جمعه 18 آبان 1403 - 13:03

کد خبر 15134

پنج‌شنبه 17 فروردین 1402 - 15:00:00


شاعران در دیدار امسال با رهبری چه خواندند؟


تسنیم/ مراسم دیدار جمعی از شاعران و اساتید زبان و ادب فارسی با رهبر معظم انقلاب اسلامی چهارشنبه، 16 فروردین‌ماه، همزمان با شب میلاد مبارک امام حسن مجتبی(ع) برگزار شد، در این مراسم جمعی از شاعران پیشکسوت و جوان به شعرخوانی پرداختند.

مراسم دیدار شاعران با مقام معظم رهبری سنتی است که هرساله در نیمه ماه مبارک رمضان و در شب میلاد مبارک کریم اهل‌بیت(ع) برگزار می‌شود. در دیدار امسال که اجرای آن را مرتضی امیری اسفندقه به‌عهده داشت، شاعرانی چون علیرضا قزوه، یوسفعلی میرشکاک، علی موسوی گرمارودی، ناصر فیض، مصطفی محدثی خراسانی، محمدمهدی عبداللهی، محمدجواد شرافت، بلرام شکلا، احمد شهریار، قادر طهماسبی، قادر طراوت‌پور، فائزه زرافشان، حسین خزائی، محمد خادم، علیرضا نورعلی‌پور، ولی‌الله کلامی زنجانی، علی‌محمد مؤدب، میلاد عرفان‌پور و... حضور داشتند. جمعی از شاعران تازه‌ترین اشعار خود را در این مراسم قرائت کردند که بخش‌هایی از آن را می‌توانید در ادامه بخوانید و ببینید:

یوسفعلی میرشکاک تازه‌ترین سروده خود در وصف حضرت زهرا(ع) را به پیشگاه بانوی دو عالم تقدیم کرد:

دین و دنیای توأمان زهراست
از زمین بگذر، آسمان زهراست

سرو آزاد نقش‌بند ازل
غایت سیر این جهان زهراست

هرچه بینی از او نشان دارد
برترین شاه بی‌نشان زهراست

روح اردیبهشت و فروردین
ماه مرداد جاودان زهراست

قوس در خدمت اشارت اوست
که روانبخش و جان‌ستان زهراست

بهتر و برتر از هزار امام

اوصیا را نگاهبان زهراست

خنده از اوست گریه در پی او
ابر بارانی گران زهراست 

شاهد کربلا و هرچه شهید
حجت صاحب‌الزمان زهراست...

مهرداد مهرابی، از شاعران جوان کشور، غزلی را در این دیدار به محضر مبارک امام حسن(ع) تقدیم کرد که به این شرح است:

شمشیر تو در نیام گُل کرد
از صلح تو صد قیام گل کرد

نام تو به جلوه تا درآمد
معنای تمام و تام گل کرد

تأثیر نداشت بی تو مرهم
در سایه‌ات التیام گل کرد

تا عطر تو بین باغ پیچید
هر شاخه به‌احترام گل کرد

تصویر سخاوت خداوند
 در آینه امام گل کرد

هنگام خیال روی و مویت 
منظومه صبح و شام گل کرد

در ساحت مستعد یادت
هر دانه نهاد گام، گل کرد

الهام گرفت حُسن از تو
عشق از تو گرفت وام، گل کرد

در سایه مهر تو شگفتا 
گل کرد جهان تمام، گل کرد

هر بار که خار طعنه دیدی
تنها به لبت سلام گل کرد

صبر تو صلابت تو ای مرد
در آینه قیام گل کرد

ای جرئت محض در ید تو
آن بیرق سرخ‌فام گل کرد

فائزه زرافشان:

زنم که آیِنِگی حُسن انتخاب من است
زبان مادری‌ام شعر بی‌نقاب من است

به لمس شاپرکی تازه می‌شود جانم
خمیدن قد گل‌بوته‌ای عذاب من است

همین تبسم آرام، چای عطرآگین
همین نشاندن گل کار پرصواب من است

همین حضور، همین از نفس نیفتادن
به‌روز واقعه معنای انقلاب من است

سؤال می‌کنی از حاصل صبوری‌هام
و خنده‌های خوش کودکم جواب من است

منم که دیده به فردای روشنی دارم
و چشم کودک من سوی آفتاب من است

منم که می‌شکفم در زلال پاکی‌ها
که خار چشم همه دشمنان حجاب من است

الهام صفالو:

دستاس عالم است به‌دستان مادرم
می‌چرخد عاشقانه به‌فرمان مادرم

عمری زمین و هرچه در آن هست و آسمان
 هر یک نشسته گوشه‌ای از خوان مادرم

ما با دمش میان عدم قد کشیده‌ایم
هستی شروع شد به‌فراخوان مادرم

از همرهان سست‌عناصر دلش گرفت
شیر خداست آینه‌گردان مادرم

با چادر سیاه خود احرام بسته‌ام
یعنی منم همیشه مسلمان مادرم

در سیل پرتلاطم موج نگاه‌ها
دل بسته‌ام به ساحل چشمان مادرم

هر بار گم شدم، همه‌جا از پی‌ام دوید
اخمی به من نکرد، به‌قربان مادرم

رد کرده ماه و سال و زمان و هزاره را
قد بلند و مهر فراوان مادرم

از روضه‌های تلخ مدینه گذشته‌ام
سر می‌نهم دوباره به دامان مادرم

بلرام شکلا از هندوستان:

ایران من عزیزتر از جان من سلام
تهران من سلام و خراسان من سلام

هم‌ریشه‌ای سلام بر آب و به خاک تو
هم‌شیره‌ای برادر هم‌خوان من سلام

بر شاخه درخت بهشتی نشسته‌ای
گرم سرود، مرغ خوش‌الحان من سلام

بر لحن بلبلان گلستان فارسی
گل‌های من کنند ز بستان من سلام

رنجیده از ددان همه جوییم آدمی
عرفان تو قوی است چو عرفان من سلام

من طوطی‌ام ز باغ و گلستان جان هند
ای آرزوی قند فراوان من سلام

مهمان تو شدم دو سه سالم قبول کن
تو میهمان من شو و چشمان من سلام

سیداحمد حسینی از پاکستان:

ما شاعرها که اهل‌ِ بیتیم همه
در باغ بهشت اهل‌ بیتیم همه

گفتم بیتی بیوت خواهد بخشید
مداح کریم اهل‌بیتیم همه

***
زبان تیشه صدا زد که بی‌درنگ برون آ
شرار خفته کمی سعی کن ز سنگ برون آ

بیا که آهوی مطلب بود به دشت قناعت
ز بیشه‌های تگ و تاز چون پلنگ برون آ

نظر به هرچه کنی رنگ اعتبار ندارد
به چشم بسته ز دنیای آب و رنگ برون آ

چنان به مردم عالم به‌سر ببر که به هر دم
کمی به صلح به‌سر کن کمی به جنگ برون آ

مقام ماندن ما نیست این جهان خرابی
از این شکسته کمان‌خانه چون خدنگ برون آ

افشین علا:

بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش
روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش

طوفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش
رو کن به‌وقت خشم چو موسی به طور خویش

گم‌گشته تو در تو نهان است و غافلی
در غیبتش بکوش برای ظهور خویش

دل‌خوش به صید ماهی دریا مشو که تور
 گاهی شود اسیر گره‌های کور خویش

تا بگذری ز دره صعب‌العبور عمر
از خود پلی بساز برای عبور خویش

اقلیم توست ملک سلیمان چرا شدی 
 قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش

از گور خفتگان به‌تغافل گذر مکن
داری عبور می‌کنی از سنگ گور خویش

قادر طهماسبی (فرید):

ایران سرفراز ایران سربلند
ایران پاکباز ایران هوشمند

هرچند داغداری و هرچند خسته‌دل
هرچند سوگواری و هرچند دردمند

تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد
با دوستان سوته‌دل خود بگو بخند

خوش باشی ای فلات شهیدان که دیر نیست
دستان شرقی تو بت غرب بشکنند...

قادر طراوت‌پور نیز شعر خود را با یادی از شهیدان هوشنگ و امید خوب، پدر و فرزندی که در حرم شاهچراغ به شهادت رسیدند، آغاز کرد:

اگر مانند هیزم تن به خاکستر شدن دادم
چه غم، آویشن کوهی نخواهد رفت از یادم

نیاکانم درختان اسیر زاگرس بودند
شکوفا می‌شوند با هر درختی روح اجدادم

ندارد هیچ باغ و باغبانی بر سرم منت
که من مثل بلوط کوهی از هر منت آزادم

که بود آن بوته خاری که از من دستگیری کرد
در آن ساعت که از ره‌کوره‌های کوه افتادم

چرا اندیشه دریا نباشد در دل و فکرم
که یادم هست از پهلوی سنگ خاره‌ای زادم

که در چشم گیاهان بیابان گریه ابرم
که در گوش درختان کویری زوزه بادم

غرور بی‌کران لحظه آتشفشانت را
به هر کوهی که در این سرزمین دیدم، خبر دادم

کسی از سوی کوهستان مرا فریاد زد گویی
 که پژواک صدای خود رسید آخر به فریادم


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط