شنبه 31 شهریور 1403 - 20:29
مروری بر شب مرشد کامل
کتاب نیوز/ مردم از سوار و پیاده، کاسه آب به طرفش میگرفتند. او انگشت در آب میزد و شفابخشی میکرد... همه چیزش ادا و ظاهرسازی است و اشکش اشک تمساح و فقط به حفظ قدرت خود اهتمام دارد و حاضر است برای نگهداری از آن آدمها را بکشد... دربار او پر از جاسوس بود... اعلی حضرت من سرکیسم شوهر ملک خانم؛ عاجزانه التماس میکنم دستور بفرمایید بیاید. ملک خانم بیاید خانه
بیگمان شگردی که فرهاد کشوری برای تبدیل ماجراهای یک دیکتاتور به رمان به کار بسته طرفه و بینظیر است. ماجراهایی به صورت خاطره آن هم در یک شب بیان میشود. کابوسهایی است که ریشه در واقعیت و بعضا تخیل دارند و در این میان خواننده به این باور میرسد که با یک اثر مستند روبهروست. قهرمان این رمان افسون کننده(نشر نون - ۲۴۸ صفحه) شاه عباس است زمانی که به حضیض ذلت افتاده و بیماری تاب و توان او را گرفته و در آن شب دیجور و طولانی با کابوسهای پیاپی از خواب میپرد و کارش برای گریز از وحشتی که بر اثر به یادآوردن خاطرات که غالباً از خوی او نشأت میگیرد؛ هراس و شرابخواریهای بیحساب است.
او یک جانیست که از دیدن خون لذت میبرد و سرهای بریده در حالی که چشمهایشان از وحشت مرگ دریده شده است به او آرامشی خوف انگیز میدهند. و اکنون با یادآوری ریز ریز جنایتها و دسیسههایی که انجام داده شاید به آرامشی ولو موقت برسد و خود را محق جلوه دهد. در طول زمان یکی دوبار اشکهایش را میبینیم که در پشیمانی از کشتن فرزندش صفی میرزا چهرهاش را میآلایند و چشمهایش را کمی شفاف میکنند که آن هم بر اثر سبعیتی که در او حکمفرماست: بخار میشود.
فرهاد کشوری نویسندهای تیزبین است. در نوشتن جزئیات جزو نویسندگان طراز اول است. خواننده برای به تصویر کشیدن صحنهها یا توصیفات دقیقی که در مقابلش است کمبودی از لحاظ بصری و عینی احساس نمیکند. او با استادی ترس از مرگ را از وجنات مرشد کامل عرقه در شراب عیان میسازد. بیگمان چیزی که خواننده آگاه را شاد میکند همان نپرداختن به وجدان قهرمان داستانش است. همه چیزش ادا و ظاهرسازی است و اشکش اشک تمساح و فقط به حفظ قدرت خود اهتمام دارد و حاضر است برای نگهداری از آن آدمها را بکشد.
دوستتر میداشتم که نویسنده صحنهها و دردی که محکومان میکشیدند را دقیقتر بیان میکرد که همه این وحشتها و زجرها به پای مرشد کامل گذاشته میشد. زمانی که کشوری برای زیر و بالا کردن روحی و روانی قهرمان رمانش تدارک دیده است فقط یک شب است. شبی همراه با کابوس برای کسی که جز دسیسه و کشتن و تظاهر کاری از او بر نمیآمد. موجودی که از خوابهایش نیز وحشت دارد و به شمشیرش اتکا دارد.
گفتیم که نویسنده برای بیان یک زندگی پر فراز و نشیب از شب آخر زندگی یک جانی استفاده برده است. در این جا قدرت قلم و تخیل فرهاد کشوری آشکار میگردد. او با استفاده از یک شب خیالی به هنگام ناتوانی جسمی و روحی رمانی آفریده که خواننده را به دنبال خویش میکشاند. هر چند که ماجراها توالی و یکدستی رمان را ندارند و بدین خاطر است که کشوری از کابوسهایی که ریشه در واقعیت دارند استفاده میکند و خوشبختانه هیچ سطری که هدف نویسنده را از تبرئه شاهی که به زور شمشیر حکومت میکند در رمان نمیبینیم و باید گفت به خاطر احاطه کشوری به امر داستانی و رمان او هیچگاه در ورطه نتیجه گیری نمیافتد. این خواننده است که خود تکلیفش را با قهرمان اصلی رمان روشن میکند که چگونگی قتل میرعماد را دریابد و کور کردن پیاپی شاهزادگان را.
توحش در افعال شخصیت اول داستان آنقدر قوی است که اطرافیان خود را نیز مانند خویش بار آورده. در چنین اوضاع و احوالی بیماری شاه منجر به کابوسهای خاطره مانند میشود. برای بعضی افسوس میخورد که البته از ته دل نیست و برای بعضی کشت و کشتارها از ته دل مشعوف میشود و در جاهایی خودش را به مرحله قدسی بالا میبرد و عوامفریبی خود را کامل میکند. «در خیابان، کوچه، میدان و قهوه خانه مردم از سوار و پیاده، کاسه آب به طرفش میگرفتند. او انگشت در آب میزد و شفابخشی میکرد. مریضها آب کاسهها را مینوشیدند و بیماران خودشان را بر جای سم اسب او میانداختند تا شفا یابند. در جام شراب انگشت.... خودش را نمیتواند شفا... بر بام مدرسه خواجه ملک مستوفی میوه میخورد. زردآلو و آلو و انجیر و هلو را بر زمین میانداخت. مردم هجوم میآوردند تا میوهها را بردارند ولولهای به پاشده بود. میوهها را از دست یکدیگر در میآوردند تا با عجله خودشان را به بیمارشان برسانند و بگویند دست مبارک شاه به آن خورده است.»(ص ۶۷)
خوشبختانه نویسنده فریب نمیخورد و در رمانش صحنههایی میآورد که در ددمنشی شخصیت اول داستانش بالاتر و بدتر از آن نمیتوان سراغ گرفت. نویسنده از خرافات جاری در دربار او مینویسد و اعتقادش که بیاذن ستاره شناسان و منجمان حتی آب هم نمینوشد. «از غروب تا وقت خواب، به دفعات طشت طلای جواهرنشان را با زر و جواهراتی که صدقه سر او بود، از روی پا تا سر او گذراندند و هر دفعه سه کرت دور سرش گرداندند و گفتند فدای سر مقدس پادشاه پیشکش حاکمان...» (ص ۷۵)
هر چه را که به سمع او میرساندند باور میکرد و در نتیجه دربار او پر از جاسوس بود و این امر زشت در تمام مملکت رونق گرفته بود. میکشت، یا تمامی سخن چینان را یکجا با زهر کشندهای که در شرابشان میریخت نابود میکرد. پشیمانی او بدین گونه خود را نشان میداد تا حدی آرا و عقاید نقطویان را باور کرده بود که شیخها دوبار او را بر حذر داشتند و او آنها را با فجیع ترین صورت کشت. هر جا که میدید یکی محبوبتر از اوست دستور قتلش را صادر میکرد. بسیاری از فجایع به گوش مردم نمیرسید، اما برای عبرت مردم جنازهها را میدیدند یا تکههای بدن مثله شدهشان را بر دار میکرد.
شاه عباس جمال پرست است. او به هر چه زیباست علاقه دارد اما اگر زنی چشم او را میگرفت یا خاصان از زیبایی او میگفتند تا به وصال او نمیرسید راحت و امان نداشت. هر چه جنایت در این راه صورت میگرفت از نظر او موجه بود. او در حرمخانه خود چهارصد زن و کنیز داشت. کشوری در صفحاتی از کتاب از عشق حقیقی هم سخن رانده است. یکی دو صفحه را از بس تأثیر گذار بود و دوست داشتم خلاف رسم برای شما رونویسی کنم تا از یکسو عظمت عشق معلوم شود و از سوی دیگر نفرتتان از زنده خواران از حد بگذرد. «شب را در حرمخانه با ملک خانم گذرانده بود. صبح نرسیده به در دولتخانه مرد جوانی از کنار قفس شیر خودش را روی سنگفرش انداخت و زمین را بوسه داد. بعد بلند شد و گفت: اعلی حضرت من سرکیسم شوهر ملک خانم؛ عاجزانه التماس میکنم دستور بفرمایید بیاید. ملک خانم بیاید خانه.» مهتر گفت: «دور شو! ملک خانم... دور شو!» دو یساول دستهای سرکیس را گرفتند و بردند. «من عاشق زنم...». یساولان جلو قفس شیر با ترکه به جانش افتادند. از پلههای دولتخانه که بالا میرفت صدای نالههای سرکیس را میشنید. شیخ احمدآقا در حیاط دولتخانه خودش را به او رساند و گفت: «قبله عالم اگر امر بفرمایید صدای سرکیس را خفه میکنیم» گفت: نه. شب توتان بیگ داروغه باشی به او خبر داد که سرکیس در شرابخانهها به افراط مینوشد و از ملک خانم و عشق و عاشقی حرف میزند. به او گفتم نباید اسم زنان حرمخانه شاهی را ببرد. هر چه گفتم اثر نکرد. همه جا مست و خراب از ملک خانم میگوید حتی به کلانتر هم گفته بود که سراسیمه آمد و به من گفت. قربان سرکیس عبرت نمیگیرد و مدام جسارت میکند. میگوید هست و نیست او بر باد رفته بازرگان بود و مکنتی داشت و حالا دست و دلش به هیچ کاری نمیرود. شیخ احمد آقا را احضار کرد و گفت: «زبان سرکیس را ببر!» خبر آوردند سرکیس مدتی است در انظار دیده نمیشود. او حرفی نزد. مدتی بعد شنید: «رنگ پریده و رنجور است. لال شده سر تکان میدهد و دست بر قلب خود میگذارد. چند جام شراب که مینوشد، گریه میکند. در کوچه پسکوچههای اصفهان همه او را میشناسند و از قصهاش خبر دارند. صبح روز بعد، ملک علی سلطان، رئیس زنده خواران را خواست. ملک علی سلطان به تالار مخصوص آمد. دست به سینه گفت: «جان نثار آمادۀ اجرای فرمانم.» او گفت: «سرکیس مزاحم اوقاتمان است. ملک علی سلطان دست بر چشم گذاشت و رفت. ظهر نشده در قهوه خانه طوفان کنار بازار قیصریه، نشسته بود که ملک علی سلطان آمد، سر خم کرد و در گوشش گفت: سرکیس را خوردیم. ص ۱۲۹، ۱۲۸، ۱۲۷
کوتاه سخن اینکه فرهاد کشوری برای نوشتن این رمان زحمت زیادی متحمل شده است. از هر کتابی که دربارهٔ صفویان و به خصوص شاه عباس نوشته شده بوده چشم پوشی نکرده. خاطرات چاپ شده سفرا و سیاحان را خوانده و یادداشت برداشته است. بارها نوشته خود را خوانده و در آن حک و اصلاح کرده و آنچه را که باید اضافه کرده است. دستش درد نکند و توانا در قلم به دست گرفتن.
آنچه را در زیر مینویسم فقط افکاری بود که پس از خواندن کتاب گریبانم را گرفت که اینکه بعضی از کابوسهای خاطره مانند همانند حدیث کورکردنها اگر تکه تکه در کابوسها میآمد بهتر بود که البته میدانم زحمت چندین سال را دارد و صبر ایوب را طلب میکند. این گونه بدون اینکه رمان سرفصل داشته باشد، هر از چند صفحهای به قسمتی از زندگانی شاه پرداخته است. به پایان بردن و نوشتن چند سطر آخر رمان، آن هم رمانی پازل مانند در قطعات کوچک استادی میخواهد و همان حضور زنده خواران در سطور آخر و خوردن گوشت او(اگرچه در تخیل رمان نویس)، آبیست خنک و گوارا بر جگر خوانندگان کتاب. رمان تاریخی یعنی این «شب مرشد کامل»!
پربیننده ترین
-
عکس مسی درآمد؛ آخرین توپ طلا با آرایشگر ویژه!
-
10 جایزه 5 میلیون تومانی برای کاربران آخرین خبر (مهلت شرکت در مسابقه تا 9 آذر تمدید شد.)
-
10 جایزه 5 میلیون تومانی برای کاربران آخرین خبر (مهلت شرکت در مسابقه تا 9 آذر تمدید شد.)
-
آخرین وضعیت راهها در چهارمین روز از سال جدید؛ محور چالوس از شنبه دوباره بسته میشود
-
زنده؛ بیرانوند در یک قدمی استقلال
-
"دنا پلاس اتومات" بخریم یا "تارا اتومات؟"/ مقایسه اختصاصی "آخرینخودرو" از دو خودروی پرطرفدار
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (16)
-
5 نشانه ضعیف شدن ریه ها و بهترین روش تقویت آن چیست؟
-
لندکروزر یا ۲۰۶؟ / مقایسه جالب "آخرینخودرو" به بهانه سخنان جنجالی میرسلیم
-
سپ، برترین شرکت در خاورمیانه شد
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (28)
-
ویدیو تست و بررسی فیدلیتی پرایم جدید در آخرین خودرو
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (14)
-
لحظه به لحظه با جدال پرسپولیس مقابل النصر
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (22)
-
یحیی مچ ساپینتو را خواباند / برد ارزشمند پرسپولیس در صدمین شهرآورد
-
چالش/ بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (19)
-
چالش/بازیکن داخل تصویر رو حدس بزن (11)
آخرین اخبار
-
واژگونی خودرو در محور دامغان - سمنان با 5 کشته و مصدوم
-
گیمرها به نسخه پیسی بازی God of War Ragnarok حمله کردند
-
تاتنهام ۳-۱ برنتفورد؛ دومین برد برای فرار از بحران
-
توضیحاتی درباره عطر گل محمدی
-
برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
-
ویدئوی معرفی نیسان آریا در مشهد
-
دکور مشترک ۱۰ هیئت مذهبی کشور برای حمایت از مردم فلسطین
-
ویدئوی رونمایی از شاسی بلند الکتریکی کیا در مشهد
-
یک گربه بعد از طی ۱۵۰۰ کیلومتر نزد صاحبش بازگشت
-
مورایس: دربی اصفهان همیشه جذاب و با احساس بوده است
-
تصاویری از عملیات خارج کردن اجساد ۳ جستوجوگر گنج از چاه ۱۸ متری
-
محدودیتهای ترددی درمحور هراز
-
حضور مهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی در پل طبیعت و پارک آب و آتش
-
گل چهارم بایرنمونیخ به وردربرمن توسط اولیسه در دقیقه 60
-
پیام ولایتی به سیدحسن نصرالله
سایر اخبار مرتبط
نظرات
ثبت نظر
مهمترین اخبار
رکورد حراج شمش طلا در مرداد ماه شکسته شد
شنبه 31 شهریور 1403 - 19:55:23
تولید قراردادی راهکار خودکفایی در گوشت قرمز
شنبه 31 شهریور 1403 - 18:55:00
بدهی انگلیس به بالاترین میزان در 60 سال اخیر رسید
شنبه 31 شهریور 1403 - 18:24:10
سخنگوی ایرانایر: مقصر گرانفروشی بلیت هواپیما چارترکنندگان هستند
شنبه 31 شهریور 1403 - 17:08:12
پیشبینی واردات ۳ میلیارد دلار بنزین در سال جاری
شنبه 31 شهریور 1403 - 17:05:55