دوشنبه 02 مهر 1403 - 14:49

کد خبر 312738

سه‌شنبه 28 آذر 1402 - 22:08:00


مشروح مصاحبه آخرین خبر با علی نیکزاد + صوت کامل


آخرین خبر/ علی نیکزاد در مصاحبه با آخرین خبر، جزئیاتی درباره مسکن مهر، لایحه عفاف و حجاب، هزینه ستاد انتخاباتی رئیسی، طرح شفافیت و شورای عالی مسکن مطرح کرد.

گزیده‌ای از مصاحبه در ادامه بخوانید.

*در بحث "طرح شفافیت" مجلس اگر قرار است شفافیت صورت پذیرد سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت به غیر از شورای محترم نگهبان را مصوب کرد که این قضیه در مجمع تشخیص مصلحت نظام مانده است
*مجلس یازدهم که کار خود را شروع کرد و 7خرداد 1403 روز اول مجلس دوازدهم خواهد بود، مجلس هم باید به تکلیفش عمل کند. تکلیفش چه است؟ الان بودجه است و طبق قانون وقتی بودجه وارد دستور کار می شود دیگر نطق، تذکر و... "به غیر از 3 مورد استیضاح، رای اعتماد و رای سه فوریتی
*طرح سه فوریتی یعنی اضطرار در کشور به معنای واقعی به غیر آن نمی تواند دستور دیگری داشته باشد اما عزم مجلس راسخ است برنامه هفتم، نقایص آن تا قبل از سال برطرف و برنامه هفتم باید اجرا شود
*بحث بعدی قانون عفاف و حجاب است که مصوب شد و اصل هشتادوپنجی شده و سه سال بصورت آزمایشی اجرا خواهد شد
*کلهم 70ماده است، 36 ماده آن در یک کلام برای تاکید بر وظایف دستگاه ها است. مثلا به وزارت علوم گفته است خوابگاه متاهلین بسازید
*به وزارت مسکن گفته است شما به مردم خانه بدهید یا شرایطی که آنها بتوانند خانه بسازند و صاحب فرزند شوند. به وزارت فرهنگ گفته است فرهنگ و تربیت توحیدی و علوی ترویج دهید
*34 ماده آن هم به نظر من مصوبه خوبی است. بیشتر جمع بندی این است که اگر کسی در اماکن عمومی و در جاهایی که به صورت عمومی سرویس داده می شود، کاری خلاف عفت عمومی انجام دهد، تذکر داده و بعد از 3 نوبت تذکر دادن آنجا را پلمب کنند
*در کل لایحه عفاف و حجاب گشت ارشاد ندارد و نیروی انتظامی خودسر نمی تواند عمل کند، بحث قوه قضاییه مطرح است و اگر کسی حداقل ها را رعایت کند باهاش کاری ندارند

مشروح این مصاحبه در ادامه آمده است.

شما همچنان از مسکن مهر دفاع می کنید؟

حتما

چرا؟

مسکن مهر یک کار انقلابی بود. طبق اصل 3.31.43 قانون اساسی اتفاق افتاد. با آنچه تهمت و بهتان به مسکن مهر زدند هیچ کدام اتفاق نیفتاد.

چه  تهمت و بهتانی؟

معاون اول رئیس جمهور وقت آقای جهانگیری گفتند در کرمانشاه که زلزله آمده و آن همه کشته داده مربوط به مسکن مهر بوده است در حالی که در مسکن مهر کشته نداده است. فقط یک مورد بوده که آن هم در حال فرار در راهرو بوده است.

زلزله سرپل ذهاب؟

بله در این مدت 4 میلیون و 300 هزار مسکن مهر ساخته شد. 4 میلیون و 300 هزار واحد مسکن مهر یعنی 16و نیم میلیون از جمعیت 75 میلیون نفری آن زمان را تحت پوشش قرار داده است. آورده مردم چقد بوده است؟ 2 تا 5 میلیون بوده است. آن اواخر که مقداری هزینه ها بالا رفته بود 12میلیون شده بود. یعنی شما به اندازه انگشتان دست پیدا نمی کنید کسانی که بخواهند مسکن مهر ثبت نام کنند و آورده آن را نداشته باشند. حتی نهادهای حمایتی (بهزیستی و کمیته امداد) از دولت کمک گرفتند آنجایی که مددجو بود که ما سعی کردیم آنها را یکجا جمع نکنیم، آنها هم آورده داشته باشند. یک کار بی بدیلی در کشور اتفاق افتاد آن هم این که ما 6 میلیون واحد مسکن روستایی دادیم 2 میلیون و 120هزار واحد در آن مقطع زمانی که 1میلیون و 600 هزار واحد آن آخرین واحد در استان کرمان بود که افتتاح شد و بقیه هم با پیشرفت فیزیکی بالای 30 درصد تحویل دولت یازدهم شد. مسکن اینقدر مهم بود که در اولین دیدار هیئت دولت یازدهم با رهبر معظم انقلاب، حضرت آقا در تذکر 15 ام فرمودند اگر کسی با اصل مسکن و تسهیلات آن مخالف است اما بدانید میلیون ها خانوار منتظر تحویل گرفتن مسکن هستند، این پروژه باید پیگیری و به اتمام برسد. لذا کاری که در مسکن مهر اتفاق افتاد کاری بی بدیل و بی نظیر بود. چرا؟ اولا سرمایه اجتماعی بالا رفت و امید به مردم بازگشت. ثانیا چرخ کشور از بخش، روستا، شهر، شهرستان، مراکز استان یک کارگاه بزرگ ساخت و ساز مسکن شد. هزینه مسکن یک جوری است که شما 70 درصد آن به مصالح می دهید. سنگ، میلگرد، تیرآهن، سیمان، سیم و کابل و غیره. 20 الی 25 درصد دستمزد و 5 درصد خدمات فنی مهندسی است. یعنی واحدی که به نام مسکن تمام شد اولا بخش صنعت حمایت ویژه کرد فولاد، سیمان، کاشی، سنگ و آنچه که 134رشته مرتبط صنعتی با مقوله ای به نام مسکن و ساختمان است. خدمات فنی مهندسی در حد اعلا بین نظامات مهندسی کمک کرد که جا دارد از نظامات مهندسی تشکر کنم. درست است خدمات فنی مهندسی ارائه می کردند اما قبول کردند تعرفه خیلی پایین را بگیرند و توافق کرده بودند. شهرداری ها و دهیاری ها در صدور پروانه ساختمانی خیلی همراهی ویژه ای داشتند. حق طبیعی شهرداری ها را هم با توافقی که صورت گرفت، هم با شوراها هم وزیر محترم کشور وقت خیلی پایین گرفتند. تامین اجتماعی در اخذ بیمه تامین اجتماعی بسیار کار ارزشمندی کردند. عدد فیکس 5200 تومان را گرفتند. مالیاتی که پیمانکارها باید می دادند، (اگر من پیمانکار بودم مالیات میدادم از جیب خودم که نمی دادم، روی هزینه تمام شده پروژه میکشیدم، آن عزیزی که متقاضی مسکن ها بود، باید می دادند) آنها را معاف کردند. استدلالمان و دفاعمان در دولت وقت این بود: مردم، مردم و مردم. ما به خاطر مردم آقای دولت، رئیس دولت، وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی شما اگر اینها را نگیرید انگار کمک می کنید به خانه دار شدن کسانی که واجد شرایط خانه هستند. این موضوع یک همدلی جدی در بین اعضای دولت بود. در جلسه ای وزارت اطلاعات گفته شد این همه انبوه مسکن ساخته می شود، تاسیسات زیربنایی چه خواهد شد؟ آقای میرکاظمی وزیر نفت آن زمان و آقای اوجی مدیرعامل شرکت ملی گاز بودند که الان وزیر نفت دولت سیزدهم هستند، گفتند شما هر کجا پروژه را به اتمام برسانید فقط با حق انشعاب نه حق نیرورسانی، ما انشعاب می دهیم و دادند. آقای تقی پور که الان نماینده مردم شریف تهران است وزیر ارتباطات بود، گفت هر جا شما پروژه را به اتمام برسانید من تلفن می دهم. آقای نامجو وزیر محترم نیرو، ایشان گفتند من نمی توانم. هزار و 200 میلیارد تومان پول می خواست. در دولت تصمیم گرفته شد و قرار شد که این سه قسمت شود : 400 میلیارد را وزارت نیرو خودش بدهد، 400 میلیارد استانداران بدهند و 400 میلیارد که یارانه مسکن پیش من بود ما بدیم. ما این پول را دادیم و رفتیم تخصیص گرفتیم و در استانها که می رفتیم صورتجلسه می کردیم و سرجمع این پول را به وزارت نیرو در دولت دهم دادیم. یک عزم عمومی برای انجام کار بود.

اما یک حرف و حدیث هایی در مورد مسکن مهر بود. مثلا گفتند اینها ساختن و مشتری ندارد. من یک بار رفتم یک جا و گفتم کاش ما در کشور خانه هایی بسازیم که مشتری نداشته باشد. یعنی بگوییم خانه آماده است و کسی داخلش نمی نشیند. حتی به یکی از امام جمعه ها عرض کردم اگر این باشد شما در نماز جمعه این را اعلام کنید که جوان شما برو ازدواج کن، خانه ات آماده است. 5 تا 12میلیون بدهید و خانه ات آماده است. ازدواج کن و بیا تشکیل زندگی بده ولی همچین چیزی نبود می گفتند اینها را در بیابان ساختند؟ بله خب در بیابان بود مثلا پرند و پردیس و...آن خانه هایی که در پردیس و در بیابانها ساخته بودند 5 میلیارد پولش است. من الان نماینده مجلس هستم و هر جایی می روم به من لطف دارند چون من با پاویون نمی روم. الان آرزوی خیلی از جوانها داشتن یک آپارتمان 75 متری در پرند یا پردیس است. این یعنی مسکن مهر خوب است یا اوضاع مملکت طوری شده است که یک خانه مسکن مهری 5 میلیارد شده است؟ این یعنی این که مسکن مهر که آن زمان 5 میلیارد نبود. آن آدمی که آمد و اجازه داد اینها معامله شود و از 99 ساله خارج کرد، در حق این مسکن ظلم کرد این مسکن قرار بود زمین اش 99 ساله باشد و اعیانش فروخته شود با چه منطقی این اتفاق افتاد؟ با منطق این که گفتند ما مسکن مهر را مزخرف می دانیم و قبولش نداریم.

چه کسی دقیقا؟

شما می دانید کسی که بعد من وزیر راه و شهرسازی شد و مشخص و مبرهن است. بنابراین نظر شخصی من را بخواهید خانه 75 یا 80 متری قفس است. آدم خانه ویلایی مثلا 160متری داشته باشد 90 متر ساخته و بقیه حیاط باشد زندگی خیلی راحت است اما آنچه که پشت سر مسکن مهر گفته اند اگر مسکن مهر اگر موجود زنده باشد و از خودش دفاع کند، شما را قاضی قبول دارم شما گفتید اگر زلزله بیاید من کن فیکن می شوم، چرا نشد. من از شما و مردم عذرخواهی می کنم، گفتند اینها را به تف به هم چسبانده اند پس چرا اینها نریخته است. گفتند اینها به درد نمی خورد پس چرا مردم در به در دنبال آن هستند. تو ماشین هم همینطور است. من خاطرم است که ما قرض الحسنه وام می دادیم هر جایی که وزیر بودم و می رفتم آقای شریفی رئیس بانک مسکن بود ازش خواهش کرده بودم شما یک مقداری قرض الحسنه کنار داشته باشد که اگر کسی خواست بهش بده و میدادند. 5 میلیون که می نوشتیم یک پراید میدادند، الان با 5میلیون یک پراید می دهند؟ دو: الان فرض کنید پراید 300 میلیون، آیا 300 میلیون وام قرض الحسنه داریم؟ بنابراین پروژه مسکن مهر یک پروژه از نظر ریال و من این را میترسم بگویم و تا حالا نگفته ام اما در مسکن مهر اختلاسی اتفاق نیفتاد. ابرپروژه ای بود که 4300 هزار واحد عملیات شد و آن را یک نفر، 2 نفر و سه نفر نساختند. ما لشکر انبوه سازان و پیمانکاران، تعاونی ها، گروهی ساز خود مردم و خودمالک را وارد کردیم وگرنه وقتی من وارد وزارت مسکن و شهرسازی شدم ضمن تشکر ویژه از گذشتگان، منکر زحمات نیستم، 70هزار فقط فونداسیون ریخته شده بود و روزی که تحویل دادم 4 میلیون و 300واحد سه میلیون اش تمام شده بود و مردم در آن زندگی می کردند. آنچه که مانده بود شهری ها با پیشرفت 70درصد و روستایی ها با پیشرفت 30 درصد بود. فقط کافی بود تسهیلات در روستاها 25 میلیون را 40 میلیون کنند و در شهرها خود مردم تمام می کردند. در اولین روزی که وزارت خانه را به آقای آخوندی تحویل می دادم صحبت کردیم و زمانی که من پیشنهاد خودم را دادم قبول کردند. به ایشان گفتم: شهریور 1392 شما وزیر می شوید و شما قرار نبود وزیر راه و شهرسازی شوید. قرار بود وزیر دیگری یا رئیس برنامه بودجه شوید. حالا که شما وزیر شدید شما این پروژه که شروع شده و به اینجا رسیده ، یکی از این معاونان را نگه دار و شش ماه فرصت دهید و تسهیلات را از 25  به 40 تبدیل کنید، گفتند از کجا؟ گفتم از بازگشت تسهیلات مسکن مهر. آن زمان 6 هزار میلیارد اقساط مسکن مهر برگشته بود. گفتم آن را بده تا این پروژه تمام شود. هر چه در ذهن شماست حق شماست و وزیرید. تاریخ به نام شما نوشته می شود و عملکرد شما باید پاسخ بدهید. از الان هر موضوعی (من نمی دانستم که چیست) که مدنظر شماست اینو تئوری،اجرا، منابع و... ببینید و در 1/1/1393 پروژه خودت را عملیاتی کن. ایشان قبول کردند اما همان بعدظهر و مدیران آمده بودند گفته بودند من مسکن مهر را قبول ندارم. وقتی شما وزیر باشید و به زیرمجموعه بگویید من این را قبول ندارم، کدام مدیر جرات می کند آن پروژه را پیش ببرد. یک نقلی از آقای آخوندی هست که گفته اند: من منتقد جدی طرح مسکن مهر بوده ام اما نمی شود تعهدات دولت به مردم را انجام نداد، به همین دلیل طول دوره وزارت من بیشترین تعداد واحد مسکن مهر ساخته و تحویل شد.

آیا همین طور است؟

عرض کردم که مسکن مهر 4 میلیون و300 هزار بود که 3 میلیون آن تمام شده بود الباقی آن یک تعداد 560 هزار در روستا و بقیه در شهر بود. شهری ها 70درصد و روستایی 30 درصد. اگر تسهیلات می دادیم تمام می‌شد.اگر کسی مسکن مهر را قبول نداشته باشد ایرادی ندارد، آیه قرآن که نیست. اما زمانی آن را قبول ندارید که به جای آپارتمان 75 متری ویلایی بدهید، به جای پرند در شهر بدهید به جای این که در حاشیه شهر بسازید در وسط شهر بسازید.

ما در کشور 70 هزار هکتار بافت فرسوده داریم. ما یک کار ویژه ای در مجلس انجام دادیم در برنامه هفتم هم انجام دادیم. گفتیم هرکس در بافت فرسوده بخواهد تهاتر کند دولت می تواند 40 درصد بیشتر از قیمت کارشناسی به آن پرداخت کند. یا دولت اگر بخواهد کلید به کلید کند می تواند زیر قیمت دارایی خود را به بافت فرسوده دهد. زمان ما 250 هزار واحد در بافت فرسوده با وام 12درصد مسکن مهر خونه ساخته شد. چون ما مسکن مهری که 7درصد بود آن را 12 درصد کردیم و حتی گفتیم اگر کسانی بخواهند در آنجا خانه بسازند آن یک واحد هیچ و بقیه را به ما فرم (ج) بدهند. موضوع بافت فرسوده توجیح اقتصادی آن است. یعنی کسی که در بافت فرسوده و کوچه یک متری زندگی می کند، من دیده ام که در خانه 70 یا 80 متر در را بسته و لحاف ها را انداخته تا بتوانند بخوابند. یعنی آنقدر کوچیک با جمعیت زیاد هستند.اگر من هم اینجا زندگی کنم می‌گویم من این خانه را بدهم و تجمیع کنم باید یک توجیح اقتصادی داشته باشد که یک واحد 75 یا 80 متری بگیرد که این توجیح انجام نمی‌شد. اما در زمان ما این تسهیلات داده شد و در سطح کشور 250 هزار در دولت دهم در بافت فرسوده خانه ساخته شد و این موضوع را چون ما خبر داشتیم امروز خدمت شما عرض کنم در قانون بودجه 1402 در قانون برنامه هفتم توسعه اولین بار در تاریخ ایران اجازه داده شده است اموال دولت در بافت فرسوده 40 درصد زیر قیمت کارشناسی تهاتر شود و یا اموال مردم به قیمت کارشناسی خریداری می شود 40 درصد بیشتر باشد که این توجیح اقتصادی داشته باشد. چنانچه شما یک موضوعی را فرمودید خیابان انقلاب را در نظر بگیرد. وقتی ما وزارت خانه بودیم گفتیم پایین خیابان انقلاب ساخت و ساز را یا با تراکم تشویقی و یا با تسهیلات و غیره توجیه دار کنیم. آقای حناچی آن زمان دانشگاه بودند و بعد هم معاون وزیر راه و شهرسازی در امر شهرسازی شدند، اولین مصوبه ای که لغو کردند همین بود. یک روزی ایشان شهردار و من نایب رئیس مجلس بودم  دعوت کردم برای اتوبوس ها کمک کردم و ایشان به مجلس آمدند. گفتم شما با آن موضوع که الان شهردار شدید، رسیدید یا خیر؟ گفتند بله من به این نتیجه رسیدم پایین خیابان انقلاب اگر طرح ساخت و ساز و نوسازی بافت و خانه های کهنه توجیح دار کنیم ما می توانیم از این باغاتی که در منطقه 1 و 2 و 3 تهران و بیشتر منطقه یک و 2 است آنها را حفظ کنیم. ما هم گفتیم شما نگذاشتید

چرا؟

شما اگر یک روز بیایید و از پشت بام ببینید تاورکرنی که بخواهد بچرخد، در جنوب شهر تهران نمی چرخد. بنابراین توجیح اقتصادی و کمک دولت، شهرداری، دستگاه های تامین کننده تاسیسات زیربنایی باشد، بهترین کار فرمایش شماست. ما به جای این که برویم در شهر جدید پرند و پردیس خانه بسازیم بیاییم این بافت فرسوده که البته یک شرط اساسی دارد: توجیح اقتصادی برای انبوه ساز که آن را بسازد یا کسی که می خواهد خانه ای در کوچه یک متری ، قطعات کوچک 70 یا 75 را بسازد بالاخره باید به آن یک آپارتمان بدهیم.

در دنیا که مجلس انقلابی هم یک کارهایی هم انجام داد، یکی بحث مالیات بر سفته بازی بازار مسکن بود. به معنای واقعی در دنیا هر که در دنیا برای مصرف نخرد و برای خرید و فروش باشد و زمینی را بگیرد و کنار بگذارد، یک جریمه و مالیاتی می گیرد که حتما توجیح نداشته باشد. در کشور ترکیه یک شرکت ترکی است زمین های حاشیه شهر، بافت فرسوده را با تمام اختیارات به آن می دهند تا از قوانین شهرسازی، معماری و تراکم بتواند استفاده کند و این خانه ها را بسازد. ما در راستای فرمایش شما به عنوان کسی که وزیر بودم ما 20 شرکت اگر داشته باشیم و هر کدام سالانه 50 هزار واحد بسازد آن یک میلیونی که مدنظر است ساخته می‌شد. ولی الان به اندازه انگشتان دست ما شرکت نداریم که 50 هزار واحد مسکونی بسازد، نداریم. مثل کزو را بیاوریم بسازیم تسهیلات و امکانات به آن بدهیم. هدایت، نظارت و پشتیبانی را انجام دهیم تا به قیمت تمام شده بتواند به خلق الله بدهد و آنچه مال دولت است اعم از پروانه، تسهیلات ارزان قیمت و زمین در اختیار قرار دهیم، خروجی آن برای افرادی که بخواهند خانه بگیرند، بتوانند با شرایط سهل و آسان خانه بگیرد. شما تجربه بسیار گرانبهایی در حوزه مسکن دارید از طرفی خیلی رابطه خوبی هم با آقای رئیسی داشتید و رئیس ستادش بودید و حشر و نشری با ایشان دارید. چه شد آقای رئیسی یک وعده ای در خصوص مسکن دادند خوب بود از تجریه شما و آزموده‌ای که قبلا در دولت نهم و دهم بوده استفاده شود که کار به روال بیفتد.

چرا این اتفاق نیفتاد؟

یک عامل اصلی بانک ها بودند. ما قانون جهش تولید مسکن که در متن یازدهم مصوب کردیم گفتیم 20 درصد تسهیلات را به مسکن بدهند. حتی احتیاط کردیم که خودم مخالف بودم اما دوستان کمیسیون عمران که بانی بودند گفتند ما بیاییم به سود مصوب شورای پول و اعتبار باشیم. بانک ها این کار را انجام ندادند. این قدر انجام ندادند که آقای رئیس جمهور در شورای عالی مسکن تاکید و دستور دادند که اینها جریمه شوند. اگر این تسهیلات داده می شد و زنگوله هایی که بر پای مسکن آویزان است مثل پروانه ساختمانی، خدمات نظام مهندسی، بیمه تامین اجتماعی، مالیات بر پیمانکاری و اینها را کم می کردیم و کم کنیم الان یواش یواش داره قضیه راه می افتد و بانک ها را هم اعزام کردند زمین ها را شناسایی کردند. استانداران آن مطلبی که قبلا گفتم شاید در 5 اولویت اولشان مسکن نبود ولی الان یکی از اولویت های اصلی شان تامین مسکن است.

شما چرا دولت آقای رئیسی نیامدید؟

خب من یک نماینده ای بودم و از مردم رای گرفته بودم و نمی شد رای مردم را نادیده بگیریم. ولی خب آقای خاندوزی و زاکانی آمدند؟ آقای زاکانی که الان تشریف آوردند  الان قم یک تجربه ای دارد. بعید می‌دانم این سری قم کسی غیربومی را بپذیرد و بگوید شما بیا از شهر ما کاندید بشو. چون بالاخره یک کرسی از آنها رفت. آقای دکتر خاندوزی هم نماینده تهران بود. نماینده تهران بسیار محترم هستند ولی با این معنا و مفهومی که با مردم، ایل و طایفه و فامیل.

آقای ساداتی نژاد چطور؟

آقای ساداتی‌نژاد از کاشان کاندید نشدند. من یک جمله ای بگویم شما وقتی کاندید می‌شوید بالاخره فامیل و ریش سفیدان، بزرگان، حزب‌اللهی‌ها و متدینین بالاخره آنها موضعشان را در مورد شما مشخص می‌کنند. شما وقتی رای می‌گیرید، حق الناس به گردنتان است وقتی آن را رها می‌کنید آنها برد مالی از کنار ما که نماینده می‌شویم، ندارند. اما یک ریش سفید محله عزتش در آن است که این آدمی که گفته است، نماینده شود. وقتی رای اش جابجا و نمایندگی با کار دیگری جابجا می شود انگار غرور آن می‌شکند و انگار می‌گوید اشتباه انتخاب شده است و اشتباه روی من حساب شده است. این در شهرستان‌ها پررنگ‌تر هم هست شما الان مجلس دوازدهم است. 10 جلسه در شهرستان جلسه بگذارید و بعد بگویید من دیگر نمی‌آیم، حتما آدم هایی که دور شما جمع شده‌اند فرض کنید بزرگ خاندان آقای قاسمی در ملایر وقتی شما می‌روید آنجا و دورت جمع می‌شوند و شما پشتشان را خالی می‌کنید غرورشان می‌شکند. نباید بروید اگر بروید باید تا تهش بایستید. نماینده شهرستان شدن خیلی سخت است.

من رئیس ستاد بودم و اسپانسرها مشخص بود. آقای روحانی در یک جلسه‌ای گفتند ما صبحانه، ناهار و شام می‌رفتیم در ستاد رقیب می‌خوردیم. در صورتی که توان و پشتیبانی مالی و جایگاه اقتصادی ستاد آقای روحانی در کشور مشخص بود، ما هم مشخص بود. ما پول بلیت نداشتیم. در 1394 ما واقعا پول بلیت هواپیما را هم نداشتیم. بعد انتخابات هم که تمام شد یک مدتی بعد اینها را جمع و جور کردیم که دینی نباشد اینها رو دادیم. بعد آقای روحانی می گفتند ما شام و ناهارمان را در ستاد رقیب می‌خوردیم. من شنیدم، خندم گرفت. بابا یک حرفی بزنید که جامعه آن را قبول داشته باشد. جایگاه اقتصادی ستاد آقای روحانی با آقای رئیسی از زمین تا آسمان در سال 1396 با هم فرق می‌کرد. در سال 1400 هم باز فرق می‌کرد، چرا؟ در 1400 ما احتمال خیلی قوی می‌دادیم آقای رئیسی رئیس جمهور می‌شود. کاملا با احتیاط با مباحث اسپانسر برخورد می‌کردیم. چنانچه که به ملت عزیزمان عرض می‌کنم در هیچ سایت، روزنامه، درگوشی و اخباری راجب مباحث مالی ستاد دو دوره آقای رئیسی هیچ مطلبی نیست. چون با احتیاط کامل، با حداقل‌ها و با رعایت حلال و حرام کار را پیش بردیم.

فضا به جهت تعداد آرا مثل انتخابات قبل نبود. این فضای قهر انتخاباتی و عدم حضور گسترده مردم در انتخابات به رای آوردن آقای رئیسی کمک کرد؟

آقای رئیسی این جا چیکار کند؟ آقای رئیسی در 1400 کاندید شد و در 1396 هم کاندید شد. این که آقای رئیسی با شورای نگهبان رئیس را تعیین نمی کنند. یک گروهی فقیه و حقوقدان هستند و قانون اساسی ما در مجلس هم این را پذیرفته است. اینها رفتند و یک گروهی بیرون آمدند. شاید اگر شما هم شرکت می کردید تایید می‌شدید و مثلا نفر هفتم می‌شدید. یکی از مصائب مجلس همین است. ما کسانی در مجلس می بینیم که مثل نماینده‌های قبلی خیلی اقبالی نداشتند و با یک رای‌های عجیب و غریب و کمی به مجلس آمدند. همین که ما الان با هم گفتگو کردیم و ترکیب مجلس در دوره بعد ممکن است تغییر کند و میزان مشارکت مهم است. در این مشارکت در مجلس که عرض کردم کسانی که تک نماینده یا دو نماینده هستند، بیشتر مردم دنبال کار شهرستانشان، مباحث صنفی و مباحث شخصی شان هستند. وقتی نماینده علی رغم شب و روز دویدن، اینها را نتواند انجام دهد خود به خود از گردونه خارج می‌شود. در انتخابات 1400 می‌دانست چه کسانی رد صلاحیت می‌شود؟ مثلا می دانست آقای پزشکیان، آقای لاریجانی یا می‌دانست چه کسی می‌خواهد کاندید شود؟

ولی نفعش را بردند؟

این بحث نفعش نیست. آقای رئیسی، لاریجانی، پزشکیان و غیره آمدند ولی قانون اساسی با اختیاری که به شورای نگهبان داده است، آنچه بیرون آمد این 6 نفر بودند.اختیار شورای نگهبان به نفع آقای رئیسی تمام شد اگر شما خبر دارید که شورای نگهبان به نفع شما آقای رئیسی کاری کرده است، من خبر ندارم اختیار شورای نگهبان و عملکرد آن به نفع آقای رئیسی تمام شده است. من خداییش از آن خبر ندارم. اگر شما خبر دارید شورای محترم نگهبان به نفع آقای رئیسی کار کرد ولی من این را نمی گویم من نمی‌گویم به نفع کار کرد چون اگر این قضیه را بگویم بار اتهامی دارد و باید پاسخگو باشم. ولی این اقدامی که شورای نگهبان کرد در نهایت به نفع آقای رئیسی تمام شد ما این سری به حوزه انتخابیه رفتیم بالاخره یک تعدادی از عزیزان رد شدند. اگر این عزیزان رد نمی‌شدند من با فاصله خیلی زیاد 60 هزار رای شاید نماینده نمی‌شدم. در تاریخ اردبیل 117 هزار و رای 612 چنین رای‌ای سابقه نداشته است. ولی من در شورای نگهبان دخالت نداشتم. اگر این دوستانی که رد شدند که حتی به بعضی از آنها تماس گرفتم چون خانواده دو شهید و جانباز بودند اما اگر آنها می‌آمدند، من قطعا 117 هزار رای نمی‌آوردم. اما آنها نیامدند و من شانس آوردم و این تصمیم به نفع من بود خدا را هم شاکریم اما بدین معنی نیست که شورای نگهبان به نفع من کار کرده است. در بحث آقای رئیسی هم به قول جنابعالی شاید بعضی‌ها که ردصلاحیت شدند اگر تایید می‌شدند شاید یک چالشی پیش می‌آمد اما دیدگاه‌ها و افکار عمومی، جمع‌بندی به این رسیده بودند که از جناح مقابل عبور کنند و در جناح این طرفی هم من هر چه بالا پایین کردم بالاخره 2 یا 3 نفر می‌توانستند این سکان را در دست بگیرند که یکی از آنها آقای رئیسی بود.

با توجه به عملکرد شورای نگهبان و رد و تاییدهایی که در صلاحیت بعضی از ثبت نام کنندگان در اخبار منتشر شده است، انتخابات پیش رو را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اولا فضای انتخاباتی در شهرستان‌ها و در جاهایی که معمولا لیست حرف آخر را می زند فضا سرد است اما من پیش بینی‌ام این است غیر از جاهایی که لیست داده می‌شود که 9 کلان شهر است که رای‌شان هم خیلی مهم است (مثل تهران، شیراز، قم، تبریز، اصفهان)، آن شهرستان‌های تک نماینده هم حتما بدانید پرشور خواهد شد، چون افراد زیادی ثبت نام کردند. نزدیک 20 هزار نفر برای 200 کرسی ثبت نام کردند. این‌ها قوم، طایفه، فامیل، صنف و... ورود خواهند کرد و شور انتخاباتی انجام می شود. اما در کلان شهرها و جاهایی که لیست حرف می‌زند و گروه‌های سیاسی تاثیرگذار هستند، هنوز مردم به آن معنی که دغدغه‌شان بحث انتخابات و رای و تشکیل مجلس باشد، هنوز آثارش دیده نشده که من امیدوارم در این نهایتا کمتر از 90 روز باقیمانده آن قضیه مشارکت که مدنظر رهبری معظم انقلاب است و عیار جمهوریت که از جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی کند و یکی از دستاوردهای مهمی که به واقع جمهوری اسلامی ایران به عنوان مردم سالاری دینی دارد، ما واقعیت این حق جمهوریت برای مردم (منتهی در ظرف اسلام و قانون اساسی) است. ما 290 نفر که نماینده مردم هستیم که الان 296 نفر هستیم، یک موضوعی را همگی با هم بگیم مخالفیم و تصویب کنیم خلاف قانون اساسی و خلاف شرع مقدس اسلامی است و شورای نگهبان رد می کند.

بحث مسائل مالی ستادهای انتخاباتی همیشه در انتقاد به مجلس مطرح بودهاست. خیلی از رای ها، رای‌های چلوکبابی معروف هستند در خیلی از حوزه‌ها گفته می‌شود شناسنامه اجاره می‌کنند، افراد را تطمیع و یا غذا می‌دهند و سعی می‌کنند که شور کاذبی ایجاد کنند که به مجلس بروند. برخی از نماینده‌ها هم به افرادی متصل هستند مثل آقای محصولی که ثروت لایتناهی دارند و می‌توانند خیلی خرج کنند که جریان فکری خودشان را در مجلس وارد کنند.

نظرتان در این باره چه است؟

من با آقای محصولی از نزدیک کار کرده‌ام. در این مدت که من معاون آقای محصولی بودم غیر از حرف خدا من از آقای محصولی چیزی نشنیده‌ام. شاید خودشان راضی نباشند من زمانی که ستاد اجرایی فرمان امام بودم ایشان دو بار جلسه گذاشتیم تاکید کردند که خانه‌های من را بفروشید و بروید برای طلاب خانه بسازید به شرط این که کسی از این موضوع مطلع نشود. این کار انجام شد؟ حالا شما این را داشته باشید. اگر دوستان جبهه پایداری آدم هایی که الان در مجلس هستند آدم‌های متشرع، دانشگاهی و صاحب نظر هستند. به نظر من این یک نوع توهین است که بگوییم ما با پول فلانی می‌خواهیم نماینده شویم. در شهرستان‌ها اگر شما رئیس یک قومی باشید و من از اقوام شما باشم وقتی من کاندید می‌شوم برای شما حیثیتی است من رای بیاورم شما رئیس طایفه، محله یا از بچه‌های جبهه و جنگ، انقلابی و یا ارزشی هستید از آن طرف دوستانی هستند که اصلاح‌طلب هستند نظام را قبول دارند ولی می‌گویند باید اصلاحات صورت بپذیرد. نظر و نقد دارند آنها هم برایشان حیثیتی است که آدم خودشان رای بیاورد. این مربوط به شهرستان است. در تهران و یا جاهای دیگر جنابعالی، من و صدا و سیما الان جرات دارد بگوید این لیست رای می‌آورد. چه کسی می‌تواند در ایران بگوید چه کسی و کجا رای می‌آورد؟ چون با یک کلام یا شایعه در روز آخر کسی که در نظرسنجی نفر اول بوده اصلا رای نیاورده است. در فضای مجازی یک سندی را گذاشته اند و با ان.... من ضمن احترام ویژه بر شما قائل هستم ولی من باور ندارم کسانی که با جبهه پایداری بالا می‌آیند با پول آقای محصولی رای می‌آورند. این توهین بر آقای نماینده ای که فردا می خواهد در مجلس باشد. چون آدم ها آن قدر کوتوله نیستند. در شهرستان‌ها که من خبر دارم در چند روستا مسئول بودم اصلا جبهه پایداری به این صورت قدرتمند نیست که بگوید من فلانی را.... بله یک کاندید انقلابی داد و ده جریان انقلابی تایید می کنند اگر جبهه پایداری بگوید من این را تایید نمی‌کنم کاندید می‌گوید چرا من را تایید نمی‌کند. مثلا موتلفه عزیز همیشه من را تایید کرده است الان هم نمی‌خواهم صریح بحث انتخاباتی کنم ولی من خیلی علاقه‌مند هستم در اردبیل موتلفه من را تایید کند. ولی از آن طرف بگوییم که اگر موتلفه تایید بکند یا نکند چندان رایی ندارد. موتلفه در اردبیل مورد احترام است ولی رای آن چنانی ندارد اما وقتی در لیست موتلفه من نیستم من می‌گویم که چه ایرادی داشتم که انقلابی و متدین، پاک و درست و توانمند نیستم. گاهی اوقات در لیست یک سری از احزاب نرفتن هم خودش یک نقطه قوت می‌شود که بحمدالله در لیست فلان جا نیست. مجریان مقابل (اسم نمی برم) بگوید اسم شما را در لیست می‌گذاریم و قطعا شما نماینده می‌شوید. من می‌گویم نه می‌خواهم نماینده شوم و نه می‌خواهم شما من را در لیست بگذارید. بنابراین من چنین بحث و موضوعی را حتی در دولت اول آقای خاتمی ما یک استانداری داشتیم در اردبیل ایشان از تشکیلات اطلاعات بود آقای محصولی طلبشان به اینها ثابت کرد و محکوم کرد ولی نگرفت. بنابراین جبهه پایداری بیش از آن که در مباحث مالی و غیره بچرخد روی یک سری اعتقادات که دارد (در مجلس هم همینطور هستند) تمرکز دارد.

ایشان حمایت مالی می کنند؟

من تا حالا نشنیده و ندیده‌ام. من ارتباط تشکیلاتی به این صورت ندارم. ولی اگر کسی در این سطح نماینده را با پول به مجلس بفرستد به نماینده توهین نیست؟ بله مسئله ما هم همین است. مسئله این است که شان، عصاره فضائل ملت این خانه‌ای که نماینده و وکیل مردم در آن است، شخصی که می‌خواهد به آنجا برود از همه این موارد مزکا باشد من یک جا کاندید هستم یک جا هم یک آقا هم عزیز من است(نمی‌خواهم غیبت کسی باشد) مثال آقای قاسمی است. آقای قاسمی من را صدا می‌کند و کیف را باز می‌کند و می‌گوید فلانی این قدر پول در این کیف است. هرکسی حرف زد، پول می‌دهم. تو نماینده من می‌شوی. شما اگر من را بفرستید مجلس و شب ساعت 2 زنگ بزنید بگوید بیا، من باید بروم یا نه؟ این نمایندگی نیست.

خیلی فرد صاحب نفوذی در مجلس هستید. این طور که گفته می‌شود برای تایید صلاحیت گرفتن از وزرا باید ظاهرا با شما صحبت می‌کردند و تایید و رد شما در تایید صلاحیت وزرا موثر بود. همچین چیزی وجود دارد؟

خیر شایعه است. این تهمتی است که زده می‌شود مجلس بالاخره گروه گروه است. مثلا گروه اقلیت، جبهه پایداری، اهل تسنن، شمالغرب. ما 4 استان آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان با 45 نماینده هستیم. ما با هم یک تشکلی داریم و حرف و صحبت‌هایمان را می‌کنیم. شرعی، قانونی و اخلاقی پیش می‌رویم. فرض بفرمایید نیکزاد را برای وزارت کشور معرفی می‌کنند. ما آنجا بررسی می‌کنیم نه تنها ما بلکه اهل تسنن، فراکسیون جنوب، جبهه پایداری و... هم این کار را می‌کنند. صدا می‌زنند آقای قاسمی شما که می‌خواهید وزیر کشور شوید نظرتان در این موضوعات چه است؟ ما به عنوان شمال غرب  45 نفر هستیم و یا اگر آنها که آذری صحبت می‌کنند در مجلس نزدیک 100نفر هستند. ما یک چنین تشکلی را داریم اما این که ما بیاییم صلاحیت بدهیم و یا پیش ما بیایند. یک تبصره هست که معمولا کسانی که در مجلس کاری دارند با هیئت رئیسه کار دارند. من از اول هم رئیس شمالغرب کشور بودم هم نایب رئیس مجلس بودم و هم رئیس گروه دوستی ایران و آذربایجان بوده‌ام. و دوستان نمایندگان آذربایجان شرقی سرور من هستند و به من لطف داشتند. آذربایجان غربی، زنجانی‌ها و اردبیلی‌ها بزرگ من هستند و به من لطف داشتند. ما از جایگاه نایب رئیس مجلس و عضو هیئت رئیسه کسی که می خواهد وزیر شود پیش ما می‌آمد. ما می گفتیم آقای وزیر این حسن و این عیب شماست. شما فرض بفرمایید اگر می‌خواهید این 45 رای را داشته باشید شما 6 و نیم تشریف بیاورید، برنامه‌تان را بگویید و دوستان سوال کنند. معمولا هم به تفاهم می رسند. اگر کسی می خواهد وزیر محترم نیرو شود آیا شمالغرب موضوع مهمتر از دریاچه ارومیه دارد یا نه؟ هرکسی که می‌خواهد وزیر نیرو شود ما نباید بگوییم آقای وزیر خط قرمز ما دریاچه ارومیه است که البته مال ما هم نیست برای کشور  و آسیا است. اگر این دریاچه خشک شود کل شمالغرب باید جابجا شود. یا کسی که می‌خواهد وزیر کشاورزی شود، ما 2 تا کشت و صنعت به نام مغان و پارس داریم. 37 هزار یکی و 18هزار یکی دیگر است. اگر جنابعالی یا من می‌خواهم وزیر جهاد شوم، با احترام من را صدا می‌زنند و صحبت می‌کنند. دیگران هم همین‌طور هستند و نه فقط ما. می‌گوییم آقای وزیر کشاورزی شما بالاخره برنامه‌تان برای سد خداآفرین کشت و صنعت مغان و پارس چه است؟ و معمولا در آن منطقه به اندازه انگشتان دست مطلب ملی یا فراملی است و هر که بخواهد وزیر نیرو بشود و یا مسئول محیط زیست شود باید بحث دریاچه ارومیه را داشته باشد. ما چنین تشکلی داریم.

پس بحث لابی بازی مطرح نیست و بیشتر همفکری است؟

این پروتکل هست و معمولا به آنها کمک می شود. من وزیر بودم استاندار، معاون وزیر کشور بودم. اینها را واقعا بلدم. یک پروتکلی در کشور است. اولا آقای رئیس جمهور به مجلس تشریف آوردند و به صراحت گفتند من در انتخابات وزرا هیچ فشاری بر من نبوده است. چون اگر فشار را آقای رئیس جمهور تقبل می کرد، خیلی بد بود. رئیس جمهور یک مملکت که با رای مردم است فشار قبول کند. اما آقای رئیس جمهور گفتند هر کس، به هر کجا، هر پیشنهادی دارد به من بگوید. در استانها عزل و نصب فرق می کرد. نصب با استاندارد است. عزل با وزیر است. هیچ حکمی را وزیر نمی تواند بزند مگر استاندار قبول کند. اگر استاندارد قبول کند آن حکم را نمی تواند بزند. بزند هم به شورای اداری راه نمی دهند. تخصیص هم نمی‌دهند. بنابراین نماینده چه نقشی می تواند داشته باشد. اگر نماینده یک استانی جمع شوند و بروند یک نفر را پیشنهاد بدهند و بگویند آقای وزیر باید این باشد، آن آقای وزیر حتما باید با استاندار هماهنگ کند یا استاندار و وزیر توافق کردند یکی مدیر کل باشد، نماینده می تواند بگوید این را بگذارید ما مخالفیم و مثلا چوب لای چرخ شما خواهیم گذاشت. حالا اگر وزیر آدم حری باشد می‌گوید من این کار را می کنم شما هر کاری می خواهید، بکنید. با آن مفهومی که می‌گویند نماینده‌ها در عزل و نصب دخالت کردند من قبول ندارم. شما پیشنهادی در  این مورد دادید؟

خیر، شما به آقای رئیس جمهور یا وزرا پیشنهادی داده اید؟

من به طور مستقیم پیشنهاد ندادم اما من رئیس ستاد بودم، استاندار بودم بالاخره شما بروی حوزه انتخابیه من قاطبه مدیران یا کارمند ما بودند و یا کارشناس ما بودند که آنها الحمدلله پیشرفت کردند. وقتی استاندار یک پیشنهادی می‌دهد مثلا فلانی مدیر کل فلان جا شود. اگر وزیر به من زنگ بزند من یک کلام می گویم نظر استاندار را اعمال کنید. اما این که نماینده برود به وزیر بگوید این را انتخاب کنید و استاندار قبول نکند، امکان این انتصاب نیست در شهرستان فرماندار است و در کلان قضیه هم که آقای رئیسی تشریف آوردند گفتند من در انتخاب این همکارانم پیشنهادها را می‌پذیرفت. حتی می‌گفتند هرکسی، در هر کجایی، هر پیشنهادی می‌خواهد، بدهد. اصلا گروه و دیدگاه سیاسی مهم نیست و بررسی می‌شود. اما در نهایت انتخاب این کابینه، آقای رئیس جمهور بود. مجلس هم حقش است رای بدهد یا نه. اگر خاطرتان باشد در تشکیل دولت سیزدهم یک کار خوبی اتفاق افتاد غیر برادری که برای آموزش و پرورش رای نیاورد بقیه همه وزرا رای آوردند. در حالی که در دولت نهم و دهم این اتفاق نیفتاد. در دولت نهم 3 یا 4مهره کلیدی افتاد.

ما الان یک رئیس دولتی داریم که ایشان بالاخره سلامت فکری، اخلاقی، اعتقادی، خدمت به مردم، وقت گذاشتن، ساده زیست بودن و در خدمت مردم بودن را دارند. یعنی حکمرانی الان بر مبنای اخلاق، پاکی، درستی، وقت گذاری، اعتقاد، اعتماد است. ولی فقیه مطلق را قبول دارد. نکته دوم این که آرزوی ما بود که این مدینه فاضله اتفاق بیفتد رشد و شتاب و سرعت کشور در زمینه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و عمرانی که دولت در این قضیه هم موفق بوده هم موفق نبوده است. موفق بوده از این باب که این مین ها را کم کم جابجا می‌کند. مثلا بانک ها را سرخط می آورد. بانک‌های خصوصی را سرخط می آورد بودجه را کاری می کند که انجام شود. موضوع ناترازی ارزی، ناترازی تجاری، ناترازی بودجه، ناترازی پرسنل و ناترازی هزینه را انجام می‌دهد. از طرفی هم علی رغم این همه تلاش و مجاهدتی که صورت می پذیرد، ما در معیشت، اقتصاد، مسکن، استخدام‌ها، بیکاری به معنای واقعی نماینده مردم هستیم و مشکل داریم. بنابراین دولت آن تیکه اول که برای من خیلی ملموس بود، تیکه دوم هم دولت یکسری کارهای روی زمین مانده را می تواند انجام دهد. در معیشت که الان وقتش نیست بگوییم، این معیشت و اقتصاد آسیب دیده به خاطر این فرهنگ آسیب دیده است. اگر ما بتوانیم در اقتصاد، دولت چند کار خوبی در جهت سفره مردم انجام دهد، مردم ما مردم بی نظیر و بی‌بدیل و خوبی هستند.




پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط