یک‌شنبه 01 مهر 1403 - 15:01

کد خبر 27092

سه‌شنبه 29 فروردین 1402 - 09:38:00


سرمقاله جام جم/ گنج دزدیده‌شده


جام جم/ « گنج دزدیده‌شده » عنوان سرمقاله روزنامه جام جم نوشته سینا واحد است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:


هنگامی‌که، در کوه‌های پربرف «سوئیس» نمایندگان امپراتوری انگلیس، در اقامتگاه اختصاصی «پهلوی دوم» حضور یافتند و در دو ساعت مذاکره، «شاه» را مجبور کردند، «بحرین پر نفت» را، به دربار سیری‌ناپذیر انگلیس؛ ببخشد؛ هیچ‌کس، نمی‌توانست، پیش‌بینی کند که «پهلوی دوم»، برای فرار از این خفت و خواری سلطنتی و این کرنش ذلت‌بار، چه کار خواهد کرد و چگونه، می‌تواند آبروی ذوب‌شده «سلطنت» را، دو مرتبه به تاج و تخت پادشاهی، برگرداند!!
 و به این ترتیب، مشاورین پرنبوغ و متخصص حفظ آبروی «محمدرضا شاه»، پیشنهاد کردند؛ که این «جزیره نفتی» را از طریق «انتخابات» توسط سازمان ملل، به «ملکه الیزابت» و شرکت‌های نفتی وابسته به دربار «دویست میلیارددلاری» انگلیس، هدیه کنند...!!؟ و زمانی نگذشت، که «پهلوی دوم» به خواسته نفت‌خواری امپراتوری سیاه‌پوش انگلیس، یک «بله پر از خفت و خواری و ذلت»، گفت؛ و در یک مصاحبه رسانه‌ای در شهر «دهلی نو ــ هندوستان»، یکی از استان‌های جنوبی کشور ایران‌زمین را، به نام «کشور جدید بحرین» تبریک گفت، تا از خانواده و دربار و تاج پوشالی و توخالی‌اش حفاظت کند و در سایه سلطنت، نفس بدون  نگرانی، بکشد. 
در داستان خسارت‌بار و غم‌آلود «جداسازی» یا «تجزیه جزیره بحرین»، نخست‌وزیر وقت شاه ایران، به روزنامه‌ها، چنین گفته بود: ... وقت عروس‌ شدن «بحرین» بود. باید شوهر می‌کرد و عروس می‌شد...!؟
این‌گونه، اظهارنظر در برابر تاراج و تجزیه خاک ایران زمین و ثروت‌های چشم‌نوازش؛ آیا، نشانه‌ای آشکار از یک حاکمیت سیاسی ــ سلطنتی «بی‌غیرت» و «بی‌حمیت» و «بی‌روح وطن‌پرستی»، نیست که به کمک سلطه‌گران تمدن‌غربی، سال‌های سال، بر این سرزمین حکومت کردند و بی‌هیچ احساس رنج و درد و عذاب «وجدان ملی» و «وجدان ایران سرزمینی» و «وجدان هویتی»، اجازه دادند؛ امپراتوری مالی و فرهنگی تمدن غربی، ثروت‌های این سرزمین و مردم مظلومش را، به تاراج ببرند و بی «وجدانان حاکم» و «حاکمیت بی‌وجدان» ایرانی و تاریخی آن دوره تبه ‌شده، از «تاراج‌گران همیشه سارق و همیشه خون‌ریز سرزمینی» ستایش کنند و از دست دادن ثروت‌های هنگفت ملی را، به یک دختر تازه‌عروس شده، تشبیه کنند!!؟
تنها خدا می‌داند، اگر «تاج و تخت پهلوی»، ادامه می‌یافت؛ چند تا استان دیگر را می‌خواستند؛ عروس کنند... به‌هر حال استان‌ دزدیده شده‌ «بحرین»؛ تنها، یک جزیره پر گرما و پرخرما، نبود...!! یک گنج بزرگ «سرزمینی» بود. این جزیره پر از گنج، به غیر از نفت و انرژی، جغرافیای اقتدار دریایی ایران را، تا جنوبی‌ترین نقطه آبی دریا امتداد می‌بخشید و چتر بزرگ قدرت ساحلی و «قدرت در عمق» را، برای اقتدار نظامی و دفاعی ایران به همراه می‌آورد.

«وجدان همیشه زنده دفاع‌گر ایران زمینی» به ما می‌گوید: همان‌طور که هر اثر بزرگ هنری و تاریخی و باستانی، اگر به سرقت برود، باید به جست‌وجوی آن برخاست و آن «اثر دزدیده شده» را به میهن بزرگ و اسلامی، بازگرداند؛ نمی‌توان در برابر این دزدی بزرگ امپراتوری تمدن غربی از «سرزمین ایران»، سکوت کرد! گنج‌های دیدنی و نادیدنی جزیره بحرین، از آنِ همه ملت ایران است و سکونت‌گاهی، جز در تاریخ ایران و جغرافیای ایران و آغوش قدرتمند ایران، ندارد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط