شنبه 26 آبان 1403 - 11:31

کد خبر 14707

پنج‌شنبه 17 فروردین 1402 - 09:57:00


سرمقاله اعتماد/ تهدید معنا در زندگی ایرانیان


اعتماد/ « تهدید معنا در زندگی ایرانیان » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته علی میرزامحمدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

چرا درک ایرانیان از مفهوم آینده  دچار خدشه شده است؟
انسان‌ها در اعصار گوناگون کوشیده‌اند تا با اتکا به سرچشمه‌های عمده‌ای چون فرهنگ، دین و دانش وجود خود و جهان پیرامون خود را معنادار سازند. بر این اساس نظام‌های معنابخش، در جهت هدفمندسازی زندگی انسان‌ها شکل گرفته‌اند. این نظام‌ها، روحیات آدم‌ها (آهنگ، خصلت و کیفیت زندگی، سبک اخلاقی و زیبایی‌شناختی و حالت زندگی) را با جهان‌بینی آنها (تلقی از واقعیت عملکرد و نظم موجود در اشیا و پدیده‌ها) هماهنگ می‌کنند. اما اگر آستانه تغییرات اجتماعی به حدی برسد که تطابق محتوای جهان‌بینی بیشتر افراد جامعه را با روحیات آنها به هم بریزد در آن صورت ما با پدیده اجتماعی به نام «تهدید معنا» مواجه خواهیم شد. در این نوشتار با الهام از تحلیل کلیفورد گیرتس (Geertz, C) درباره «عوامل تهدید‌کننده معنا در زندگی و نقش دین به عنوان یک نظام فرهنگی در غلبه بر این تهدیدها» به عواملی خواهیم پرداخت که در دهه اخیر «پدیده تهدید معنا» را در زندگی ایرانیان تشدید کرده است.  عوامل تهدید‌کننده معنا در زندگی ایرانیان در دهه اخیر را به ‌طور کلی می‌توان در چهار دسته قرار داد: 
عامل اول، ظهور پدیده‌های غیرعادی در زندگی است که شیوع بیماری کرونا نمونه عینی آن بود. این پدیده غیرعادی، نه تنها نظم زندگی ایرانیان بلکه کل جهانیان را به هم ریخت. کرونا، نظام‌های معنابخش زندگی را به چالش کشید؛ اما این نظام‌ها نتوانستند به تجربه سردرگمی افراد پاسخ مناسبی بدهند. این چالش از آنجا شدت گرفت که اصولا نظام‌های معنابخش (دینی، علمی و شبه‌علمی) به رقابتی سوق داده شده بودند که به تجربه سردرگمی انسان‌ها در این بیماری پایان بدهند. این رقابت‌ها با اظهارنظرهای عجیب و غریب برخی افراد درباره منشأ یا کنترل و درمان بیماری نه تنها به سردرگمی‌ها پایان نمی‌داد بلکه به تجربه سردرگمی‌ها می‌افزود. عامل دوم، تجربه رنج ناشی از کاهش کیفیت زندگی بیشتر ایرانیان است. رابطه بین رنج انسان‌ها و تهدید معنا را به صریح‌ترین بیان می‌توان در حدیثی یافت که بر مبنای آن «از دری که فقر وارد شود، از در دیگر ایمان بیرون می‌رود.» با این همه برخی سخنوران و خطیبان مطرح کشور تلاش کرده‌اند این نوع رنج‌ها را در یک زمینه معنادار دینی و ملی برای عامه مردم قابل فهم کنند، اما توفیق چندانی در این‌کار نداشته‌اند. پرداختن به دلایل این عدم توفیق، خود نوشتاری دیگر می‌طلبد، اما عامه مردم شباهت‌های تاریخی- دینی را که این سخنوران و خطیبان با وضعیت کنونی کشور در تحمل این رنج‌ها متصور می‌شوند به چالش می‌کشند. 
عامل سوم، تجربه ناعدالتی و نابرابری است. در نظام‌های معنابخش دینی، شیوه رایج در توجیه این واقعیت‌ها، این ادعا است که بی‌عدالتی‌ها در این جهان با دادگری در جهان دیگر جبران خواهد شد. با این‌همه بیشتر نظام‌های معنابخش، افراد جامعه را به خشکاندن ریشه‌های ناعدالتی و نابرابری تشویق و ترغیب می‌کنند. در این میان، مشکل زمانی پدیدار می‌شود که برخی کارگزاران نظام‌های معنابخش و منسوبین آنها، خود به عامل ناعدالتی و نابرابری در جامعه تبدیل می‌شوند و برخلاف آنچه ادعا می‌کنند و دیگران را به آن دعوت یا از آن نهی می‌کنند عامل به این توصیه‌ها و آموزه‌های ادعایی نیستند.

پدیده آقازادگی یکی از نمودهای عینی تناقض در ادعاها و عمل کارگزاران نظام‌های معنابخش است که تهدید معنا در زندگی ایرانیان را تشدید کرده است. علاوه بر این نسل کنونی، تفاسیر متفاوتی از جلوه‌های دیگر نابرابری‌های اجتماعی چون نابرابری جنسیتی، قومی، زبانی و مذهبی دارد که با تبیین‌های نظام‌های معنابخش رسمی شکاف دارد.
عامل چهارم و آخر، درک ایرانیان از مفهوم آینده است. وقتی آینده، مبهم و دست یافتن به ارزش‌های مادی و معنوی جامعه برای بیشتر افراد آن، بسیار دشوار و حتی غیرممکن باشد، تجربه سردرگمی تشدید یافته و با تهدید معنا، مولودی جز آسیب‌های اجتماعی و گسترش پوچ‌گرایی شکل نخواهد گرفت.
تعدیل و ترمیم اثرات عوامل تهدید معنا در زندگی ایرانیان، با اتکا به توصیه‌های اخلاقی انجام‌پذیر نیست؛ بلکه این مهم زمانی محقق می‌شود که نخست، تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در راستای کاهش نابرابری‌های اجتماعی و افزایش احساس عدالت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی باشد؛ دوم آنکه، سازوکاری اندیشه شود که کارگزاران نظام‌های معنابخش، معانی مورد ادعایی این نظام‌ها را به راحتی نقض نکنند؛ چرا که اثرات اجتماعی این نقض کردن‌ها، بسیار مهلک است.

 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط