آخرین خبر/ دخترم کلاس دوم دبستان است. هر چه به او گفتم پنجشنبه مشقهایت را بنویس، اهمیت نداد. روز جمعه هم با اقوام در خارج شهر بودیم و ساعت نه شب برگشتیم. به نظر شما با او چه باید می کردم؟ 

جواب مادر اول: 
بچه در حالی که مشغول نوشتن مشقهایش است و نق میزند .
مادر: چیه دخترم، انگار ناراحتی؟
دختر: مشق هام مونده .
مادر: اوه، چه بد.

به نظر من نق زدن کار خوبی نیس.

اگه کاری از دست من بر میآد ،بگو اگه هم نه، حواست رو جمع کن تا بتونی مشقهات رو زودتر بنویسی. مطمئن هستم تو میتونی مشقات رو تموم کنی .
دختر: حوصله ام نمیاد .
مادر: میدونم . 

ولی چاره ای نیس فردا باید بری مدرسه .
دختر :مامان، خانم معلم دعوا میکنه .
مادر: از دعوا کردن خانم معلم میترسی؟ آره میفهمم، منم وقتی بچه بودم، بعضى وقتها از خانم معلم می‌ترسیدم. 

خوب دیگه، من رفتم بخوابم. تو هم برو مشقاتو تموم کن و زودتر بخواب. ببینیم فردا چی میشه . نتیجه طبیعی کار دختری که پنجشنبه مشق هاش رو نمینویسه فردا معلوم میشه...تا فردا. 

جواب مادر دوم:
بچه در حالی که مشغول نوشتن مشقهایش است و نق میزند.
مادر: میبینم داری سریع مشقات رو مینویسی آفرین دخترم 

دختر: ولی خیلی مونده ،حوصله ام نمی آد. 
مادر : جدى؟ متأسفم، حق داری .‌

قرار بود پنجشنبه مشق هات رو بنویسی .نشد. جمعه هم خارج شهر بودیم و دیر برگشتیم. حالا خسته ای و کلی مشق داری . 

من به جای تو بودم، نق نمی زدم، واضح و روشن می گفتم مامان من خسته ام.

نمیتونم بنویسم نق زدن کار خوبی نیس. 
دختر: خسته ام . نمیتونم بنویسم. 
مادر: خوب پیشنهادت چیه؟ میخوای چیکار کنی؟ 
دختر: مشق ننویسم.
مادر : خوب اینهم یک راه حله. اگه کار بهتری به ذهنمون نرسید، این کار رو می کنیم. فعلاً بگو ببینم اگه مشق هات رو ننویسی چی میشه؟ 
دختر : خانم معلم دعوام میکنه .
مادر :خوب، کدوم ،بدتره، وقتی خسته ای بنویسی یا ننویسی و خانم معلم دعوات کنه ؟ 
دختر : خانم معلم دعوام کنه ، بدتره .
جلو بچه ها هم خجالت میکشم.
 مادر : آره درسته. میفهمم . خجالت کشیدن خیلی سخت تره.

پس انگار چاره ای نیس. باید تکلیفت رو انجام بدی. ببینم میشه کمتر بنویسی؟ اندازه ای که خانم دعوا نکنه؟ 
دختر : نه. نمیشه .
مادر : کاری از دست من بر می آد؟۱
دختر : نمیدونم .
مادر :میدونی ، توی این جور مواقع من چیکار میکنم؟ تا میتونم سعی می کنم کارم رو درست انجام بدم. اگه نشد سرم رو راست می‌گیرم ومیگم نتونستم. بابت نتونستن هم عذرخواهی میکنم. 
 دختر: یعنی من چیکار کنم؟ 
مادر : تا میتونی بیدار بمون و مشقهات رو بنویس ، وقتی دیگه نتونستی ، بخواب. صبح به خانم معلم حقیقت رو بگو و از این که نتونستی مشق هات رو بنویسی، ازش عذرخواهی کن. عذرخواهی کردن رو که بلدی؟