جمعه 19 بهمن 1403 - 08:30
کیومرث پوراحمد: دیگر سوار اتوبوس قراضه ذوبآهن نشدم
وینش/ کیومرث پوراحمد فیلمساز بود. با «شب یلدا» از بین فیلمهایش و با «قصههای مجید» از کارهای تلویزیونیاش حتماً آشنا هستید. پوراحمد اما فقط کارگردان سینما نبود. کارش را اول با نقدنویسی در مطبوعات شروع کرد و بعد از انقلاب و وقتی فیلمساز شده بود هم همکاری نیمه مستمری با ماهنامه فیلم داشت. گاهی نقدی بر فیلمی که توجهی خاص در او برانگیخته بود یا نوشتن بهاریههای معمول این مجله در نوروزها. قلم بسیار روانی داشت و این بخشی از هنر پوراحمد بود که زیر سایه مشغله اصلی و پرسروصدا و توجهبرانگیز او قرار گرفته بود. خاطراتش از دوران کودکی تا اوایل دوران حرفهایاش را در کتابی به نام «کودکی نیمهتمام» نوشت که مموآری بسیار جذاب و خواندنی از آب درآمد.
کیومرث پوراحمد، همو که همین چند روز پیش در فروردین 1402 خودش را به دار آویخت، فیلمساز بود. هیچکدام از فیلمهایش را هم ندیده باشید بعید است با «شب یلدا» آشنا نباشید و درنهایت «قصههای مجید» او را دیدهاید که در خاطره ایرانیها ماندگار شده است. پوراحمد اما فقط کارگردان سینما نبود. کارش را اول با نقدنویسی در مطبوعات شروع کرده بود. نقد فیلم در مجلات سینمایی اوایل دهه پنجاه مثل «فیلم و هنر».
بعد از انقلاب و وقتی فیلمساز شد هم همکاری نیمه مستمری با ماهنامه فیلم داشت. گاهی نقدی بر فیلمی که توجهی خاص در او برانگیخته بود یا نوشتن بهاریههای معمول این مجله در نوروزها.
قلم بسیار روانی داشت و این بخشی از هنر پوراحمد بود که زیر سایه مشغله اصلی و پرسروصدا و توجهبرانگیز او قرار گرفته بود. بلد بود چطور جذاب بنویسد. علاوه بر آن خاطراتش از دوران کودکی تا اوایل دوران حرفهایاش را در کتابی به نام «کودکی نیمهتمام» نوشت که مموآر بسیار جذاب و خواندنی از آب درآمد. حالا که بعد از مرگش مشخص شده رمانی هم با نشر مهری در خارج از کشور منتشر کرده بود که در زمان حیاتش امکان علنی کردن آن نبود.
در همین کتاب «کودکی نیمهتمام» خاطرهای هست که هنوز بعد از سالها به یاد نگارنده مانده. بهخصوص اگر از آنها باشید که در رشتهای جز علاقه قلبیتان تحصیل کردهاید یا در شغلی به جز علاقه قلبیتان مشغول بودهاید با این کشاکش در همه عمر یا در بخشی از عمر (بستگی به تصمیمتان دارد!) درگیر بودهاید که بروم دنبال علاقهام یا بمانم در شغل و رشتهای که عرف میگوید اصطلاحاً نانوآبدارتر یا آبرومندانهتر است؟
نگارنده از آنهایی است که در این کشاکش سمت قلبش را برگزید و بارها هم پشیمان شد، اما یاد این خاطرهی پوراحمد (که چقدر گیرا آن را نوشته) افتاد و دوباره از پشیمان شدنش باز پشیمان شد!
بخشی از کتاب «کودکی نیمهتمام» نوشتهی کیومرث پوراحمد (1328 – 1402):
«کمتر از 2 ماه بعد از سربازی، کارمند رسمی ذوبآهن بودم… از ابتدای ورود به ذوبآهن تکلیفم روشن بود؛ میدانستم مقصد، تهران و سینماست. میدانستم ذوبآهن منزل بین راه است. صبح خیلی زود با زنگ ساعت شماطهدار بیدار میشدم. ق
بل از رفتگرها از خانه میزدم بیرون و سر خیابان میایستادم منتظر سرویس. اتوبوسهای سرویس، آنجا که میرسیدند همه پر بودند مگر اتوبوسهای قراضه. هر روز 40 کیلومتر راه رفتن با این اتوبوسها مصیبتی بود واقعاً؛ بهخصوص زمستانها برای گرم کردن اتوبوس، «پریموس» روشن میکردند و بوی نفت پراکنده در فضای اتوبوس باعث سردرد میشد…
مثلاً ناظر کابلکشی زیرزمینی برق بودم. کارگران خودشان کار خودشان را انجام میدادند و من فقط دور و بر آنها میپلکیدم. از جزئیات و ظرایف کاری که انجام میشد، مطلقاً سردرنمیآوردم. ابداً نمیتوانستم نظارتی داشته باشم یا کمکی بکنم. معمولاً یک ساعتی میماندم، بعد، از سرکارگری که زیر نظر من کار میکرد اجازه میگرفتم و با شرمندگی میگفتم اگر کاری ندارید، من بروم. اجازه میداد. برمیگشتم توی اتاق اکیپ، مینشستم به کتاب خواندن؛ منتظر آخر وقت که سوار سرویس بشوم و برگردم شهر.
یکی دو ماه این وضعیت ادامه داشت. ذوبآهن اما همان «منزل بین راه» بود. یک روز عصر ، با همکاران نشسته بودیم منتظر آخر وقت. میگفتیم و میخندیدیم. تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم، تهخندهام رفت آن طرف خط. صدایی با تشر گفت: «چرا میخندی!؟». دستپاچه شدم، به تتهپته افتادم. صدا گفت: «اسمت چیه؟». خودم را معرفی کردم. گفت: «چرا سر کار نیستی؟».
با شرمندگی گفتم: «ساعت کار…» زد توی حرفم و فریاد کشید: «نهخیر، ساعت کار تموم نشده. یک مشت آدم بیعار و لش دور هم جمع شدهاید و…». لال شدم. خفقان گرفتم. صدا از آن طرف خط قاه قاه خندید؛ از همکاران بود، صدایش را تغییر داده بود که سر به سر بگذارد.
باقی روز تا شب، تمام شب تا صبح، مکالمه کذایی آزارم میداد. خود را سرزنش میکردم. چرا دستپاچه شده بودم؟ دستپاچگی حاصل طبیعی موقعیت من بود در ذوبآهن. جایی کار میکردم که جای من نبود. کاری پذیرفته بودم که کار من نبود؛ کارمند بد، تکنیسین نابلد؛ آدم عاطل و باطل.
خود را دلداری میدادم که تنها نیستم؛ انبوه آدمهایی که صبح به صبح سوار سرویس میشوند، همه بهدردبخور و مفید و بلد هستند؟ فقط پی حقوق ماهیانه نیستند؟ جواب خودم را میدادم که دیگران به من چه. یک سال پیش که رفتم ذوبآهن با خودم قرار گذاشتم، اینجا مقصد نیست ولی مانده بودم. یک سال کم نیست. باز دلداری میدادم که نمیخواهم بمانم، نمیمانم.
در اولین فرصت… فقط فرصت میخواهم، باز سرزنش که کارمند رسمی ذوبآهن هستی، میتوانی 30 سال بمانی، فرصت بیشتر از این! بمان، بمان الاغ جان و خفت بکش. کمکم دنده پهن میشوی، بهتدریج احساس خفت نمیکنی. حقوقت بیشتر میشود، جا میافتی. میشوی کارمند لایق شایسته با حقوق مکفی، بد که نیست، ها؟
کلنجارهای تبآلود فرساینده، تمام شب ادامه داشت. در رختخواب این دنده آن دنده میشدم، با خودم دعوا میکردم. دعوا، سؤال و جواب، محاکمه، جرّ و بحث… و تمام شب بیخواب، کلافه، عصبی.
هنوز بیدار بودم که ساعت شماطهدار زنگ زد. شب، پیش از خوابیدن – طبق عادت – ساعت را کوک کرده بودم. همین «طبق عادت» مرا میترساند، به وحشت میانداخت. تا زنگ ساعت از شتاب بیفتد، آرام و آرامتر و خاموش بشود، در همان فاصله کوتاه، از شتاب افتادم و آرام شدم، آرام و آرامتر، خاموش. کلنجارها فرو نشست.
در درون اما چیزی تَرَک برداشت، شکست، چند پاره شد و فرو ریخت. چیزی دیگر سربرآورد؛ آرام آرام، کاملاً آرام. از آن همه جدال و همهمه درون چیزی باقی نماند. لحاف را کشیدم سرم و خوابیدم. تخت خوابیدم. دیگر هرگز سوار اتوبوسهای قراضه نشدم. هرگز ذوبآهن نرفتم.
پربیننده ترین
-
عکس مسی درآمد؛ آخرین توپ طلا با آرایشگر ویژه!
-
10 جایزه 5 میلیون تومانی برای کاربران آخرین خبر (مهلت شرکت در مسابقه تا 9 آذر تمدید شد.)
-
10 جایزه 5 میلیون تومانی برای کاربران آخرین خبر (مهلت شرکت در مسابقه تا 9 آذر تمدید شد.)
-
آخرین وضعیت راهها در چهارمین روز از سال جدید؛ محور چالوس از شنبه دوباره بسته میشود
-
زنده؛ بیرانوند در یک قدمی استقلال
-
"دنا پلاس اتومات" بخریم یا "تارا اتومات؟"/ مقایسه اختصاصی "آخرینخودرو" از دو خودروی پرطرفدار
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (16)
-
5 نشانه ضعیف شدن ریه ها و بهترین روش تقویت آن چیست؟
-
لندکروزر یا ۲۰۶؟ / مقایسه جالب "آخرینخودرو" به بهانه سخنان جنجالی میرسلیم
-
سپ، برترین شرکت در خاورمیانه شد
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (28)
-
ویدیو تست و بررسی فیدلیتی پرایم جدید در آخرین خودرو
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (14)
-
لحظه به لحظه با جدال پرسپولیس مقابل النصر
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (22)
-
یحیی مچ ساپینتو را خواباند / برد ارزشمند پرسپولیس در صدمین شهرآورد
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (19)
-
چالش/بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (11)
آخرین اخبار
-
سرخیو راموس به مونتری مکزیک پیوست
-
اختر: گواردیولا و مورینیو هم نمیتوانند برای استقلال کاری کنند
-
تیم ملی شمشیربازی سابر بدون تغییر در جامجهانی ایتالیا
-
مراغهچیان: کسانی در پشتپرده بودند که نگذاشتند استراماچونی بماند
-
فایل صدای داوران در اختیار رئال
-
جدال دوقلوهای استقلالی با پیراهن زرد و سفید!
-
فسخ قرارداد سازنده جاسوس افزار «پاراگون» با دولت ایتالیا
-
مهم ترین اخبار ساعت 7 را از آخرین خبر بشنوید.
-
حملات هوایی ارتش اسرائیل به شرق و جنوب لبنان
-
دست رد اهالی جنوب سوریه به بسته معیشتی ارتش اسرائیل
-
ترامپ دادگاه لاهه را تحریم کرد
-
امیر حیدری کاپیتان تیم ملی هاکی روی یخ: در دنیای ایکس و ایگرگ ها تو کریم باقری باش
-
سرخیو راموس با عقد قراردادی به مونتری مکزیک پیوست
-
خلاصه بازی لیورپول 4 - تاتنهام 0
-
گل پنجم بارسلونا به والنسیا توسط یامال
سایر اخبار مرتبط
نظرات
ثبت نظر
مهمترین اخبار
سازمان بورس: برگزاری مجمع عمومی ایران خودرو مطابق مقررات بود
پنجشنبه 18 بهمن 1403 - 22:07:33
خاویار، پسته و زعفران برترینهای محصولات کشاورزی در ایران
پنجشنبه 18 بهمن 1403 - 22:04:59
سقوط آزاد پژو 27 در بازار
پنجشنبه 18 بهمن 1403 - 22:10:00
گزینه تشویقی برای مهاجرت به روستاها
پنجشنبه 18 بهمن 1403 - 20:26:40
حل مشکل دریافت غیرحضوری تاریخچه پلاک
پنجشنبه 18 بهمن 1403 - 20:00:39