شنبه 31 شهریور 1403 - 14:25

کد خبر 40446

یک‌شنبه 10 اردیبهشت 1402 - 19:55:00


سیاست خارجی دولت کلام محور است


آرمان ملی/متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

احسان انصاری| احتمال استیضاح حسین امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه در حالی مطرح شده که وزارت خارجه یکی از ویترین‌های مهم دولت ابراهیم رئیسی است و رئیسی با اتکا به این وزارتخانه به دنبال تحقق بسیاری از وعده‌های انتخاباتی خود است. با این وجود در حدود بیست ماهی که از عمر دولت می گذرد وزارت امور خارجه نتوانسته چه در عرصه داخلی و چه در زمینه روابط بین‌الملل جایگاه واقعی خود را پیدا کند.اگر به جایگاهی که محمدجواد ظریف در بین افکار عمومی جامعه داشت توجه کنیم و آن را با جایگاه امیرعبداللهیان مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که امیرعبداللهیان در جایگاه وزارت امور خارجه با چالش‌هایی در آینده مواجه خواهد بود.«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهم ترین نقاط قوت وضعف وزارت امور خارجه دولت سیزدهم با دکتر مهدی مطهرنیا، تحلیل گر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه گفت وگو کرده است. اومعتقد است؛« در ایران دولت به عنوان قوه مجریه است ومحوریت تصمیم گیرندگی نهایی سیاست خارجی معطوف به آن نیست.به همین دلیل نه تنها حسین امیرعبداللهیان و نه محمد جواد ظریف که نویسنده کتاب«سفیر» است و یکی از مهم ترین دیپلمات‌های جهان در دهه‌های گذشته محسوب می‌شود که دوست و دشمن به آن اذعان دارند نمی‌توانند در محوریت تصمیم گیری سیاست خارجی قرار داشته باشند.اینکه فردی مانند ظریف نیز نمی‌تواند در این سیستم کاری از پیش ببرد به معنای این است که دستگاه سیاست خارجی و رویکردی که در پیش گرفته دچار مشکل است.این دیدگاه از منظر ریخت شناسی دستگاه سیاست خارجی بیان شد. اگر به لایه زیرین ریخت شناسی یعنی بافت شناسی رجوع کنیم باید عنوان کرد که سیاست خارجی دولت کلام محور است.» در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.

   تیم سیاست خارجی دولت رئیسی منتقد اصلی سیاست خارجی دولت حسن روحانی بودند.آیا این تیم در بیست ماهی که از عمر دولت می گذرد موفق شده عملکرد بهتری نسبت به تیم سیاست خارجی دولت روحانی داشته باشد؟ مهم ترین نقاط قوت و ضعف سیاست خارجی دولت  سیزدهم چه بوده است؟
برای تحلیل و بررسی عملکرد تیم سیاست خارجی دولت رئیسی باید چارچوب تئوریک سیاست خارجی دولت را مورد بررسی قرار داد.من بر این باور هستم که باید تخریب شناسی را جایگزین آسیب شناسی کنیم و آسیب شناسی را بخشی از آن قلمداد کنیم. این سخن به این معنا است که یک موضوع در محیط بیرونی متوجه تهدیدات آن است و از سوی دیگر در محیط درونی معطوف به بازشناسی ضعف‌هایی است که نسبت به آن موضوع و کارکردها و اهداف آن مورد توجه قرار می گیرد.هر سامانه و سیستمی به مثابه یک موجودیت سیستمی در محیط داخلی و محیط خارجی خود قرار دارد.عواملی که باعث ضعف در درون می‌شود آسیب‌های متوجه آن سازمان است و عواملی که از بیرون و محیط خارجی بر آن موثر می افتد تهدیدهای متوجه موضوع هدف به شمار می‌رود.از این منظر می توانیم سیاست خارجی دولت را مورد تحلیل و ارزیابی قرار بدهیم.در مرحله نخست باید شاخصه‌های یک سامانه سالم در عرصه سیاست خارجی براساس گفتمان غالب بر دولت را مورد ارزیابی قرار بدهیم.در ایران قوه مجریه وجود دارد. به همین دلیل نیز روسای جمهور بیش از آنکه رئیس دولت باشند رئیس قوه مجریه هستند.در چنین شرایطی اطلاق رئیس دولت و یا رئیس جمهور یک تعارف سیاسی است.از همان ابتدا که بنی صدر به عنوان اولین رئیس جمهور ایران انتخاب شد تا امروز که ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شده است هیچ کدام از روسای جمهوی رئیس دولت  به تنهایی در زمینه سیاست خارجی تصمیم نمی‌گیرند بلکه نهادهای دیگر در این زمینه تاثیر گذار هستند.این در حالی است که در عرصه سیاسی همواره روسای جمهور مورد عتاب و خطاب قرار می گرفتند.در نتیجه هنگامی که از سیاست خارجی دولت صحبت می کنیم باید عنوان کرد سیاست خارجی در ذیل قدرت‌های فراقوه مجریه قرار دارد.

  این موضوع به چه میزان می‌تواند در عملکرد سیاست خارجی دولت تأثیرگذار باشد؟
نه تنها در ایران و بلکه در اغلب کشورهای جهان دستگاه سیاست خارجی تصمیم گیرنده نهایی نیستند.در شرایط کنونی درباره سیاست خارجی ایران در یک شرایط پیچیده و خارج از قوه مجریه تصمیم گیری نهایی می‌شود. شاید برخی عنوان کنند در ایالات متحده آمریکا نیز پیچیدگی سیاست خارجی و وجود سامانه‌ها و سازمان‌های تودرتو در جهت اثرگذاری بر دستگاه سیاست خارجی وجود دارد.با این وجود در آمریکا دولت فدرال است و نه قوه مجریه نظام فدراتیو ایالات متحده آمریکا.به همین دلیل به عنوان محور تصمیم گیرنده وجود دارد.در ایران دولت به عنوان قوه مجریه است ومحوریت تصمیم گیرندگی نهایی سیاست خارجی معطوف به آن نیست.به همین دلیل نه تنها حسین امیرعبداللهیان و نه محمد جواد ظریف که نویسنده کتاب«سفیر» است و یکی از مهم ترین دیپلمات‌های جهان در دهه‌های گذشته محسوب می‌شود که دوست و دشمن به آن اذعان دارند نمی‌توانند در محوریت تصمیم گیری سیاست خارجی قرار داشته باشند.اینکه فردی مانند ظریف نیز نمی‌تواند در این سیستم کاری از پیش ببرد به معنای این است که دستگاه سیاست خارجی و رویکردی که در پیش گرفته دچار  مشکل است.این دیدگاه از منظر ریخت شناسی دستگاه سیاست خارجی بیان شد. اگر به لایه زیرین ریخت شناسی یعنی بافت شناسی رجوع کنیم باید عنوان کرد که سیاست خارجی دولت ایدئولوژی زدگی کلام محور است.

  ایدئولوژی زدگی کلام محور در سیاست خارجی به چه معناست؟
ایدئولوژی‌زدگی کلام محور در سیاست خارجی به این معناست که گزاره‌های ایدئولوژی را برساخته می‌سازد و در مرکزیت کلام محوری ساماندهی و سازماندهی می کند.کلام محوری در سیاست خارجی به معنای این است که  خود را سفید می‌داند و رقبا را سیاه.در چنین شرایطی هر بازیگر و کنش گری که معطوف به این مرکز عمل‌ کند سفیدشویی می‌شود و اگر از این مرکز دور باشد سیاه‌..در چنین شرایطی است که می توانیم موضع ایران را نسبت به عربستان در یک دهه گذشته مورد تحلیل و بررسی قرار بدهیم.سوال این است که آیا عربستانی که امروز با ایران توافق کرده است نسبت به عربستان 10 سال قبل از نظر ارزش‌های ایدئولوژیک تغییرات مهمی پیدا کرده و یا اتفاقا به دلیل اصلاحات محمد بن سلمان از ارزش‌های دینی دور شده است؟به دلیل اینکه عربستان به چین نزدیک شده و ایران نیاز به نزدیکی به عربستان دارد سفیدشویی می‌شود و با این کشور توافق صورت می گیرد.این وضعیت درباره امارات متحده عربی نیز وجود دارد.چنین سیستمی را باید ایدئولوژی زده کلام محور دانست. کشورهای منطقه و جهان نیز با همین رویکرد با دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی برخورد می‌کنند. به همین دلیل نیز در شرایطی که بین ایران وعربستان توافق صورت گرفته اما نه ایران و نه عربستان نمی‌توانند به صورت درازمدت روی این توافق حساب کنند.

  تغییر رویکرد در درون سیستم دستگاه سیاست خارجی در چه شرایطی امکان پذیر است؟آیا تغییر نوع نگاه  به سیاست خارجی نمی‌تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد؟
عاملیت و نیروی انسانی در تغییر این دیدگاه نقش موثری دارد. با این وجود در دستگاه سیاست خارجی ایران چنین تغییری تاکنون صورت نگرفته است. یک شوخی در بین افرادی که در دستگاه سیاست خارجی حضور داشتند وجود دارد با این مضمون که در طول مدت16 سالی که ولایتی وزیر امورخارجه بود نیروی انسانی وزارت امور خارجه را رستم آباد شمیران تأمین می کرد.در چنین شرایطی کسی به این موضوع توجه نمی کرد که آیا این افراد علم سیاست می‌دانند و یا در زمینه روابط بین‌الملل تخصص دارند و یا خیر. این در حالی بود که بعدا برخی از این افراد در دانشگاه‌های کشور مدرکی مرتبط با کاری که در آن مشغول بودند اخذ کردند.همه ما می‌دانیم که چنین مدرک‌هایی نمی‌تواند گره از مشکلات کشور باز کند.مملکت داری به شوخی و شعار نیست.سازمانی که به وجود می آید باید متکی به اجزایش باشد.اجزا نیز تنها ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین،ماورای قفقاز و یا کشورهای خاورمیانه نیست.امروز وزارت خارجه نیز مانند صنعت ایران از دانشگاه‌ها بازمانده و فاصله گرفته است.این در حالی است که دانشگاه‌ها نیز به مراکز مدرک سازی تبدیل شده‌‌اند.در شرایط کنونی وزارت امورخارجه از نظر نیروی انسانی و به روز شدن‌ها کارآیی‌های لازم  را ندارد.

  عملکرد امیرعبداللهیان دارای چه نقاط قوت و ضعفی بوده است؟
در پاسخ به این سوال باید عنوان کرد که امیرعبداللهیان دارای چه خاستگاه سیاسی است و از کجا برساخته  شده است. وی انسان خوب و دارای ویژگی های فردی قابل احترامی است.این مسائل شخصی است. با این وجود هنگامی که چنین فردی با سامانه و سازمان وزارت خارجه با ویژگی هایی که برشمردم مواجه می‌شود با چالش‌های جدی در مدیریت چنین وزارتخانه‌ای مواجه است.اگر مهم ترین چهره‌ها و تئوریسین‌های روابط بین‌الملل مانند مکیندر،جوزف نای و یا کیسنیجر نیز در چنین سامانه و سازمانی فعالیت کنند نمی توانند به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کنند. شاید برخی عنوان کنند عاملیت و نیروی انسانی می تواند در سامانه‌ها و سازمان‌ها تغییر ایجاد کنند اما باید عنوان کرد در سامانه سیاست خارجی ایران چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و تغییر در روند سیاست خارجی در ایران نیازمند بازنگری در مبانی و رویکردها در عرصه روابط بین الملل است.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط