شنبه 07 مهر 1403 - 06:55

کد خبر 24963

یک‌شنبه 27 فروردین 1402 - 10:50:00


داستانک/ پسر کوچولوی خواهرم


آخرین خبر/ پسر کوچولوی خواهرم از من بیسکویت خواست.

گفتم: امروز مى خرم.

وقتى به خانه برگشتم فراموش کرده بودم.

 دوید جلو و پرسید:دایی بیسکویت کو؟

گفتم: یادم رفت.

شروع کرد و گفت: دایی بَده، دایی بَده.

 بغلش کردم و گفتم: دایی جان! دوستت دارم.

گفت: بیسکویت کو؟

فهمیدم دوستى بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.

فهمیدم دوست داشتن را نه مینویسند نه میگویند، ثابت می‌کنند.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط