پنج‌شنبه 12 مهر 1403 - 10:02

کد خبر 394100

سه‌شنبه 08 اسفند 1402 - 22:50:00


داستانک/ درخت بامبو


آخرین خبر/”در مدرسه‌ای پسر باغبانی بود که استاد به خاطر ذکاوت و هوشش به او توجه زیادی داشت.
بقیه شاگردان مدرسه که در میانشان فرزندان خانواده‌های مرفه نیز بودند و انتظار داشتند که استاد آن‌ها را به عنوان شاگرد ممتاز معرفی کند، از این بابت چندان راضی نبودند و در سخنان خود گاهی اوقات پسر باغبان را مورد تمسخر قرار می‌دادند.
در کنار مدرسه یک دریاچه زیبا بود که در کناره‌های دریاچه ساقه‌های خیزران و نی‌های بامبو تا ارتفاع چند متری قد کشیده بودند.
روزی در مدرسه بار دیگر صحبت پسر باغبان و آرامش و وقار و متانت او مطرح شد و دوباره شاگردان از نظر مساعدت استاد نسبت به او اظهار گله‌مندی کردند.
استاد تبسّمی کرد و خطاب به جمع گفت: تفاوت شما و این پسر در نوع نگاهی است که به زندگی دارید، برای این که این تفاوت را همین الان حس کنید برایم بگویید که نی‌های بامبوی کنار دریاچه دهکده برای چه آفریده شده‌اند؟
یکی از شاگردان گفت: این نی‌ها بی‌فایده و به درد نخور هستند و باعث شده‌اند سطح زیبای دریاچه از نظرها دور شود و پرنده‌ها و قورباغه‌ها در لابه‌لای آن‌ها لانه کنند.
من اگر قدرت داشتم تمام این نی‌ها را می‌سوزاندم و چشم‌انداز زیبای دریاچه را در مقابل چشمان اهالی دهکده و مسافران و رهگذران قرار می‌دادم، بدین ترتیب زیبایی‌های طبیعی دهکده باعث جذب جهانگردان بیشتری به دهکده می‌شد و اینجا رونق اقتصادی بیشتر پیدا می‌کرد.
شاگرد دیگری گفت: من می دانم این نی‌های کنار دریاچه برای چه آفریده شده‌اند؛ آن‌ها خلق شده‌اند تا مردم دهکده از این نی‌ها برای ساختن سقف منزل و انبارها و نیز قایق‌های تفریحی استفاده کنند.
از سوی دیگر خنکا و رطوبت دریاچه را به سوی دهکده می‌آورند و آب و هوای آن را تعدیل می‌کنند، بنابراین از لحاظ اقتصادی چندان هم بی‌فایده نیستند.
استاد تبسمی کرد و رو به پسر باغبان گفت: نظر تو چیست؟
پسر باغبان سرش را پایین انداخت و گفت: نی‌های بامبو در کنار دریاچه شبانه‌روز ایستاده‌اند تا نسیمی بیاید و از لابه‌لای آن‌ها عبور کند و آن‌ها به صدا درآیند.
وقتی نسیمی از لابه لای یک نی بامبو عبور می‌کند، نی به نوا می‌افتد، در این حال او به هدف خود از زندگی رسیده است، بعد از آن هر اتفاقی که برای بامبو بیفتد دیگر برایش مهم نیست.
استاد به سوی شاگردانش بازگشت و خطاب به آن‌ها گفت: همه شما انسان را به عنوان مرکز دایره در نظر گرفتید و بقیه موجودات عالم را در خدمت خود تصور کردید و از پنجره منفعت خود به عالم نگاه کردید، اما این پسر تنها کسی بود که از دید بامبو به این سؤال نگاه کرد.
اکنون به من بگویید کدام یک از شما به معرفت کاینات نزدیک‌ترید؟“


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط