جمعه 13 مهر 1403 - 06:48

کد خبر 379614

پنج‌شنبه 26 بهمن 1402 - 22:00:00


داستانک/ مدارا با پدر پیر


آخرین خبر/مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و از من می‌خواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر می‌گوید پنبه بکار و خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است… بگو چه کنم؟

عالم گفت: با او بساز.

گفت: نمی‌توانم!

عالم پرسید: آیا فرزند کوچکی در خانه داری؟

گفت: بلی.

گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را می‌زنی؟

گفت: نه، چون اقتضای سن اوست.

آیا او را نصیحت میکنی؟

گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و…

گفت: میدانی چرا با فرزندت چنین برخورد می‌کنی؟!

گفت: نه.

گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده‌ای و می‌دانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای، هرگز نمی‌توانی اقتضای یک پیر را بفهمی!! “در پیری انسان زود رنج می‌شود، گوشه‌گیر می‌شود، عصبی می‌شود، احساس ناتوانی می‌کند و… “پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست.”


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط