پنج‌شنبه 02 خرداد 1404 - 11:42

کد خبر 17595

یک‌شنبه 20 فروردین 1402 - 14:40:00


تغییر استراتژیک جسورانه ریاض


اقتصاد نیوز/متن پیش رو در اقتصادنیوز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

 توافق ایران و عربستان پتانسیل پایان دادن به یکی از مهم‌ترین رقابت‌های منطقه و گسترش روابط اقتصادی در سراسر خلیج فارس را دارد.
 
از توافق  ایران و عربستان سعودی در پایان سال گذشته به عنوان رویدادی یاد می‌شود که می‌تواند منطقه را متحول کند.

ولی نصر و مارین فانتاپی با انتشار مقاله‌ای در فارین افرز با عنوان «نظم نوین در خاورمیانه؟» این توافق را از زاویه مناسبات منطقه‌ای بررسی کرده‌اند.

تحول در مناسبات منطقه؛ تمرد ریاض از خواست واشنگتن
در 6 مارس 2023، نمایندگان ایران و عربستان سعودی در پکن برای انجام مذاکرات با میانجی‌گری چین ملاقات کردند. چهار روز پس از آن، ریاض و تهران اعلام کردند که تصمیم به عادی‌سازی روابط دارند. این توافق مهم، پتانسیل تحول در خاورمیانه را از طریق ایجاد هم‌سویی مجدد قدرت‌های بزرگ، جایگزینی شکاف کنونی اعراب و ایران با برقراری شبکه پیچیده روابط، و در هم تنیدن مناسبات منطقه به جاه‌طلبی‌های جهانی چین دارد. برای پکن، این توافق جهشی بزرگ در رقابتش با واشنگتن محسوب می‌شود.

با این همه تصور نمی‌شد اوضاع بدین ترتیب پیش برود. این ایالات متحده بود که در سال 2021 ایران و عربستان سعودی را -به منظور کاهش تنش بین رقبای خلیج فارس، پیشبرد مذاکرات هسته‌ای و پایان دادن به جنگ در یمن- تشویق کرده بود تا گفتگوها را آغاز کنند. تهران و ریاض پنج دور گفتگوی مستقیم داشتند و گفتگوهای غیررسمی نیز پس از آن ادامه یافت.

اما در ادامه، جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در جریان سفر خود به عربستان سعودی در ژوئیه 2022، از شورای همکاری خلیج -اتحادیه بین دولتی متشکل از بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی- خواست برای مهار ایران به اسرائیل بپیوندد. اما دولت عربستان سعودی به جای اجابت چنین خواسته‌ای به چین روی آورد و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین را میانجی بهتری برای مصالحه با تهران می دید.

سعودی‌ها معتقد بودند که مشارکت چین مطمئن‌ترین تضمین برای توافقی با دوام با ایران است، زیرا بعید است تهران با نقض چنین توافقی روابط خود با پکن را به خطر بیندازد. شی در جریان سفرش به ریاض در دسامبر 2022 این موضوع را با محمد بن سلمان، ولی‌عهد عربستان سعودی در میان گذاشت و سپس در فوریه 2023 در پکن با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران دیدار کرد.

گفتگوهای تنگاتنگ بین ایران و عربستان سعودی دنبال شد که طی آن دو طرف بر سر مصالحه و عادی‌سازی روابط به توافق رسیدند. برای هر دو کشور، مداخله شخصِ شی بسیار مهم بود. هر دو روابط سیاسی و اقتصادی طولانی مدتی با پکن دارند و بدین ترتیب رئیس‌جمهور چین توانست به عنوان یک واسطه مورد اعتماد بین آن‌ها عمل کند.

پایان درگیری‌های منطقه‌ای
اگر این توافق به طور کامل اجرا شود، تهران و ریاض بار دیگر به هم نزدیک خواهند شد. در سال 2016، پس از آن‌که گروهی از مهاجمان سفارت عربستان در تهران را به آتش کشیدند، روابط دیپلماتیک بین دو کشور قطع شد. اکنون بر اساس توافق جدید، هر دو طرف سفارت‌های خود را بازگشایی خواهند کرد و گفته شده دولت عربستان سعودی به حمایت خود از شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال -که تهران آن را مسبب اعتراضات داخلی می‌داند- پایان خواهد داد.

هر دو طرف آتش‌بس آوریل 2022 در یمن را حفظ خواهند کرد و کار بر روی توافق‌نامه رسمی صلح برای پایان دادن به جنگ داخلی در آن کشور را آغاز خواهند کرد. ایران احتمالا نیروهای حوثی را متعادل کرده و آن‌ها را متقاعد خواهد کرد که حملات موشکی خود به عربستان سعودی را متوقف کنند. علاوه بر این، توافق خواستار تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و آغاز گفتگوهای ایران و شرکای عرب آن برای ایجاد یک چارچوب جدید امنیتی منطقه‌ای است. این در حالی است که چین به نظارت بر همه این مراحل ادامه خواهد داد.

توافق ایران و عربستان پتانسیل پایان دادن به یکی از مهم‌ترین رقابت‌های منطقه و گسترش روابط اقتصادی در سراسر خلیج را دارد. ایران دیگر برای مقابله با اتحاد اعراب و اسرائیل که ایالات متحده امیدوار بود کار دشوار مهار این کشور را انجام دهد، احساس تنهایی نخواهد کرد. در عوض، این توافق پتانسیل این را دارد که ایران را به همسایگان عرب خود نزدیک‌تر کرده و به تدریج روابطش را در منطقه تثبیت کند. وزیر دارایی عربستان، محمد الجدان، با تاکید بر این وعده، متعهد شده که اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، عربستان آماده سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران است. رئیسی دعوت برای بازدید از ریاض در تاریخی نامشخص را پذیرفته که نشانه دیگری از قصد هر دو طرف برای تقویت روابط است. عواقب چنین رابطه ای به سرعت در حال توسعه برای منطقه ممکن است عمیق باشد.

نگاه تهران به شرق
هم تهران و هم ریاض معتقدند که از همکاری از طریق چین برای احیای روابط منطقه‌ای سود خواهند برد. برای هر دو کشور، همکاری با پکن یک پیشرفت جدید محسوب می‌شود. در سال 2015، اولویت ایران بهبود روابط با آمریکا و اروپا بود. این کشور مذاکره با همسایگان خود را مسئله‌ای فرعی می‌دانست. نتیجه کار برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود که برنامه هسته‌ای ایران را در ازای لغو تحریم‌ها محدود کرد. پس از آن‌که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، حمایت آمریکا از برجام را در سال 2018 لغو کرد، عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس به اسرائیل نزدیک‌تر شدند، اقدامی که با حمله به تأسیسات نفتی عربستان در سال 2019 تسریع شد.

ایران نیز به نوبه خود تمرکز خود را تغییر داد و گزینه‌های جدیدی را ارائه کرد: تاکید بر بهبود روابط با همسایگان و تجارت منطقه‌ای. به همین منظور، تهران روابط کامل دیپلماتیک خود را با کویت و امارات در سال 2022 برقرار کرد. اما توافق پکن با سعودی‌ها جایزه بزرگ‌تری است که ایران به دنبال آن بوده است -یک گشایش واقعی به روی جهان عرب، که به زودی می‌تواند به بحرین و مصر نیز تعمیم یابد.

تهران از تعمیق نقش چین در خاورمیانه استقبال می‌کند زیرا این امر نفوذ آمریکا را در منطقه تضعیف می‌کند و رژیم تحریم‌های تحت رهبری ایالات متحده را که اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده، تضعیف می‌کند.

برای این منظور، روابط بهتر با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تهدید ناشی از توافق‌ ابراهیم با میانجیگری دولت ترامپ و گسترش جنگ سایه بین ایران و اسرائیل تا خلیج فارس را کاهش می‌دهد. اگرچه تهران ممکن است مایل به پذیرش روابط دوجانبه میان شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل باشد، اما نمی‌تواند ائتلاف نظامی اعراب-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده علیه خود را تحمل کند.

چنین اتحادی پس از شکست مذاکرات هسته‌ای با دولت بایدن، اعتراضات داخلی، حضور فزاینده اسرائیل در آذربایجان و شمال عراق و تمایل فزاینده کابینه راست‌گرای جدید اسرائیل برای تهران بیش از پیش تهدیدکننده خواهد بود.

یک تغییر استراتژیک جسورانه
برای عربستان سعودی، توافقی به راهبری پکن یک تغییر استراتژیک جسورانه‌تر به شمار می‌رود. روابط ریاض و واشنگتن به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسیده است. رضایت عربستان سعودی نسبت به سیاست ایالات متحده در منطقه از زمان حمله به عراق در سال 2003 رو به کاهش بوده است. ریاض از سقوط دولت عراق ناراضی بود، از توافق هسته‌ای آشفته شد، از عدم تمایل ایالات متحده به حمایت از منافع عربستان سعودی در برابر ایران در سوریه و یمن عصبانی بود و زمانی که تأسیسات نفتی‌اش در سال 2019 مورد حمله قرار گرفت، نگران شکستش در دفاع از پادشاهی بود.

ریاض معتقد است ایالات متحده -متحد سرسخت سابقش- بر اولویت‌های دیگر متمرکز شده و بر این پندار است که واشنگتن برنامه روشنی برای امنیت منطقه در پی توقف مذاکرات هسته‌ای با ایران ندارد. رهبران سعودی از رهبری فعلی در واشنگتن نیز ناراضی هستند. در پی قتل جمال خاشقجی در سال 2018، بایدن در مقام نامزد ریاست‌جمهوری متعهد شد که با این رژیم به عنوان یک «مطرود» رفتار کند و زمانی که به قدرت رسید در ترمیم روابط کند بود.

سیاست خرید وقت ریاض
عربستان سعودی به واسطه عدم توانایی‌های نظامی پیشرفته در برابر همسایگان بزرگ‌تر، همیشه در دفاع از خود وسواس داشته است. کاهش تنش‌ها با تهران به نگرانی‌هایی از این دست پایان نمی‌دهد، اما این کشور زمان بیش‌تری را برای تقویت امنیت خود و متنوع کردن گزینه‌های استراتژیکش می‌خرد. پندار حفظ امنیت باعث شد که عربستان سعودی در دهه گذشته به دنبال ایجاد روابط با اسرائیل باشد و همین تمایل اکنون انگیزه این کشور برای میدان دادن به چین است.

  استراتژی عربستان سعودی تضمین امنیت خود است. رژیم سعودی امیدوار است با گردآوری شبکه گسترده‌ای از شرکا، از جمله چین، اسرائیل، و ایالات متحده و با بهبود روابط با رقبای دیرینه‌ای مانند ایران، سوریه و ترکیه، ثبات خود را در درازمدت تقویت کند. ریاض نشان می‌دهد که اگر سیاست ایالات متحده در خدمت منافع عربستان نباشد، سعودی ها وابسته به این ائتلاف نخواهند بود.

تضاد استراتژیک واشنگتن و ریاض
عربستان سعودی هدف بلندپروازانه تبدیل شدن به یک اقتصاد صنعتی پیشرفته و همچنین یک قطب فرهنگی و گردشگری را تا سال 2030 تعیین کرده است. دستیابی به این هدف مستلزم حمایت نظامی ایالات متحده، امنیت و فن‌آوری اسرائیل، تجارت با اروپا و چین و ثبات داخلی است.

استراتژی عربستان سعودی با تصور واشنگتن از امنیت منطقه در تضاد است –استراتژی‌ای که به دنبال منزوی کردن ایران است و حتی جنگ را رد نمی‌کند، هر چند هیچ برنامه روشنی از سوی ایالات متحده برای مدیریت آن وجود ندارد. ایالات متحده هم‌چنین در تلاش است تا از سویی اثبات کند در تعهداتش نسبت به شرکای خاورمیانه‌ای‌اش تغییری ایجاد نشده و در عین حال روشن کند که در حال دور شدن از منطقه است. در واقع، ریاض نشان می‌دهد که اگر سیاست ایالات متحده در خدمت منافع عربستان نباشد، سعودی ها وابسته به ائتلاف نخواهند بود.

خروج از شمایل رعیت امنیتی واشنگتن؛ مرگ پارادایم قدیمی امنیت در ازای نفت
واشنگتن هم‌چنین به شکل دیرهنگامی دریافته است که عربستان سعودی خود را نه به عنوان یک رعیت امنیتی ایالات متحده، بلکه در مقام یک قدرت منطقه‌ای می‌پندارد که قادر به ایفای نقش مستقل در سیاست جهانی است. ریاض معتقد است که پارادایم قدیمی «امنیت در ازای قیمت پایین نفت» ایالات متحده -به قول یکی از مقامات سعودی- مرده است.

 چشم‌انداز عربستان سعودی از خودمختاری استراتژیک صرفاً واکنشی به کاهش حضور ایالات متحده در خاورمیانه نیست، بلکه بیانیه جاه‌طلبی‌های پادشاهی است. ریاض خواهان روابط نزدیک و مستقل با ایالات متحده و هم‌چنین با روسیه و چین است. این کشور هم‌چنین خود را نقش مهمی در منطقه می‌پندارد و مصر، ایران، اسرائیل و ترکیه را برای حفظ امنیت خود و اعمال نفوذ منطقه‌ای متعادل می‌کند.

عربستان سعودی برای حفظ این موقعیت مطلوب، باید روابط خود را با همه همسایگانش تقویت کند. در سال 2022، ریاض روابط خود را با ترکیه احیا کرد. الان با ایران هم همین کار را می‌کند. بعد از آن هم احتمالا نوبت اسرائیل خواهد بود. روابط با ایران پوشش سیاسی بسیار مورد نیاز سعودی‌ها را با متحدان خود می‌دهد، به این معنی که توافق با اسرائیل می‌تواند به عنوان یک توافق دوجانبه ارائه شود، نه یک محور نظامی علیه یک کشور مسلمان دیگر. توافق پکن هم دیدگاه ریاض در مورد موقعیت خود در خاورمیانه را تأیید می‌کند و هم خودمختاری استراتژیک آن را نشان می دهد.

امنیت جاده ابریشم
دخالت چین شاید نگران‌کننده‌ترین بعد نزدیکی ایران و عربستان برای واشنگتن باشد. پکن قبلاً مراقب بود تا از درگیری در خاورمیانه جلوگیری کند. اما منافع اقتصادی رو به رشد آن در منطقه ایجاب کرده که نقش دیپلماتیک را نیز بر عهده بگیرد. این منطقه برای پروژه کمربندوجاده چین مهم است. برای مثال، دولت چین باید اطمینان حاصل کند که سرمایه‌گذاری‌هایش در بخش انرژی عربستان با موشک‌های حوثی‌ها تهدید نمی‌شود.

 علاوه بر این، چین به طور پیوسته ردپای اقتصادی خود را در ایران گسترش داده و علاقه‌مند به حمایت از طرح مسکو برای توسعه یک کریدور ترانزیتی از طریق ایران است که به روسیه اجازه می‌دهد بدون استفاده از کانال سوئز به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشد. توسعه این کریدور هم‌چنین به چین این امکان را می‌دهد که تنگه مالاکا را در برابر ناوگان هولناکی که ایالات متحده و متحدانش تشکیل می‌دهند، دور بزند. برای پیشبرد این اولویت‌های استراتژیک، پکن اکنون در حال آماده شدن برای به چالش کشیدن واشنگتن برای نفوذ در خاورمیانه است.

واقعیت ژئوپلیتیکی جدید در خاورمیانه
همگرایی منافع استراتژیک گسترده‌تر چین، ایران و عربستان سعودی نشان می‌دهد که پیشرفت پکن با ایران و عربستان سعودی احتمالاً به عنوان پایه و اساس یک واقعیت ژئوپلیتیکی جدید در خاورمیانه عمل می‌کند. این دگرگونی چالشی تاریخی برای ایالات متحده است. دیگر واشنگتن نمی‌تواند به سادگی از متحدان عرب خود بخواهد که از چین جدا شوند و پشت سر رهبری آن متحد شوند تا با ایران مبارزه کنند. این رویکرد منسوخ شده و با نیازهای کنونی متحدانش مطابقت ندارد. همان‌طور که یکی از مقامات سعودی می‌گوید، «ایالات متحده نمی‌داند که ما نمی‌توانیم هزینه منافع متحد خود باشیم». سعودی‌ها منافع خود را نه از طریق جنگ با ایران و نه در تقابل با چین تامین می‌کنند.

آنچه در پکن اتفاق افتاد به هیچ وجه مخاطرات ناشی از سیاست‌های هسته‌ای و منطقه‌ای ایران را برای واشنگتن کاهش نمی دهد. با این حال، در کوتاه مدت، واشنگتن از کاهش تنش‌ها در خاورمیانه استقبال می‌کند، چرا که ایالات متحده را قادر می‌سازد تا بر سایر اولویت‌های جهانی بدون تظاهر به تعهد استوار به منطقه تمرکز کند. ایالات متحده احتمالا عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس را تشویق کند تا ساختار امنیتی منطقه‌ای گسترده‌تری را کشف کند که خطر جنگ در منطقه را کاهش دهد، امنیت دریایی را تامین کند و برای پایان دادن به درگیری‌های طولانی مدت منطقه ای همکاری کنند.. در غیر این صورت، واشنگتن به از دست دادن نفوذ خود در برابر چین و روسیه ادامه خواهد داد و منطقه به سمت عدم تعهد سوق خواهد یافت.
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط