دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 03:21

کد خبر 473834

چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 - 18:00:00


«مدیر مدرسه» همه را به چالش می‌کشد!


صبا/ «مدیر مدرسه» ما را به بازنگری نگرش درباره مدرسه و تعریف‌مان از مدرسه سوق می‌دهد. مدرسه نهادی است برای رشد جمعی و امکان تشکیل یک جامعه کوچک که تمرین روابط اجتماعی در آن صورت بگیرد و مدرسه بایستی امکان جامعه‌پردازی بدهد نه فردپروری؛ هستی‌شناسی اجتماعی مدرسه بایستی بازتعریف شود و کارکرد اصلی مدرسه دوباره در مرکزیت تصمیمات قرار بگیرد؛ مدرسه باید امکان انتقال تعلیمات عمومی را فراهم کند و نظام محفوظات بایستی کنار رود و منطق تفکر انتقادی و رشد همراه با پرسشگری جایگزین شود.
فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» به کارگردانی میکاییل دیانی از محصولات سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که با موضوع اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ ساخته شده است. داستان فیلم در یک مدرسه روایت می‌شود و رفتار مدیر و دانش آموزان پس از آن ماجراهای ملتهب اجتماعی را بازنمایی می‌کند. مدیر مدرسه سال پیش برای اولین بار در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی شد و حالا در پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلوبیون در دسترس است.
«مدیر مدرسه» اثری است در خصوص «مسئولیت پذیری» و اینکه هر کس در هر جایگاهی که قرار دارد مسئولیت جایگاه خود را بپذیرد و هزینه خطاهای خود را بدهد و نسبت به جامعه‌اش پاسخ‌گو باشد. در این فیلم همه اضلاع ماجرا این خصوصیت را دارند؛ مدیر مدرسه، مدیران آموزش پرورش، ناظم و حتی دانش آموزان. پایان بندی فیلم و رفتار دانش آموزان مصداقی دقیق از این است که آنها هم می‌فهمند که مسیر اشتباهی رفته‌اند و هزینه زیادی را به مدرسه و مدیرشان تحمیل کرده‌اند.
«مدیر مدرسه» فیلمی است در خصوص مواجهه تربیتی با نوجوانان به خصوص در بزنگاه‌هایی که هیجان و احساس بر تعقل در رفتار غلبه می‌کند. این فیلم به مخاطب می‌گوید اگر قرار است با بچه‌ها مواجهه‌ای داشته باشید؛ این مواجهه در صورت تربیتی بودن اثر بخش است و بایستی آغوشی باز برای آنها فراهم بیاید تا بی واسطه به شما پناه بیاورند و در ذیل پناه شما انتقال فهم انجام شود.
«مدیر مدرسه» در حال بیان این مسئله است که جامعه در فضای بینانسلی به شدت نیاز به دیالوگ و مفاهمه دارد و اساسا فهم مشترکی بین نسل نوجوان و نسل والدین آنها وجود ندارد. گفتگو و درک متقابل برای بیان دغدغه‌ها و درونیات و پیدا کردن راه حل‌های مسالمت آمیز می‌تواند به انسجام اجتماعی منجر شود و پلان پایانی و نگاه دانش آموزان به مدیر فداکار آنها و اعتماد به او به عنوان نماینده حاکمیت، نقطه شروع این درک و حرکت به سمت گفتگو و مفاهمه است.

«مدیر مدرسه» یک زیرلایه مهم دارد و آن عدالت آموزشی و عدم فرصت برابر است. اگرچه این موضوع در قالب چند دیالوگ بیان می‌شود؛ اما اهمیت این موضوع در سراسر اثر وضوح دارد. تضعیف آموزش عمومی دولتی و تقویت آموزش خصوصی و پولی در طول سه دهه اخیر در کشور که با هدف کم کردن هزینه‌های عمومی کشور بوده است، نابرابری ساختاری را فراهم آورده که در آن در رشته‌های ویژه دانشگاه‌های ممتاز کشور عملا هیچ دانشجویی از دهک‌های اول و دوم و سوم وجود ندارد و بیش از ۸۰درصد آن هم از دهک ۱۰ جامعه است. این فضا یعنی بخش اکثریت جامعه نه تنها امیدی برای دست‌یابی به فرصت رشد ندارد بلکه قادر به پاسخ در مورد نیازهای اساسی خود هم نخواهد بود.
این در شرایطی است که آموزش عمومی تنها موقعیتی بود که امکان جا به جایی و تغییر در وضعیت افراد را می‌توانست رقم بزند. در این شرایط معنای جامعه -که از ارتباط‌های منطقی بین آحاد مردم است- از بین می‌رود و اینها همه محصول علل نهادی است که حکمرانی با سازماندهی غلط خود مسبب آن شده است که در آن طبقه ضعیف ضعیف‌تر و طبقه قوی قوی‌تر شود! حتی سیاستی بدتر از آدام اسمیت پدر علم اقتصاد لیبرال که معتقد بود دولت باید آموزش عمومی را برای ارتقای طبقات و فرصت رشد برابر حفظ کند. لذا اولین نکته اصلاح این رویه در حکمرانی به نفع اقشار کم‌برخوردار است که باید در دستور کار دولت قرار بگیرد.

«مدیر مدرسه» ما را به بازنگری نگرش درباره مدرسه و تعریف‌مان از مدرسه سوق می‌دهد. مدرسه نهادی است برای رشد جمعی و امکان تشکیل یک جامعه کوچک که تمرین روابط اجتماعی در آن صورت بگیرد و مدرسه بایستی امکان جامعه‌پردازی بدهد نه فردپروری؛ هستی‌شناسی اجتماعی مدرسه بایستی بازتعریف شود و کارکرد اصلی مدرسه دوباره در مرکزیت تصمیمات قرار بگیرد؛ مدرسه باید امکان انتقال تعلیمات عمومی را فراهم کند و نظام محفوظات بایستی کنار رود و منطق تفکر انتقادی و رشد همراه با پرسشگری جایگزین شود. در این منطق نظری جامعه‌پردازی جایگاه معلم، مربی، پرورش و… جدی‌تر می شود و تیم بودن و با هم بودن و با هم رشد کردن موضوعیت پیدا می‌کند نه رقابت‌های کاذب فردی.
«مدیر مدرسه» به مخاطب می‌گوید که اگر قرار باشد در یک جامعه بزرگ افراد بتوانند با یکدیگر اقدامات سازنده انجام بدهند، در یک جامعه کوچک‌تر به نام مدرسه بایستی بتوانند کنار یک دیگر زیست کنند، گفتگو کنند و برای مسائل خود چاره اندیشی کنند. جایگاه بزرگتر و تکیه‌گاه را درک کنند و این را بپذیرند که او خود را سپر می‌کند به واسطه آنکه خیر و مصلحت افراد را می‌داند.
«مدیر مدرسه» از نظر موضع و دیدگاه به فیلم‌های ابراهیم حاتمی کیا نزدیک است؛ اگرچه ظرافت‌ها و پختگی کاری استاد سینمای ایران را ندارد و توقع از یک فیلمساز جوان نیز چنان نیست اما به جهت نزدیک و تقرب می‌توان آن را نسخه‌ای کوتاه از آثار ابراهیم حاتمی کیا دانست. فیلمی که ضمن بیان انتقادی و حرکت بر لبه تیز تیغ، به هیچ سمتی سقوط نمی‌کند. ضمن بیان دلسوزانه و ناصحانه که بایستی با نسل جدید مواجهه تربیتی و گفتگویی داشت، از شخصیتِ نظام دفاع می‌کند و آنچه تثبیت می‌کند این است که مواجهه نظام جمهوری اسلامی با پدیده‌ها پدرانه و عالمانه و عاقلانه است، هر چند خطاها را می‌بیند اما به جای تنبیه به سراغ ترمیم می‌رود.
نویسنده: سلمان علوی


پربیننده ترین

آخرین اخبار


سایر اخبار مرتبط