شنبه 07 مهر 1403 - 10:49

کد خبر 489684

سه‌شنبه 01 خرداد 1403 - 09:59:42


شاعرانه/کودکی دیدم ماه را بو می‌کرد


آخرین خبر/ چیزهایی دیدم در روی زمین؛

کودکی دیدم ماه را بو می‌کرد

قفسی بی در دیدم که در آن 

روشنی پرپر می‌زد

نردبانی که از آن 

عشق می‌رفت به بام ملکوت

من زنی را دیدم نور در هاون می‌کوبید

ظهر در سفره آنان 

نان بود ، سبزی بود 

دوری شبنم بود ، کاسه داغ محبت بود

 من گدایی دیدم

در به در می‌رفت آواز چکاوک می‌خواست

و سپوری که به یک پوسته خربزه می‌برد نماز

بره‌ای را دیدم بادبادک می‌خورد

من الاغی دیدم ینجه را می‌فهمید

در چراگاه نصیحت گاوی دیدم سیر

شاعری دیدم 

هنگام خطاب به گل سوسن می‌گفت: "شما"

من کتابی دیدم واژه‌هایش همه از جنس بلور

کاغذی دیدم از جنس بهار

موزه‌ای دیدم دور از سبزه

مسجدی دور از آب

سر بالین فقیهی نومید

کوزه‌ای دیدم لبریز سوال

قاطری دیدم بارش انشا

اشتری دیدم بارش سبد خالی " پند و امثال"

عارفی دیدم بارش "تننا ها یا هو"

 من قطاری دیدم روشنایی می‌برد

 من قطاری دیدم

فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت

من قطاری دیدم 

که سیاست ‌و چه خالی می‌رفت

من قطاری دیدم 

تخم نیلوفر و آواز قناری می‌برد

و هواپیمایی که در آن اوج هزاران پایی

 خاک از شیشهٔ آن پیدا بود:

کاکل پوپک

‌خال های پر پروانه

عکس غوکی در حوض

و عبور مگس از‌ کوچه تنهایی

 خواهش روشن یک گنجشک 

وقتی از روی چناری به زمین می‌آید

و بلوغ خورشید

‌و هم آغوشی زیبای عروسک با صبح


پله‌هایی که به گلخانه شهوت می‌رفت

پله‌هایی که به سردابهٔ الکل می‌رفت

پله‌هایی که به قانون فساد گل سرخ

و به ادراک ریاضی حیات

 پله‌هایی که به بام اشراق

پله‌هایی که به سکوی تجلی می‌رفت


 مادرم آن پایین

استکان ها را در خاطرهٔ شط می‌شست ...

سهراب_سپهری


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط