دوشنبه 23 اردیبهشت 1404 - 02:31

کد خبر 60383

پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1402 - 18:10:00


پیشنهادی که نه منطقی است نه واقع‌بینانه


فرارو/متن پیش رو در فرارو منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

 اخیرا "علی واعظ" و "ولی نصر"، دو تن از کارشناسان حوزه سیاست خارجی و مسائل بین الملل در مقاله ای مشترک در نشریه "فارن افرز"، پیشنهادی تازه مطرح کرده‌اند با محوریت دستیابی به یک توافق منطقه‌ای و جایگزینی آن با برجام. استدلال اصلی و اولیه آن‌ها نیز این بوده که برجام دیگر از امکان احیا برخوردار نیست و بهتر است که روند تنش‌زدایی منطقه‌ای که با امضای توافق احیای روابط ایران و عربستان آغاز شده، به یک توافق گسترده‌تر منطقه‌ای در خاورمیانه ختم شود. توافقی که می‌تواند جایگزینِ توافق برجام شود.

امیر علی ابوالفتح، در پاسخ به این پرسش که آیا اساسا امکان احیای نسخه اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، وجود دارد یا خیر، گفت: «بستگی دارد که از چه منظری به این موضوع بنگریم. اگر از نظر فیزیکال و کمّی به ماجرا نگاه کنیم، امکان بازگشت به دوره زمانی قبل از ۸ مِی سال ۲۰۱۸ (زمانی که ترامپ از برجام خارج شد) برای ایران وجود دارد. بر اساس متر و ملاک‌های نسخه اصلی و اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، می‌شود بار دیگر به توافق مذکور بازگشت و شاهد بازگشت محدودیت‌ها به برنامه اتمی ایران و در عین حال انتفاع تهران از برخی مزایای اقتصادی بود».

وی گفت: «با این حال، مشکل اصلی این است که اساسا آمریکایی‌ها بازگشت فیزیکالی و کمّی به توافق برجام را قبول ندارند و بحث‌های کیفی و منتالیستی (ذهنی) مطرح می‌سازند. آن‌ها معتقدند که وقتی ایران غنی سازی خود را با استفاده از سانتریفیوژ‌های IR۶ و یا IR۸ انجام داده، حتی اگر این سانتریفیوژ‌ها را جمع‌آوری کند، باز هم دانش این مساله را دارد و اساسا این دانش قبل از سال ۲۰۱۸ وجود نداشته است».

ابوالفتح تصریح کرد: «این طیف بر این باورند که ایران به واسطه پیشرفت‌های اتمی قابل توجه خود حتی در صورت احیای برجام، اگر بار دیگر مشکلی در مسیر اجرای توافق پیش آید، از امکانات فراوانی برخوردار است تا پیشرفت‌های جدید اتمی برای خود تعریف کند. این به خاطرِ همان تجربیاتی است که ایران آموخته؛ نه می‌توان آن را محدود کرد و نه حتی بمباران کرد».

این کارشناس حوزه سیاست خارجی خاطرنشان کرد: «در عین حال توجه داشته باشیم که سانتریفیوژ‌های نسل جدیدی را که ایران ساخته، آمریکایی‌ها معتقدند که به کل باید نابود شود، اما ایران می‌گوید که آن‌ها را پلمپ می‌کند و در انبار می‌گذارد. با این همه، حتی اگر این سانتریفیوژ‌ها نابود هم شوند، همانطور که پیشتر گفتم، مساله اصلی این است که ایران تجربیات مربوط به تولید و استفاده از آن‌ها را آموخته است و مشکل اصلی غرب و به طور خاص آمریکا با ایران نیز بر سرِ همین موضوع است. درست در همین چهارچوب است که بسیاری معتقدند بازگشت به نسخه اصلی و اولیه توافق برجام، چندان ممکن نیست.

البته که به نظر من این مشکلِ آمریکایی‌ها است، چون اگر آن‌ها از برجام خارج نمی‌شدند و فضای تنش را ایجاد نمی‌کردند، هیچکدام از تجربیاتی که اکنون در مورد پیشرفت‌های اتمی تهران می‌گویند، کسب نمی‌شد. با این همه، باید توجه داشته باشیم که اساسا بحث آمریکا در شرایط کنونی، صرفا برجامی که در سال ۲۰۱۵ امضا شد هم نیست».

ابوالفتح افزود: «آن‌ها به برجام موشکی، منطقه‌ای، پهپادی، و حتی فاصله گرفتن ایران از روسیه و چین نیز به نحو جدی فکر می‌کنند. در این فضا، حتی اگر ایران در قالب معادله اتمی خود همان اقداماتی را انجام دهد که مطلوبِ طرف آمریکایی است، باز هم واشینگتن راضی نخواهد شد، زیرا همانطور که پیشتر نیز گفتم، آن‌ها برجام‌های متعددی را از ایران می‌خواهند. از این منظر رسیدن به یک توافق جدید با محوریت توافق برجام، به نظر من بسیار دشوار است».

امیر علی ابوالفتح در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه ایده دستیابی به یک توافق منطقه‌ای و جایگزینی آن با برجام، منطقی است، تاکید کرد: «بر اساس توافق برجام، ایران غنی سازی خود را در محدود ۳.۶۷ درصد قرار می‌داد و ما‌به‌ازی آن این بود که تحریم‌های جهانی علیه ایران لغو شوند. من حقیقتا تعجب می‌کنم که نویسندگان مقاله اخیر در نشریه فارین افرز که بحث یک توافق منطقه‌ای با ایران و تسری دادن این توافق به مساله هسته‌ای تهران را مطرح می‌سازند، نسبت به این موضوع بی‌تفاوت و بی توجه هستند. حتی در سال ۲۰۱۵ باید توجه داشته باشیم که ایران از غنی سازی ۲۰ درصدی، بر اساس برجام، به غنی سازی ۳.۶۷ درصدی رسید».

وی افزود: «اکنون ایران غنی سازی نزدیک به ۹۰ درصدی (بنا بر ادعای خود غربی‌ها) را دارد. حال در این فضا بر اساس پیشنهاد جدیدی که مطرح شده، واقعا این انتظار وجود دارد که ایران از این سطح از غنی سازی، یک بار دیگر به غنی سازی ۳.۶۷ درصدی بازگردد و در ازای آن، تحریم‌ها علیه تهران، تنها در مناسبات تجاری‌ با کشور‌های منطقه لغو شوند؟ باید این سوال را مطرح کرد که مگر طرف‌های تجاری ما چه کشور‌هایی هستند؟ مگر ما چقدر تجارت با عربستان و قطر و عمان و بحرین داریم؟ به یاد داشته باشیم که طرف‌های عمده تجاری ما در دهه گذشته: اروپا، روسیه، ژاپن، چین، کره جنوبی و هند بوده اند».

این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: « ما در سال ۲۰۱۵ بر اساس این گزاره که می‌خواستیم از مناسبات تجاری خود با این کشور‌ها حراست کنیم، حاضر شدیم وارد توافق برجام شویم. حال در این فضا واقعا منطقی است که بار دیگر به غنی سازی مثلا ۳.۶۷ درصد بازگردیم که مثلا با بحرین و قطر تجارت داشته باشیم و دلخوش باشیم که این روابط تجاری، عاری از تحریم است؟ در کنار همه این‌ها باید به این مساله نیز توجه داشت که وقتی آمریکا به دغدغه‌های اقتصادی آلمان، انگلستان، فرانسه و کل اتحادیه اروپا و حتی کشور‌هایی نظیر ژاپن و کره جنوبی توجه نکرده، آیا واقعا حاضر است که منافع و دغدغه‌های ایران و کشور‌های عرب منطقه را مورد توجه قرار دهد؟»

وی افزود: «به نظر من پیشنهاد تازه‌ای که در جهت دستیابی به توافق جدید با ایران با استفاده از مکانیسم‌های منطقه‌ای مطرح شده، تا حد زیادی تقلیلگرایانه است. ما زمانی می‌توانیم از لغو تحریم‌ها علیه کشورمان سخن بگیوییم که تحریم‌های جهانی لغو شوند. حجم قابل توجهی از منابع مالی و پول‌های ایران در بانک‌های خارجی، به واسطه مثلا دستیابی به یک توافق با کشور‌های منطقه، آزاد نخواهد شد و مشکلی را از ایران حل نمی‌کند. در این راستا، من اساسا پیشنهادی که در قالب یک مقاله در نشریه فارین افرز از سوی، ولی نصر و علی واعظ مطرح شده را واقع بینانه نمی‌بینم».

امیر علی ابوالفتح تصریح کرد: «ایران در شرایط کنونی حتی با وعده لغو تحریم‌های جهانی نیز به راحتی دست به مصالحه نمی‌زند؛ حال چرا باید به یک توافق منطقه‌ای و تبعات و پیامد‌ها و مزایای محدود دل خوش کند و یا به آن تن بدهد؟ جدا از همه این مسائل از یاد نبریم که نویسندگان مقاله مذکور که پیشنهاد دستیابی به توافق جدید با ایران مطرح ساخته اند، به تیم سیاست خارجی دولت بایدن نزدیک هستند و از این منظر نیز پیشنهاد آن‌ها لزوما با تامین منافع ملی ایران سازگار نیست».


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط