شنبه 31 شهریور 1403 - 18:21

کد خبر 37127

پنج‌شنبه 07 اردیبهشت 1402 - 18:21:00


ایده متروک براندازی


صبح نو/  متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست.


«براندازان بایست جامعه ایرانی را با تمام رنگارنگی‌اش حقیقتا بشناسند تا ببینند، چرا ایده براندازی ۴۴ سال است بر همان خشت اول که معمار کج نهاده، مانده است.» این جمله اعتراف عطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات است که هنوز بسیاری از براندازان و معاندین، همچنان از درک آن عاجز هستند و در تلاشی عبث، رؤیای تغییر نظام را در دل خود دارند. 44 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد و سال‌هاست معاندین و مخالفان نظام در امیدند که بتوانند روزی به رؤیاهای پوشالی خود برای تغییر یا برانداختن نظام جمهوری اسلامی دست یابند. رؤیایی که برای محقق کردن آن به هر ریسمان پوسیده‌ای چنگ می‌زنند تا شاید در پس هر التهاب اجتماعی، بتوانند شانس باخته خود را بیازمایند. با این وجود در هر التهاب اجتماعی، دست از پا شکسته‌تر به عقب گام برداشته و بازنده‌تر از قبل به تلاش‌های عبث خود ادامه می‌دهند. موضوعی که به نگرش توهم‎زا و توطئه‌محور آنان برمی‌گردد و هنوز پس از گذشت این همه سال، باور نکرده‌اند که جهان‌بینی انقلاب اسلامی بر پایه مردم استوار شده است و خواست عمومی برخاسته از اراده مردمی تغییرپذیر نیست.

اراده مردمی؛ راز ماندگاری جمهوری اسلامی
پرسشی که در اینجا پدید می‌آید این است که عوامل موفقیت نظام اسلامی در تداوم حرکت انقلابی، ماندگاری، حفظ اصول و منحرف‌نشدن از ارزش‌های بنیادین انقلاب بر چه اصولی استوار است که جواب این مسأله را باید در کلمه «جمهوری اسلامی» درک کرد. همراهی این دو کلمه به معنای آن است که جمهوریت و اسلامیت نظام با یکدیگر گره خورده است و جمهوری اسلامی متکی به مردمی است که قدرت آنان در کنار یکدیگر به سادگی قابل محو شدن نیست و در پرتو همین حضور آگاهانه مردم است که شاهد ماندگاری انقلاب، آرامش ملت و پیروزی بر توطئه‌های دشمنان هستیم. موضوعی که عطاءالله مهاجرانی هم در توئیت‌های اخیرش به آن اشاره دارد و در همین راستا نوشته است: «پیشنهاد می‌کنم همین براندازان محترم، به عنوان یک سفر برای شناخت و فهم جامعه ایران، سری به نجف و کربلا بزنند تا ببینند برای کدام مردم نسخه می‌پیچند؟ آیا چنان‌که مدعی‌اند، انقلاب سوم؟ همان انقلاب ژینا، به قول یکی از تجزیه‌طلبان، انقلاب برهنگی به تعبیر یکی از مارکسیست- لنینیست‌های سابق که از کمونیسم تنها سبیلش برای ایشان مانده بود، آن را هم دور انداخت و از برهنگی به عنوان هنر تجلیل می‌کند. آیا مردم ایران برهنگی را -تماما برهنگی را- هنر می‌دانند؟ یا گرایش مردم چیز دیگری است و مردم به راه دیگری می‌روند.»
 
اذعان حامیان پهلوی به جدایی‌ناپذیری ایران و جمهوری اسلامی 

بسیاری از نیروهای خارج نشین، اگر چه سال‌ها بر موضع غلط خود در قبال جمهوری اسلامی پافشاری کرده‌اند اما در نهایت و در پایان عمر دروغ‌پراکنی را رها کرده و واقعیت‌ها را بیان کرده‌اند. ازجمله این افراد می‌توان به اردشیر زاهدی، داماد شاه اشاره کرد که به گفته خودش، 25 سال تمام در کنار شاه ماند. زاهدی چند سال پیش درباره آینده روشن ایران گفته بود: «آینده ایران در اختیار کسانی است که اراده دارند و می‌توانند خودشان دولت را بیاورند و ببرند و ما در خارج چنین حقی را نداریم. غلط می‌کنند کسانی که تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت می‌دانند. آمریکا و شرکایش مانند اسرائیل  و سعودی در برابر ایران به زانو درآمده‌اند. آن‌ها خلاف قانون سازمان ملل که خودشان در آن حضور دارند و در آنجا رأی داده‌اند عمل می‌کنند. اگر می‌خواهید علیه مردم ایران زور بگویید، من طرفدار هرکسی [جمهوری اسلامی] می‌خواهید بگویید هستم.» زاهدی با بیان اینکه دولت ایران امروز متعلق به مردم ایران است تاکید کرد: «آن جوانان هستند که برای خودشان تصمیم می‌گیرند. ما کسانی که از ایران رفتیم، پول هم برای خودمان برداشتیم و آوردیم، حق نداریم بگوییم لنگش کن! این خلاف شرف است. ایران بیدی نیست که با این بادها بلرزد. من صریح بگویم آینده ایران برای جوانان ایران است. من به این جوان‌ها سر تعظیم فرود می‌آورم، من به آن‌ها حسادت نمی‌کنم؛ چرا که بیشتر از من می‌فهمند و مناسبات زندگی امروزی را هم رعایت می‌کنند، حتی در مساجد ما هم امروزه کامپیوتر است. من نمی‌خواهم کسی از خارج برای ما تصمیم بگیرد.» به جز اردشیر زاهدی، می‌توان به داریوش همایون، سخنگو و وزیر اطلاعات و جهانگردی در رژیم پهلوی نیز اشاره کرد که در همین راستا گفته بود: «حتی من هم که تا بن‌دندان با این حکومت مخالفم، از دست‌هایی که به دنبال محو ایران و ایرانی از صفحه روزگار هستند، نگرانم.»
این اظهارات تنها نمونه‌هایی از اعترافات مخالفان نظام جمهوری اسلامی است که به خوبی می‌دانند، اگر ایران با پیروزی انقلاب اسلامی همراه نشده بود، تاکنون با بذل و بخشش حکام پهلوی، به کام تجزیه می‌رفت و دیگر چیزی از آن باقی نمی‌ماند. اما ترس از به خطر افتادن امنیت یا قطعی مواجب، موجب می‌شود آنان تا پایان عمر، لب به حقیقت باز نکنند و وقتی در زمان مرگ، امید خود را از غربی‌ها از دست می‌دهند، لب به حقیقت می‌گشایند و از واقعیت‌های ایران سخن می‌گویند؛ واقعیت‌هایی که خوشامد «بی‌بی‌سی فارسی»، «من و تو» و «ایران اینترنشنال» نیست.
 
کج‌فهمی بنیادین درباره ایران  
هر چند ریشه‌یابی این مسأله در مخالفان، به این موضوع مهم برمی‌گردد که آنان از ابتدا در تحلیل دلایل بنیادین انقلاب بهمن 57 دچار کج‌فهمی شده‌اند و به جای اینکه اراده مردمی را در وقوع انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی مؤثر بدانند، دلایلی همچون خواست غربی‌ها و ناامیدشدن آنان از شاه را محوریت قرار می‌دهند. برای نمونه بسیاری از مخالفان نظام، خاصه سلطنت‌طلبان، در تحلیلی اشتباه بر این باورند که وقایعی نظیر برگزاری کنفرانس موسوم به «گوادلوپ»، موجب سقوط شاه شد و با توجه به اینکه رهبران کنفرانس گوادلوپ به شاه پیشنهاد کردند هر چه زودتر ایران را ترک کند، انقلاب به پیروزی رسید. این در حالی است که شاه تا هفته‌های آخر حیات رژیم پهلوی، از حمایت تام غربی‌ها برخوردار بود و اساسا انقلابیون انتظار وقوع سریع انقلاب را نداشتند. 
از سوی دیگر، برخی تحلیل های اشتباه مبنی بر توسعه و تعمیق نگاه ضددینی مردم ایران موجب می‌شود براندازان در کنشگری به اشتباه بیفتند و با طرح موضوعاتی نظیر لزوم استقرار سکولاریسم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران پساانقلاب، بیشتر به تحکیم نظام کمک کنند؛ چراکه مردم ایران در اصل دین‌مدار هستند و حاضر نمی‌شوند نظم سیاسی مستقر در کشور، از این امر حیاتی عدول کند. واقعیت در ایران با فضای فکری و تحلیلی براندازان بسیار متفاوت است. همچنان در بسیاری از نقاط کشور، نگاه دینی و سنتی بر نگاه هنجارشکنانه مطلوب براندازان غلبه دارد. با چنین نگرشی، براندازان سال‌هاست در مسیر اشتباه خود گام برمی‌دارند اما در نهایت و با دست خالی، مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند. در التهابات اجتماعی اخیر در ایران هم شاهد بودیم که آنان توانایی اتحاد با یکدیگر را نداشته و در نهایت خودشان برای کسب قدرت بیشتر، رودرروی همدیگر قرار گرفتند. عدم توانایی براندازان در رسیدن وحدت (پیش از رسیدن به قدرت)، خود دلیل واضحی از این مسأله است که آنان لیاقت حاکمیت بر ایران را ندارند. موضوعی که اگرچه به آن اعتراف نمی‌کنند اما خود نیز به آن اذعان دارند؛ سلطنت‌طلب‌ها و تجزیه‌طلبانی که از سواد و هوش بالایی برخوردار نیستند. در پایان باید بر این مسأله تاکید کرد که اگر براندازان با این سطح از هوش و خرد سیاسی، در ایران به قدرت برسند، عملا تمامیت ارضی کشورمان را به خطر خواهند انداخت. امر دینی و پایگاه دینداری مردم که نقشی بی‌بدیل در حفظ امنیت و ثبات کشور داشته، به طرزی غریب توسط براندازان کم‌اهمیت و هیچ جلوه داده می‌شود. راز ماندگاری جمهوری اسلامی را باید در کلام بنیانگذار کبیر انقلاب که فرمودند «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیش‌تر و نه یک کلمه کمتر» جستجو کرد. از سوی دیگر، مردم طی 44 سال اخیر همواره با اراده و تصمیم خود کشور را به پیش بردند و با دین‌مداری خود، براندازان ضد دین و ضد تمامیت ارضی را با شکست مواجه ساختند.
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط