شنبه 31 شهریور 1403 - 11:09

کد خبر 30742

جمعه 01 اردیبهشت 1402 - 22:50:00


وقتی طرفدارانش سهراب سپهری را نمی‌شناختند!


صدا و سیما/ امروز اولین روز ماه اردیبهشت هم‌زمان است با سالروز درگذشت سهراب سپهری، شاعر و نقاشی که بر صفحه‌ی کاغذ نقش می‌زد و بر بوم کلمه می‌نگاشت.
شاعری که در باره اش گفته‌ها و ناگفته‌های زیادی وجود دارد به همین مناسبت به آثار و زندگی این شاعر معاصر می‌پردازیم.
سهراب سپهری فرزند اسد الله سپهری که در ۱۵ مهرماه سال ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد، اما زیاد در قم نماند و به خوانسار و سپس به شهر آبا و اجدادیش یعنی کاشان نقل مکان کردند.
وی دوره ابتدایی را در دبستان خیام کاشان، و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان گذراند و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنر‌های زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت.
سهراب در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه شعر خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنر‌های زیبا فارغ‌التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد.
سپهری سفر‌هایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین، پاریس و لندن داشت. هنر «حکاکی روی چوب» را در ژاپن فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبان‌ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمه‌هایی از شعر‌های کهن چینی و ژاپنی انجام داد.
وی برای ادامه تحصیل به فرانسه سفر کرد و در مدرسه هنر‌های زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی نام‌نویسی کرد، همچنین کار‌های هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش می‌گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت.
از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکده هنر‌های تزیینی تهران نمود. در سالیان آغازین دهه ۱۳۴۰ سپهری همراهِ داریوش آشوری به ترجمه پاره‌هایی از مقالات و نمایشنامه‌های ژاپنی از روی نسخه فرانسوی کمک کردند که در سال ۱۳۴۳ در کتابِ نمایش بهرام بیضایی در ژاپن چاپ شد.
برخی از کتاب‌هایی که در باره او به رشته تحریر درآمده‌اند عبارتند از: «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری».
اکثر شعر‌های سهراب سپهری در قالب نیمایی است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌است.
معروفترین شعر‌های وی می‌توان به نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره کرد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعر‌های نو زبان فارسی است.
او در نقاشی از دستاورد‌های زیبایی شناختی شرق و غرب استفاده کرده است که این تأثیر‌ها در آثارش جلوه گر هستند. آثار نقاشی اش رویکرد نوین و متفاوتی داشت به‌طوری‌که فرم‌های هندسی نخودی و خاکستری رنگش با تمامی نقاشان فیگوراتیو همزمانش متفاوت بود. او در نقاشی به روش نیمه انتزاعی دست یافت که برای بیان مکاشفه‌های شاعرانه اش در طبیعت کویری کارگشا بود. سپهری بیشتر نمایشگاه‌های داخلی آثار نقاشی اش را در «گالری سیحون» برگزار می‌کرد و عادت نداشت که برای روز معرفی در نمایشگاه شرکت کند.
امضای وی بر روی نقاشی‌هایش به خط نستعلیق بوده است که به نظر مرتضی ممیز جلوه از روحیه فروتنانه و ایرانی اش دارد. از آثار نقاشی او می‌توان به «طبیعت بیجان»، «شقایقها، جویبار و تنه درخت»، «علف‌ها و تنه درخت»، «ترکیب بندی با نوار‌های رنگی»، «ترکیب بندی با مربعها» و «منظره کویری» اشاره کرد. پروانه سپهری خواهر سهراب، آثاری از وی را که در اختیار داشت به موزه کرمان اهدا نمود.
سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت. او سرانجام در غروب دوشنبه اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
در ابتدا یک کاشی فیروزه‌ای در محل دفن سهراب سپهری نصب‌شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آنشد که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده بود.
به سراغ من اگر می‌آیید / نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد/ چینی نازک تنهایی من.
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط