یک‌شنبه 04 آذر 1403 - 19:33

کد خبر 4604

یک‌شنبه 06 فروردین 1402 - 20:30:00


تبعات سیاستی به نام دلارزدایی در اقتصاد ایران


تجارت فردا/متن پیش رو در تجارت فردا منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

از مدت‌ها پیش موضوع دلارزدایی از اقتصاد ایران از سوی برخی سیاسیون مطرح می‌شود. موضوعی که البته اخیراً و با جهش نرخ ارز بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده است و نگرانی‌هایی را از سوی کارشناسان اقتصادی ایجاد کرده است، عمدتاً ناظر بر اینکه دلارزدایی از اقتصاد با توجه به مرجعیت دلار در اقتصاد جهانی در نهایت صرفاً اقتصاد داخل کشور را متضرر کرده و خود بار دیگر به جهش مجدد قیمت‌ها در اقتصاد ایران منتهی می‌شود. در عین حال که اکنون مساله اقتصاد ایران نه افزایش قیمت دلار بلکه کاهش ارزش ریال است. در این زمینه با کامران ندری، اقتصاددان، گفت‌وگو کردیم که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

 اخیراً بار دیگر مباحثی در ارتباط با ضرورت دلارزدایی از اقتصاد ایران مطرح شده است. با توجه به افزایش قیمت دلار در هفته‌های اخیر از افراد نزدیک به کانون‌های تصمیم‌گیری اقتصادی در کشور شنیده می‌شود که ممکن است سیاستی مبتنی بر دلارزدایی از اقتصاد ایران در دستور کار قرار گیرد. این در حالی است که می‌دانیم ارزش پول ملی در ایران کم شده همان‌طور که شاهد بودیم ریال در برابر ارزهایی مانند درهم و یورو هم کاهش پیدا کرده است. این دلارزدایی که از آن سخن گفته می‌شود به چه معناست و چه تبعاتی دارد؟

البته ایده دلارزدایی از مدت‌ها پیش مطرح بوده است. ایده بر این بوده است که اگر دلار را از مبادلات تجاری خود حذف کنیم،‌ مشکل تورم در اقتصاد ایران حل می‌شود. اما واقعیت این است که به افزایش نرخ دلار باید از زاویه دیگری بنگریم. در واقع این دلار نیست که در اقتصاد جهانی در حال ارزشمند شدن است، بلکه این ریال است که دارد با کاهش ارزش روبه‌رو می‌شود. در واقع مساله‌ای که ما با آن روبه‌رو هستیم اصلاً ارتباطی به دلار ندارد؛ مساله اصلی اقتصاد ایران کاهش ارزش ریال بوده و این کاهش ارزش ریال باید متوقف شود. بنابراین در برابر ایده دلارزدایی این پرسش مطرح می‌شود که اگر از همین حالا در بخش عمده‌ای از مبادلات دلار را حذف کنیم، چه ارزی را باید جایگزین کنیم؟ فرض کنیم که به کشورهای طرف مبادله خود می‌گوییم که در ازای کالایی که از ایران می‌خرند باید به ما ریال دهند. این البته باعث می‌شود که تقاضایی برای ریال به وجود بیاید ولی مساله این است که ما خودمان نمی‌توانیم ریال را نگه داریم چون نیاز به واردات داریم و چاره‌ای نداریم جز اینکه ریال بدهیم و ارز کشورهای دیگر را از کشورهای طرف مبادله تهیه کنیم و اگر ارزش ریال در داخل کشور ما به‌طور مدام در حال تنزل باشد، به این معنی است که در ازای گرفتن ارزهای دیگر باید ریال بیشتری بدهید چون ارزش ریال کاهش پیدا کرده است. در عین حال وقتی برای گرفتن ارزهای دیگر ریال‌های بیشتری بدهیم، یعنی نرخ و قیمت آن ارزها افزایش پیدا کرده است. بنابراین اگر بخواهم خلاصه بگویم باید بگویم برای حل مشکل افزایش قیمت دلار و سایر ارزها، باید جلوی کاهش ارزش ریال گرفته شود. اگر بخواهیم دلار را از مبادلات تجاری خود حذف کنیم و مبادلات تجاری خود را با ارز دیگری انجام دهیم، مساله اقتصاد ایران حل نمی‌شود. مساله اصلی اقتصاد ایران این است که ریال دارد با سرعت بالایی تولید می‌شود. یعنی عرضه ریال خیلی بالاست و متوسط رشد ریال در اقتصاد ما در مقایسه با رشد ارزهای اقتصادهای کشورهای دیگر بیشتر است. نکته دوم این است که به خاطر حکمرانی بدی که در اقتصاد ایران وجود دارد و سوء‌مدیریت‌هایی که در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ملاحظه می‌کنید، تقاضا برای ریال و پول هم به‌طور مداوم در حال کاهش یافتن است. این در حالی است که هر پولی که عرضه آن بسیار بیشتر از متوسط رشد ارزهای دیگر باشد و تقاضا برای آن پول هم به شدت در حال نزول باشد، ارزش آن کاهش می‌یابد. این کاهش ارزش فقط در رابطه با دلار نبوده و در ارتباط با سایر ارزها هم صدق می‌کند. اصلاً فرض کنید دلار وجود خارجی ندارد. در این صورت نرخ ارز مرجع احتمالاً یورو و یوآن می‌شود. وقتی ارزش ریال مدام کاهش می‌یابد طبیعی است که قیمت یورو و یوآن هم افزایش می‌یابد.

 به نظر می‌رسد که بخشی از سیاست‌هایی که برخی سیاسیون در مورد دلار مدنظر دارند بیشتر در راستای مقابله با مرجعیت دلار در دنیاست. اقتصاد ایران توان و بنیه رقم زدن چنین مقابله‌هایی را دارد؟

مرجعیت دلار در دنیا را ما تعیین نمی‌کنیم. این اقتصاد بین‌الملل و اقتصاد دنیاست که مرجعیت یک ارز را تعیین می‌کند. حتی اگر در مبادلات خود از دلار استفاده نکنیم، مرجع اغلب نرخ‌گذاری‌ها بر حسب دلار است. به این دلیل که دلار ارزی جهان‌شمول بوده و نزدیک به 60 درصد مبادلات بین‌المللی با این ارز انجام می‌شود. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم دنیا فعلاً دلار را به عنوان ارز مرجع انتخاب کرده است. بنابراین حتی وقتی می‌خواهیم درآمد ملی دو کشور را حساب کنیم،‌ سازمان‌های بین‌المللی با ارز مرجع این کار را انجام می‌دهند. کاربرد ارز مرجع در اقتصاد خیلی بالاست. تاکید می‌کنم اینکه دلار به ارز مرجع تبدیل شده، ربطی به ایران ندارد و این یک تصمیم جهانی و بین‌المللی است که اتفاق افتاده و به عوامل بسیار زیادی هم بستگی دارد. تغییر آن در دست ایران هم نیست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که از سال‌های قبل ایران به این صرافت افتاده است که دلار را از مبادلات تجاری حذف کند و دلیل عمده آن هم تحریم‌های آمریکا بوده به این خاطر که به هر حال مبادله دلاری به خاطر تحریم‌ها برای ما بسیار سخت شده است و حتی وقتی نفت خود را می‌فروشیم می‌دانیم که عمدتاً آنچه دریافت می‌کنیم دلار نیست و بخشی از آن یورو است. اما باز به این دلیل که در دنیا عمده تجار و بازرگانان در مبادلات خود دلار می‌پردازند،‌ حتی اگر یورو هم بگیریم باز مجبور می‌شویم یورو را به دلار تبدیل کنیم و این ما را با هزینه تبدیل مواجه می‌کند. به این ترتیب اگر از ابتدا دلار می‌گرفتیم برایمان بهتر بود. در غیر این صورت مجبوریم هر بار هزینه تبدیل دلار به ارزهای دیگر یا برعکس را پرداخت کرده و همین هزینه‌های مبادلاتی ایران با دنیای خارج را افزایش داده است. بنابراین به نظر نمی‌رسد که گزاره حذف دلار چندان چاره حل مشکلات اقتصادی ما باشد. در وهله اول باید حکمرانی اصلاح شود و این شیوه حکمرانی خوب است که به پول یک کشور قدرت می‌دهد. به عبارت دیگر تورم که کاهش ارزش پول ملی کشور را به همراه دارد نشان‌دهنده این است که کشور دارد بد اداره می‌شود و حکمرانی در آن اقتصاد به بدترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد.

 طبق آنچه از سخنان برخی سیاسیون مطرح می‌شود گرایشی وجود دارد مبنی بر اینکه روبل و یوآن تا جای ممکن جایگزین دلار در مبادلات خارجی شود. این روش و به‌طور خاص تاکید بر مبادله با دو پول روبل و یوآن چه تبعاتی برای اقتصاد ایران به همراه دارد؟

این تاکید یعنی اینکه قصد داریم صرفاً با این دو کشور مبادله کنیم. با این روش‌ها اقتصاد ایران روزبه‌روز محدودتر و کوچک‌تر می‌شود. اگر بخواهیم مبادلاتمان را مثلاً صرفاً به روسیه و چین محدود کنیم، یعنی خودمان را از امکانات وسیع دنیا محروم کرده‌ایم و فقط از آن امکاناتی که در چین و روسیه وجود دارد برای رشد اقتصادی استفاده می‌کنیم. بنابراین امکانات با کیفیتی بالاتر و با هزینه پایین‌تر در دنیا وجود دارد که ما عملاً از آن محروم شده‌ایم. این روند باعث می‌شود که هزینه‌های تولید و سرمایه‌گذاری در کشور ما از متوسط جهانی بالاتر برود. در واقع ساختاری ایجاد می‌شود که هزینه‌های تولید کشور، از متوسط سطح جهانی بالاتر برود چون نمی‌توانیم منابع را از جاهایی که ارزان‌تر است تهیه کنیم. این در حالی است که وابستگی اقتصادی به دو کشور روسیه و چین هم افزایش می‌یابد. این اقدام تبعات دیگری هم برای کشور به همراه دارد. اگر ما اقتصاد خود را وابسته به دو کشور خاص کنیم، مجبوریم از تکنولوژی‌های تولیدشده در همان کشورها هم استفاده کنیم. در حالی که مشخص نیست سطح این تکنولوژی و فناوری به اندازه سطح تکنولوژی در کشورهایی باشد که ما روابط خود را با آنها قطع کرده‌ایم. در عین حال می‌دانید وقتی در تکنولوژی سرمایه‌گذاری کردیم به راحتی نمی‌توانیم آن را تغییر دهیم، بنابراین مجبوریم با یک تکنولوژی ناکارآمدتر کار کنیم و این قدرت رقابت‌پذیری ما را در عرصه بین‌المللی به شدت کاهش می‌دهد. چرا که کالاهایی را که تولید می‌شود، فقط مردم کشور خودمان باید با هر قیمتی که تولیدکننده ارائه می‌دهد، خریداری کنند. در حالی که دولت هم مجبور است برای حمایت از تولید، تجارت خود را محدود کرده و تعرفه‌های خود را بالا ببرد؛ این نگاه به روسیه و چین نتیجه حاضر را نشان می‌دهد. اکنون در ایران صنایعی داریم که توانایی رقابت کردن با دنیا را ندارد. حداقل این است که به لحاظ فناوری و تکنولوژی وابسته به چین و روسیه بوده و فناوری مورد استفاده آن در مقایسه با سایر دنیا، پایین‌تر است و منابعی که مورد استفاده قرار می‌گیرد هم در مقایسه با منابع جاهای دیگر به شدت برای تولیدکننده گران‌تر تمام می‌شود و نتیجه این سیاست‌ها به وجود آمدن یک اقتصاد ناکارآمد و با بهره‌وری پایین خواهد بود.

 ظاهراً توجیه افرادی که این قبیل سیاست‌ها را پیشنهاد می‌دهند این است که این سیاست‌ها به مهار تورم کمک می‌کند. آیا نتیجه مدنظر حاصل می‌شود؟

ابداً نه. این اقدامات نه به مهار تورم کمک خواهد کرد و نه به ایجاد رشد اقتصادی. خروجی چنین تصمیمی صرفاً افزایش ناکارآمدی‌ها خواهد بود. وابستگی کشور به دو کشور فقط ناکارآمدی را افزایش می‌دهد. نتیجه چنین سیاست‌هایی به وجود آمدن تکنولوژی پایین‌تر، منابع گران‌تر و کاهش رقابت‌پذیری بوده است، در حالی که دولت نیز برای حمایت از تولید، قدرت انحصاری بیشتری به تولیدکنندگان داده و قیمت‌ها افزایش یافته و تعرفه‌ها بالا می‌رود. این وضعیت در حال حاضر در کشور در جریان است. اگر این نگاه قرار بود جواب دهد تاکنون جواب داده بود. ما در 10 سال گذشته بالاترین نرخ‌های تورم، پایین‌ترین نرخ رشد اقتصادی، بیشترین نرخ رشد بیکاری و پایین‌ترین سطح بهره‌وری را داشتیم و همین‌ها مشکلات دیگری مانند ناکارآمدی فضای اداری و رواج فساد و رانت و... ایجاد کرده است.

 سال گذشته و در جریان جنگ اوکراین شاهد آن بودیم که پوتین اعلام کرد در تلاش است در مبادلات خود روبل را جایگزین دلار کند. چین هم در مبادلات نفتی خود با عربستان سعودی تلاش کرد یوآن را جایگزین دلار کند. می‌دانیم که در سال‌های گذشته کشورهای عربی هم تلاشی برای کاهش سهم دلار در مبادلات خود داشتند. ایران چه می‌تواند بکند؟

اگر بخواهیم نگاهی به همین مجمع عمومی سازمان ملل داشته باشیم که محکومیت روسیه در جنگ اوکراین در آن به رای گذاشته شد، شاهد بودیم که در آن جناح بالای 140 تا 150 کشور وجود دارد. درست است که ما رای ممتنع دادیم ولی عملاً در واقعیت جزو کشورهایی محسوب می‌شویم که مخالفیم. شاهد هستیم که حتی چین و هند هم نمی‌توانند روابط اقتصادی خود را با غرب و دنیای غرب کم کنند. به عنوان مثال حتی اگر چین هم در روابط تجاری خود با عربستان بگوید که ما به شما یوآن می‌دهیم و ریال می‌گیریم ولی وقتی می‌خواهد با غرب مبادله کند بالاخره باید این ارزها را تبدیل کند. البته در روابط دوطرفه ممکن است بتواند با پول‌های خودش مبادله کند. ذکر این نکته ضروری است که چنین اقداماتی هم مثلاً میان کشورهایی مانند عربستان و چین امکان‌پذیر است. اما میان چین و ایران امکان‌پذیر نیست. چون ارزش ریال عربستان دائماً در حال تقویت شدن است، بنابراین اگر چین از عربستان ارز آن کشور را دریافت کند یا برعکس، عربستان از چین یوآن دریافت کند، چون پول این کشورها باثبات است و کاهش ارزش ندارد، طبیعی است که هیچ‌کدام با ریسک بالایی مواجه نمی‌شوند. با این حال چین یا روسیه با ایران چنین نمی‌کنند چون اگر تجار آن کشورها بخواهند ریال ایران را دریافت کنند می‌بینند که مدام ریال ایران دارد ارزشش را از دست می‌دهد. بنابراین اگرچه در نهایت معاهدات پولی دوجانبه ممکن است موثر باشد و نمی‌توانیم آن را انکار کنیم، با این حال تا ایران نتواند تورمش را کنترل و مهار کند برقراری این پیمان‌ها و معاهدات پولی دو یا چندجانبه برای ایران امکان‌ناپذیر است. تا تورم در اقتصاد ایران وجود دارد هیچ کشوری، حتی چین و روسیه هم حاضر نخواهند شد با ایران معاهده پولی امضا کنند به این خاطر که ارزش ریال دائماً در حال پایین آمدن است. این خود نشان‌دهنده نوع حکمرانی نامناسبی است که در ایران وجود دارد. یعنی درست است که به جهات سیاسی چین و روسیه نمی‌خواهند ایران را از دست بدهند اما به لحاظ برقراری معاهدات پولی ایران هیچ منفعتی برای آن کشورها به همراه ندارد. البته در سایر موارد ممکن است تمایل به برقراری رابطه اقتصادی با ایران داشته باشند. مثلاً اینکه می‌توانند سرمایه‌گذاری کنند و منفعت خود را ببرند ولی پیمان پولی با ایران نخواهند داشت، مگر اینکه ایران بتواند تورم خود را مهار و کنترل کند. 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط