شنبه 31 شهریور 1403 - 21:01

کد خبر 38371

شنبه 09 اردیبهشت 1402 - 09:35:05


سرمقاله اعتماد/ ایرانیان و کلیشه‌های ضد منطقه‌گرایی


اعتماد/ « ایرانیان و کلیشه‌های ضد منطقه‌گرایی » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته علی میرزامحمدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:


نیازمند ترویج گفتمان‌های مبتنی بر درک متقابل هستیم

در خبرها آمده بود که «دوغو پرینچک» رهبر حزب وطن ترکیه با برپایی یک کنفرانس مطبوعاتی ویژه در مقر این حزب در آنکارا از تصمیم برای فعالیت شورای مرکزی این حزب در مورد دعوت دولت ایران برای پیوستن به روند الحاق به سازمان کشورهای ترک زبان خبر داده است. او معتقد است پیوستن ایران به سازمان کشورهای ترک، قدرت جدیدی به تمدن آسیایی در حال ظهور خواهد داد. اما این ایده و ایده‌های مشابه برای منطقه‌گرایی تا چه حد در ایران و کشورهای همسایه ایران مورد استقبال قرار می‌گیرد؟ به نظر می‌رسد ایران و کشورهای همسایه در پیوستن به مناطق مشترک با میراثی از واگرایی گریبانگیر هستند. میراثی که ریشه‌های عمیقی در فرهنگ آنها دارد و تا این ریشه‌ها شناخته نشود و درک و بازخوانی جدیدی از آنها برای شکستن کلیشه‌های ضد منطقه‌گرایی به عمل نیاید، همچنان از منافع اقتصادی و فرهنگی همسایگی بهره چندانی نخواهیم برد. برخی از مهم‌ترین عوامل تقویت این کلیشه‌ها عبارتند از: 
دو قطبی ایران و توران: اساس دو قطبی‌هایی از این دست، غیریت‌سازی و تفکیک هویتی مبتنی بر تاریخی مبهم و بحث‌برانگیز است. این قسم دوقطبی‌ها اگر سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و سیاسی را تحت‌تاثیر قرار دهد به یقین آثار مخربی بر همکاری‌های بین منطقه‌ای خواهد گذاشت. برای مثال پیشنهاد الحاق ایران به سازمان کشورهای ترک ممکن است با این منطق رد شود که مگر ایران کشوری با اکثریت ترک‌زبان است؟! 
باستان‌گرایی: کلیشه‌های ضد منطقه‌گرایی از آن جهت توسط باستان‌گرایی در ایران تقویت می‌شود که لازمه تلاش برای بازآفرینی و تجدید حیات سنت‌ها و عقاید کهن و باستانی، طرد هویت‌های بسیاری از اقوام ایرانی یا وارونه جلوه دادن این هویت‌ها برای ساخت هویتی جعلی است. 

نظم جدیدی که بر اساس تفکر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باستان‌گرایی و نسخه‌های اخیر و تعدیل‌شده نظری آنها چون «نظریه ایرانشهری» بازسازی می‌شود در تضاد با مبانی منطقه‌گرایی قرار دارد. نگاه تحقیرآمیز به جغرافیای همسایگی: نگاه تحقیر‌آمیز به کشورهای همسایه، جلوه قلمروی- جمعیتی و تاریخی دارد. جلوه تحقیر قلمروی و جمعیتی به این معنا است که فلان کشور همسایه، وسعت کوچکی دارد و جمعیت آن در مقایسه با ایران بسیار اندک است. جلوه تحقیر تاریخی نیز به این مربوط می‌شود که فلان کشور همسایه، تازه به استقلال دست یافته یا روزگاری بخشی از قلمرو ایران بوده است. مشخص است که با این نگاه تحقیرآمیز، تصور همکاری‌های منطقه‌ای غیر ممکن است؛ چراکه شرط اولیه هر همکاری، به رسمیت شناختن و احترام متقابل دو طرفه است.  دوقطبی جغرافیای شیعی- سنی: دسته‌بندی کشورها بر اساس دوقطبی جمعیت شیعی و سنی، از عوامل اصلی تنش بین کشورهای منطقه است که تلاش برای منطقه‌گرایی را به شکست می‌کشاند. تاریخ چند قرن اخیر ایران و عثمانی، براساس این دو قطبی مذهبی نشان‌دهنده آسیب‌های جدی بر کشورهای منطقه است که میراث ویرانگر آن هنوز سیاست‌های منطقه را به تنش و تضاد می‌کشد. دوقطبی‌های نژادی و زبانی: دو قطبی‌های نژادی و زبانی از آن جهت مانع منطقه‌گرایی می‌شود که جغرافیای بسیاری از کشورها در مناطق مرزی بر زیستن اقوامی استوار است که هم نژادها و هم زبان‌های آنها در کشورهای دیگر همسایه حضور دارند. این دوقطبی‌ها می‌تواند مناطق مرزی را به محل تنش و تضاد اجتماعی و فرهنگی و حتی امنیتی و نظامی تبدیل کند. در بستر عوامل تقویت‌کننده کلیشه‌های ضد‌منطقه‌گرایی می‌توان به این نتیجه دست یافت که پیشنهادهایی چون پیوستن ایران به سازمان کشورهای ترک زبان یا شورای همکاری خلیج فارس، فقط در حد شعار باقی خواهد ماند و هرگز محقق نخواهد شد. بر این اساس تا کشورهای منطقه خود را از حصار کلیشه‌های ضد‌منطقه‌گرایی و ادعاهای تهدید‌کننده هویت همدیگر رها نکنند، «همکاری‌های منطقه‌ای پایدار»، به رویایی دست‌نیافتنی شباهت خواهد داشت. در برون رفت از این حصار و دست بر داشتن از ادعاهای تهدیدآمیز و تنش‌آفرین، سه کشور ایران، عربستان و ترکیه نقشی کلیدی دارند. اما در عرصه نظریه‌پردازی نیز نیازمند اشاعه و ترویج گفتمان‌های مبتنی بر درک متقابل و دور شدن از تنش‌های مبتنی بر دو قطبی‌های تاریخی، دینی، نژادی و زبانی هستیم.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط