛ مسیر اول که بعد از جنگ دوم قره‌باغ شروع شده است آن است که روسیه پیگیری می‌کند. البته روسیه به دنبال حل دائمی مساله نیست. زیرا می‌خواهد مسائل قفقاز مانند استخوان لای زخم تا ابد حل‌نشده باقی بماند تا بهانه خوبی برای حضور در منطقه داشته باشد. روسیه تا حدی مذاکرات را پیش برده اما از حدود یک سال پیش آمریکا و اروپا چون به دنبال حضور بیشتر در آسیای مرکزی و قفقاز هستند به دنبال این هستند که ارمنستان و آذربایجان مذاکرات صلح بین خود را از طریق پلتفرم غربی پیش ببرند. بخشی از این مذاکرات در آمریکا انجام می‌شود و بخش دیگر در اروپا که این مذاکرات کاملا با هم هماهنگ و مکمل یکدیگر هستند. به تناوب وزرای خارجه دو کشور و نخست‌وزیر ارمنستان و رئیس‌جمهور آذربایجان به بروکسل یا واشنگتن برای مذاکرات سفر می‌کنند. مشکل روسیه این است که هیچ راهبرد مشخصی برای مسائل منطقه قفقاز ندارد و فقط به دنبال نگه‌داشتن استخوان لای زخم است اما طرف مقابل راهبرد مشخصی دارد و از استراتژی‌های خلاقانه استفاده می‌کند. از طرف دیگر پاشینیان و علی‌اف هر دو به غرب تمایل بیشتری دارند و تمایل دارند که پای ناتو را به منطقه باز کنند. به این دلایل مذاکرات در پلتفرم غربی بهتر پیش می‌رود و نمایندگان دو کشور در مذاکرات روسیه اصطلاحا خیلی دل به کار نمی‌دهند و چون روسیه برنامه مشخصی ندارد از این مذاکرات پیشرفت خاصی حاصل نمی‌شود. در بیانیه نهایی آخرین دور این مذاکرات که هفته پیش به ابتکار شورای اروپایی برگزار شد، چند نکته بسیار مهم بود که بسیار باید به آنها توجه کرد. این نکات بسیار برای ما خطرناک خواهد بود. ناگفته نماند که ما از صلح استقبال می‌کنیم و کسی به دنبال ادامه جنگ نیست. ما تمایل داریم که با برقراری امنیت، فضا برای همکاری‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی با آذربایجان و ارمنستان بیشتر از گذشته فراهم شود. اما نکته مهم این است که این صلح قرار است با چه قیمتی به دست بیاید و طرف‌های مختلف چه امتیازهایی را به دست می‌آورند و درمقابل چه چیزهایی را از دست می‌دهند. 


باید توجه داشت که خروجی مسیر مذاکرات اروپایی کاملا به ضرر ماست. یکی از خروجی‌های این مذاکرات تامین مالی برای تاسیس یک خط ریلی برای اتصال نخجوان به خاک آذربایجان است. عملیاتی شدن این خط راه‌آهن عملا به معنی افتتاح همان کریدور جعلی زنگه‌زور است. این خط ریلی زمینه را برای تکه‌تکه شدن خاک ارمنستان نیز فراهم می‌کند و همچنین امکان ایجاد مزاحمت‌های امنیتی را توسط آنکارا و باکو به نیابت از آمریکا و رژیم‌صهیونیستی فراهم می‌کند. اتحادیه اروپا می‌خواهد این پروژه را تامین مالی کند. این اتفاق برای ما بسیار خطرناک است اما در داخل کشور ندیدیم که صدایی علیه آن بلند شود که بسیار جای تعجب دارد. بند دیگری که در توافق اروپایی گنجانده‌شده این است که یک جاده جدید از داخل خاک آذربایجان به منطقه قره‌باغ کوهستانی یا آرتساخ تاسیس شود. در این منطقه حدود ۱۲۰ هزار ارمنی زندگی می‌‌کنند. الان مسیر اصلی دسترسی به آن منطقه جاده‌ای به نام لاچین است که از داخل خاک ارمنستان عبور می‌کند. روس‌ها هم وقتی به دسترسی به آن منطقه نیاز داشته باشند از همین جاده استفاده می‌کنند. اما آذربایجان با قرار دادن یک ایست بازرسی غیرقانونی در این مسیر، اجازه رفت‌وآمد به ارمنی‌ها نمی‌دهد و با محدود کردن آب و برق و گاز این منطقه و عدم صدور اجازه انتقال غذا حدود ۲۰۰ روز است که یک بحران انسانی رقم زده است. باکو و البته غربی‌ها به دنبال مسدود کردن دسترسی روسیه به این منطقه هستند و می‌خواهند برای دسترسی به آرتساخ آنها را مجبور به عبور از داخل خاک آذربایجان کنند. این هم خطر دیگری است که ارامنه آن منطقه را تهدید می‌کنند. با رخ دادن این اتفاق فشار آذربایجان به ارمنی‌های این منطقه افزایش می‌یابد و ممکن است که دولت باکو آنها را مجبور به ترک این منطقه یا پذیرش تابعیت آذربایجان کند. آذربایجان یک‌سوم از مناطق آرتساخ را در جنگ تصرف کرد و پاشینیان یک سوم دیگر از این منطقه را نیز بدون جنگ به آذربایجان تقدیم کرد. یک سوم باقی‌مانده منطقه را هم می‌خواهند با این شیوه تحت کنترل خود دربیاورند. حساسیت ما به این دلیل است که ایران با این منطقه ۱۴۰ کیلومتر مرز مشترک دارد و در مدتی که این منطقه تحت تسلط ارمنستان بود هیچ مساله امنیتی‌ای نداشتیم اما از وقتی که آذربایجان به بخش‌هایی از این منطقه تسلط پیدا کرده است مرتب شاهد بروز تهدیدات امنیتی از آن منطقه هستیم. یک روز خبر تاسیس پایگاه صهیونیست‌ها در منطقه را می‌شنویم و روز دیگر خبر حضور سربازان ناتو یا ترکیه در منطقه منتشر می‌شود. 
این شرایط برای زمانی است که تنها بخشی از این منطقه به دست باکو افتاده است. تصور کنید در شرایطی که آذربایجان به این منطقه تسلط کامل پیدا کند چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. بلافاصله ترکیه به نمایندگی از ناتو در آن منطقه مستقر خواهد شد و ممکن است حضور صهیونیست‌ها هم پررنگ‌تر شود. نکته بسیار مهم این است که ترکیه و غرب در این منطقه کاملا همسو هستند و منافع آنها به یکدیگر گره خورده‌اند. مثل ماجرای سوریه نیست که منافع متعارض داشته باشند و بعضا با هم درگیر هم بشوند. اما در این منطقه ترکیه و غرب هردو ذی‌نفع تهدید منافع ایران از طرق مختلف ازجمله ایجاد کریدور زنگه‌زور، مستقر کردن گروه‌های تکفیری و تحریک تجزیه‌طلبی در استان‌های آذری ایران هستند. برای تسهیل این اتفاقات در بیانیه پایانی مذاکرات هفته قبل اعلام کردند که قرار است که مذاکرات بین باکو و ارامنه آرتساخ با واسطه‌گری شورای اروپایی و بدون نقش‌آفرینی دولت ارمنستان پیگیری شود. این یک گام رو به جلو برای رسیدن به اهداف مطلوب غربی‌هاست. در این شرایط خطرناکی که وجود دارد لازم است ایران نقش‌آفرینی فعال‌تری داشته باشد و منتظر روسیه نباشد. روسیه معتقد است که مداخله ایران در منطقه باعث تشدید بحران می‌شود. این در حالی است که دقیقا فقدان راهبرد محوری از سوی روسیه است که باعث شده پای ترکیه و ناتو و صهیونیست‌ها به منطقه باز شود. اگر ایران بتواند با طرف‌های درگیر مذاکره کند و از نزدیک اثرگذار باشد می‌تواند راه‌های خلاقانه‌‌ای برای بهبود شرایط پیشنهاد دهد. مشکل این است که روس‌ها معمولا در بحران‌های این‌چنینی به موقع اقدام نمی‌کنند و آنقدر معطل می‌کنند که دیگر راهی جز اقدام پرهزینه و سخت نظامی باقی نمانده باشد. البته این تنها دلیل کنش‌گری ضعیف روسیه نیست. 
دلیل دیگر این است که در هیات‌حاکمه روس‌ها اختلاف‌نظر و چنددستگی وجود دارد. عده‌ای طرفدار ایرانند و گروهی طرفدار ترکیه و به همین دلیل نمی‌توانند به تصمیم واحد برسند و بحران اوکراین هم این مساله را تشدید کرده است. مجموعا شرایط برای ما بسیار بحرانی است و اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند، در آینده بسیار نزدیک با تهدیدات بسیار جدی و خطرناکی برای منافع ایران در منطقه قفقازجنوبی مواجه خواهیم شد. این مشکل برای ما در منطقه آسیای‌مرکزی نیز وجود دارد. در این کشورهای منطقه چندده هزار NGO توسط آمریکا و رژیم‌صهیونیستی برای تربیت رهبران نسل‌های آینده این کشورها ایجاد شده‌اند. روی کار آمدن رهبرانی با نگرش‌های ضدایرانی، ضدروسی و ضدچینی در این کشورها سال‌های آینده برای ایران مشکلات جدی‌ای در پی خواهد داشت. لذا ایران نیاز دارد توجه جدی‌تری به کشورهای آسیای‌مرکزی و قفقاز داشته باشد. خصوصا در عرصه‌های فرهنگی و آموزشی که ما توانایی استفاده از ظرفیت‌های ملی و مذهبی و البته قدرت زبان فارسی را دارا هستیم. 


   در سیاست خارجی منافع حرف اول را می‌زند نه قول‌ها
امیرعبداللهیان گفت علی‌اف قول داده که راه تاریخی ما را قطع نکند. یک روز بعد علی‌اف با یک شبکه تلویزیونی چینی مصاحبه کرد و گفت که ارمنستان حاکمیت آذربایجان بر مناطقی از آرتساخ را به رسمیت شناخته است و ما درحال تکمیل کریدور زنگه‌زور هستیم و هفتاد درصد این پروژه پیشرفت کرده است. اگر علی‌اف به ما چنین قولی داده بود پس این حرف‌های او چه معنی‌ای دارد. اصلا نمی‌شود به حرف علی‌اف اعتماد کرد. در عالم سیاست اصلا از این خبرها نیست؛ منافع حرف اول و آخر می‌زند. ما در مواضع رسمی کشورها دو نوع سیاست اعلامی و اعمالی داریم. در سیاست اعلامی همه سعی دارند که رفتار ملایم و دوستانه‌ای داشته باشند اما وقتی پای منافع به میان می‌آید، دیگر کشورها با هم تعارف ندارند و هر طرفی به دنبال کسب حداکثر منافع برای خودش است. در کنار حرف‌های علی‌اف ما شاهد رفتار او نیز هستیم. 

   جدیت ایران مانع از تجزیه ارمنستان شد
منافع باکو اقتضا می‌کند که مسیری را ایجاد کرده و جنوب ارمنستان را اشغال کند. ایران تنها کشوری است که با جدیت ایستاده و اگر جدیت ایران نبود تا الان جنوب ارمنستان اشغال شده و این کشور تجزیه شده بود. ارمنستان دنبال صلح است اما پاشینیان هرچقدر هم کوتاه بیاید نباید زیر بار کریدور زنگه‌زور برود. چون پذیرش احداث هرگونه جاده و راه‌آهنی در مسیر زنگه‌زور حاکمیت این کشور بر جنوب ارمنستان را سست کرده و عملا این کشور را تجزیه خواهد کرد. ارمنستان بدون استان سیونیک امکان وصل شدن به آب‌های آزاد را از دست داده و دیگر به لحاظ جغرافیایی ارزشی نخواهد داشت. عملا یک ایروان می‌ماند و چندده کیلومتر بالا و پایینش. یعنی ارمنستان تبدیل به یک خاک محاصره‌شده تبدیل شده و به سمت نابودی پیش می‌رود، لذا بعید می‌دانم پاشینیان هرچقدر هم بخواهد کوتاه بیاید در این مورد کوتاه نمی‌آید. 

   باید از شکل‌گیری یک فضای ضدایرانی در شمال ایران جلوگیری شود
برخی فکر می‌کنند در مواجهه با آذربایجان با امتیاز دادن می‌توان رفتار باکو را تغییر داد حال آنکه در سیاست خارجی همیشه باید اهرمی فشاری وجود داشته باشد و از طرف دیگر ملاطفت هم باید نشان داد. اگر مواجهه صرفا ملاطفت‌آمیز باشد به مصداق این شعر می‌رسیم که می‌گوید: «خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند.» زمانی که طرفی گستاخی می‌کند و در برابرش هیچ اقدام و تقابلی صورت نمی‌گیرد این تصور برایش به وجود می‌آید که ما به او ‌محتاج هستیم. هربار هم که ایران رفتار مناسب نشان داده بعدش آذربایجان یک  به ما دهن‌کجی کرده است. مثلا رئیس اقلیم کردستان را دعوت کرده و برخی همکاری‌های ضدایرانی را دنبال می‌کنند. این مشخص است که شیطنتی درحال انجام شدن است. اینکه به‌طور مرتب پهلوی و همسرش به آذربایجان دعوت می‌شوند یا علی‌اف به آلبانی سفر کرده و با رئیس‌جمهور این کشور دیدار می‌کند. اینکه باکو‌ از همه مخالفان ایران همچون رژیم‌صهیونیستی، پهلوی و مقامات اقلیم کردستان میزبانی می‌کند صرفا یک رفتار تحریک‌آمیز محسوب می‌شود. اگر این رفتار غیردوستانه بخواهد مدام با ملاطفت پاسخ داده شود نتایج بدی خواهد داشت. حداقل در رسانه‌های اصلی‌ما ازجمله صداوسیما باید در این زمینه صحبت شود. ما اما این کار را نمی‌کنیم و مرتب مجبور به کوتاه آمدن و عقب‌نشینی شویم. این رویه ممکن است ما را به نقطه‌ای برساند که دیگر بیش از آن نشود عقب‌نشینی کرد و‌ ما مجبور شویم مثل روس‌ها برای جلوگیری از به خطر افتادن منافع‌مان واکنش تندی نشان بدهیم. در شرایطی که افکار عمومی مطلع نشده و آگاهی درستی به وجود نیاید آن‌وقت واکنش ناگهانی ممکن است نتیجه‌بخش نبوده یا بسیار پرهزینه باشد. ما نباید بگذاریم کار به این نقطه برسد. باید یک استراتژی مشخص در قبال قفقاز داشته باشیم و تلاش کنیم که یک پلتفرم صلح برای این دو کشور را با همکاری روسیه و چین تدارک ببینیم تا طرح‌های خطرناک غربی‌ها محقق نشود وگرنه در آینده نزدیک ممکن است شاهد این باشیم که کشورهای آسیای‌مرکزی و حتی ارمنستان دچار یک فضای ضدایرانی بشوند. ما باید بدانیم که آمریکایی‌ها مترصد یک فرصت هستند تا از غفلت ما سوءاستفاده کرده و این کشور را نیز دچار فضای ضدایرانی کنند. همه حرف و‌ تلاش رسانه‌ای غربی‌ها این است که به دولت ارمنستان تلقین کنند ایران برایش کاری نمی‌کند و اگر ایروان به اردوگاه غرب بپیوندد صلح و آرامشش تامین می‌شود. این تبلیغات مسموم به‌شدت به دنبال قطع کردن پای ما در ارمنستان است. تنها راه حضور و نفوذ ایران در منطقه قفقاز و آسیای‌میانه ارمنستان است و اگر ما کم‌کاری کنیم آنجا را نیز از دست داده و فضای کاملا ضدایرانی در شمال کشور انتظار ما را می‌کشد. 
 



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط