یک‌شنبه 08 مهر 1403 - 07:00

کد خبر 278101

پنج‌شنبه 25 آبان 1402 - 17:00:00


داستانک/ شیشه و آیینه


آخرین خبر/جوان ثروتمندی نزد یک انسانی وارسته رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. مرد او را به کنار پنجره برد و پرسید:

- "پشت پنجره چه می بینی؟"

- "آدمهایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد."

بعد آینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید:

- "در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی."

- "خودم را می بینم."


- "دیگر دیگران را نمی بینی!"

 آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند، شیشه.

 اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی. این دو شیئ شیشه ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری."






پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط