یک‌شنبه 27 خرداد 1403 - 14:55

کد خبر 492861

جمعه 04 خرداد 1403 - 16:30:00


عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل اجتناب‌ناپذیر است


هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

علم صالح، استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه ملی استرالیا در گفت‌وگو با هم‌میهن گفت: «عادی‌سازی روابط ایران و عربستان به معنای حل و فصل تمامی دغدغه‌های دو طرف نیست».

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه افزود: «مطمئناً آنچه عربستان در حال اجرای آن در سیاست خارجی خود است این است که به‌جای آنکه برای کل خاورمیانه یک پرونده داشته باشد، موضوعات را در چند پرونده جدا جدا، جای داده است. در این میان، ایران یکی از پرونده‌های سیاست خارجی سعودی‌ها در کنار پرونده اسرائیل، فلسطین، یمن و عراق و سایرین است».

صالح همچنین تاکید کرد که «معتقدم هرچند واقعه ۷ اکتبر و تحولات پس از آن توانست توافق ابراهیم را به حالت تعلیق دربیاورد و تضعیف کند اما این امری استراتژیک و اجتناب‌ناپذیر است که در نهایت امر باید اتفاق بیفتد.»

*‌بیش از یک‌سال از توافق ازسرگیری روابط میان ایران و عربستان می‌گذرد؛ این در حالی است که امروز در نقطه‌ای قرار داریم که دیپلمات‌های ریاض همچنان در هتل اسپیناس تهران حضور دارند و بن‌سلمان در صدد امضای توافقی امنیتی با آمریکا به‌عنوان مقدمه عادی‌سازی روابط با اسرائیل است؛ ارزیابی شما از آنچه از ۱۰ مارس ۲۰۲۳ بر روابط تهران و ریاض گذشته، چیست؟

می‌خواهم اینگونه آغاز کنم که عادی‌سازی روابط بین کشورها، ضرورتاً به معنای رفع تمام مشکلات فیمابین نیست؛ مطمئناً ریاض و تهران برای اعتمادسازی متقابل به سال‌ها زمان نیاز دارند. با این حال، این ازسرگیری روابط در حد یک سال گذشته با در نظر گرفتن شرایط پیچیده منطقه تا حدود زیادی موفق عمل کرده است. دو طرف براساس مصالح و منافع خودشان، هرچند نسبی به‌صورت قابل قبول عمل کرده‌اند.

عربستان توانست حملات گروه‌های متحد ایران از جمله حوثی‌های یمن به خاک خود را متوقف و صلح و آتش‌بس پایداری را با این گروه ایجاد کند. امروز در روابط دوجانبه تهران و ریاض تا حدودی روابط دیپلماتیک، سیاسی و حتی اقتصادی مناسبی به‌‌رغم تحریم‌ها نیز ایجاد شده است و سفر مهم آقای رئیسی به عربستان در این روند حائز اهمیت است.

جنگ غزه نیز این دو کشور را تا حدودی به یکسری اشتراکات از جمله آتش‌بس، صلح و اعمال فشار بر اسرائیل رسانده است که در طی ۸ ماه گذشته به‌خوبی مدیریت شده است. از سوی دیگر شاهد هستیم که از زمان ازسرگیری روابط، منافع ایران هم تا حدود زیادی تامین شده است؛ نخست اینکه ریاض به‌صورت رسمی اعلام کرده است که از خاک این کشور تعرضی به جمهوری اسلامی ایران صورت نخواهد گرفت.

همچنین ریاض در ائتلاف حمله به حوثی‌ها شرکت نکرده است و این اقدام معناداری است که پس از ۷ سال بمباران یمن حالا در کنار آمریکا و انگلیس قرار نگرفته است. عربستان پس از توافق با ایران، به‌رغم مخالفت آمریکا، روابط خود را با بشار اسد و دمشق نیز ازسرگرفت و موجب بازگشت سوریه به آغوش جهان عرب شد.

ریاض همچنین در چارچوب توافق ازسرگیری روابط با ایران، دست از حمایت از رسانه‌های ضدایرانی برداشت و همچنین حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب نبز برداشته شد. نکته بعدی این است که هر دو کشور توانستند این ۸ ماه پرتنش منطقه را به خوبی پشت سربگذارند و هیچ‌کدام از تحولات لبنان، عراق، یمن و سوریه و فلسطین، آسیبی به رابطه تازه و شکننده ایران و عربستان وارد نکند که البته مطمئناً چین نیز در این موضوع نقش ایفا کرده است. بنابراین معتقدم دو کشور تا اینجای کار و پس از توافق ازسرگیری روابط، موفق عمل کرده‌اند.

*‌از زمان عادی‌سازی روابط کشورهایی همچون امارات و بحرین با اسرائیل، این نگرانی وجود داشت که عربستان نیز به این روند پیوسته و علاوه بر خود، راه را برای عادی‌سازی سایر کشورهای مسلمان نیز باز کند. از همان مقطع نیز سوال مهم این بود که واکنش ایران به این عادی‌سازی چه خواهد بود. امروز که تهران ازسرگیری روابط با عربستان را دستاورد مهم سیاست خارجی خود می‌داند، چگونه با اقدام احتمالی ریاض مواجه خواهد شد؟

معتقدم هرچند واقعه ۷ اکتبر و تحولات پس از آن توانست توافق ابراهیم را به حالت تعلیق دربیاورد و تضعیف کند اما این امری استراتژیک و اجتناب‌ناپذیر است که در نهایت امر باید اتفاق بیفتد. مسئله این است که امروز عربستان در موقعیتی قرار دارد که در مقابله با آمریکا در وضعیت بهتری قرار دارد و پس از ۷ اکتبر و جنگ غزه، می‌تواند در ازای عادی‌سازی روابط با اسرائیل، امتیازات بیشتری از آمریکا بگیرد.

واشنگتن تا پیش از ۷ اکتبر، نگاه بالا به پایین به عربستان داشت و به‌صورت دستوری از این کشور می‌خواست تا به توافق ابراهیم بپیوندد، حال اما نشانه‌هایی وجود دارد که عربستان در حال امتیازگیری از کاخ سفید است. یکی از مواردی که ریاض در خصوص عادی‌سازی مطرح کرده مسئله دودولتی در خصوص مناقشه اسرائیل و فلسطین است که در صورت آغاز مذاکرات و تحقق می‌تواند برای عربستان به‌عنوان کشوری که مدعی رهبری جهان عرب و جهان اسلام است بسیار حائز اهمیت باشد و از لحاظ سیاسی امتیاز بزرگی خواهد بود.

نکته بعدی این است که عربستان تلاش می‌کند تا یک معاهده امنیتی با آمریکا امضا کند که واشنگتن سال‌ها از آن پرهیز می‌کرد و تنها متحد قابل اطمینان آمریکا در منطقه اسرائیل است و هیچ‌گاه عربستان را در این جایگاه نپذیرفت و نشانه آن را نیز در موضوع عدم حمایت این کشور از ریاض در جنگ علیه یمن دیدیم.

نکته بعدی این است که ممکن است در این روند چراغ سبز اتمی شدن را نیز از ایالات متحده بگیرد تا در نهایت یک موقعیت مناسبی را به عربستان بدهد تا به‌صورت مستقل فعالیت‌های اتمی صلح‌آمیز داشته باشد؛ موضوعی که برای عربستان پرستیژ سیاسی در منطقه به همراه خواهد داشت.      

*‌نگاه ایران به این امتیازاتی که عربستان از آمریکا مطالبه کرده، چیست؟ یک توافق امنیتی و همچنین هسته‌ای شدن ریاض تا چه میزان توازن قدرت در خاورمیانه را تغییر خواهد داد؟

در ابتدای صحبتم اشاره کردم که عادی‌سازی به معنای حل و فصل تمامی دغدغه‌های دو طرف نیست و قرار نیست توافق به سود یکی از طرفین نیز باشد؛ مطمئناً آنچه عربستان در حال اجرای آن در سیاست خارجی خود است، این است که به‌جای آنکه برای کل خاورمیانه یک پرونده داشته باشد، موضوعات را در چند پرونده جدا جدا، جای داده است.

در این میان، ایران یکی از پرونده‌های سیاست خارجی سعودی‌ها در کنار پرونده اسرائیل، فلسطین، یمن و عراق و سایرین است. درحالی‌که پیش از این، همه موضوعات در یک پرونده به نام ایران جمع شده بودند و براساس آن حرکت می‌کرد. این امر موجب می‌شود تا ریاض بتواند بهتر و راحت‌تر با هر پرونده، متناسب با اقتضائات آن برخورد کند و بدون شک تاکنون در این مسیر، سیاست خارجی موفقی را به نمایش گذاشته است.

مطمئناً آمریکا پیش از ایران نسبت به اعطای این امتیازات به عربستان، حساسیت دارد و با اتمی شدن این کشور مخالفت خواهد کرد و ریاض اگر بخواهد وارد یک سیاست اتمی مستقل شود، سال‌های سال با ایالات متحده درگیر خواهد بود و این موضوعی است که ایران می‌تواند از آن سود ببرد و حتی اتمی شدن عربستان، ضرورتاً برای ایران مشکلی ایجاد نخواهد کرد و شاید بتوانیم اینگونه بگوییم که اتمی شدن عربستان می‌تواند برای ایران مفید باشد چراکه تا حد زیادی وابستگی ریاض به واشنگتن را کاهش می‌دهد و می‌تواند آمریکا و عربستان را رودرروی هم قرار دهد.

به‌طور ذاتی، عربستان دغدغه ایران نیست و حضور ریاض در کنار واشنگتن به دغدغه ایران تبدیل می‌شود و هرچه بتواند این وضعیت را تغییر دهد، هرچند به اتمی شدن عربستان بیانجامد، برای ایران مثبت است. به همین علت، عربستان با اینکه بتواند به یک قدرت نظامی و یا حتی اتمی پایدار - به معنای بومی و مستقل- تبدیل شود، فاصله زیادی دارد و پیش از اینکه ایران، دغدغه اتمی شدن عربستان را داشته باشد، این دغدغه آمریکا و اسرائیل خواهد بود.

تنها دغدغه ایران در منطقه اسرائیل و همراهی آمریکا است که البته تهران موفق به ایجاد بازدارندگی در این زمینه شده است و حتی توانست یک حمله نمادین و تاثیرگذار را علیه اسرائیل صورت دهد و نشان دهد امکان دفاع از خود را حتی در مقابل یک قدرت اتمی دارد. بنابراین عربستان و رفتار مستقل آن در پرونده‌های جداگانه برای ایران دغدغه نخواهد بود.         

*‌تاثیر تحولات خاورمیانه پس از ۷ اکتبر بر روابط ایران و عربستان چه بود و آیا آنچه در غزه در حال وقوع است، ریاض را به درک دیگری از سیاست خارجی خود رسانده است؟

ایران و عربستان پس از ۷ اکتبر نه‌تنها موفق به حفظ رابطه خود شدند بلکه توانستند تا حدود زیادی به اشتراکاتی در این زمینه دست پیدا کنند و گفت‌وگوهای تلفنی و بازدیدهای دیپلماتیک میان دو کشور بالا رفته است.

ایران توانست در این چارچوب با مصر در ارتباط باشد و این دقیقاً همان چیزی است که تهران سال‌ها به دنبال آن بود. همچنین بالاتر گفتم که ۷ اکتبر با تعلیق توافق ابراهیم، دست ریاض را در مذاکرات بالاتر برده تا بتواند شروطی را برای ایالات متحده تعیین کند که تا پیش از این چنین مسئله‌ای در روابط ریاض و واشنگتن سابقه نداشت. 
 
 *فاطمه کلانتری


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط