پنج‌شنبه 24 آبان 1403 - 01:55

کد خبر 623586

دوشنبه 19 شهریور 1403 - 22:30:00


دختری 12 ساله ام و خودم را باور ندارم


خراسان/ «دختری ۱۲ساله هستم. هیچ‎وقت خودم و خانواده‎ام را باور نداشتم. مثلا با این‎که درس‎هایم خوب است فکر می‎کنم بدترینم. حرف‎های دوست‎هایم را زود باور و تعریف‎های آن‎ها را قبول می‎کنم».

پاسخ مشاوره

از حس بد و باور نداشتن خود و خانواده شروع کردی. ابتدا بهتر است بگویم گاهی برای همه افراد پیش می‎آید که حس خوبی به خود و خانواده‎شان نداشته ‎باشند که خب دلایل مختلفی می‎تواند داشته ‎باشد. ازجمله این‎که ما عملکرد خود و خانواده‎مان را با بقیه مقایسه می‎کنیم، برای همین درصدی از ناکامی در این قیاس وجود خواهد داشت.

گاهی هم تصویری از یک خانواده و هویت مطلوب در ذهن‎مان داریم که لزوما ممکن است با واقعیت منطبق نباشد پس حال‎مان با این افراد خوب نیست.

برای فهمیدن باور نداشتن خود و پذیرش حرف دوستان می‎توان طور دیگری هم به ماجرا نگاه کرد؛ در دوره‎ای که شما هستید و اسمش را می‎گذاریم دوره نوجوانی، اهمیت و تاثیر دوستان بیشتر می‎شود. برای همین است که حرف‎های آن‎ها را زودتر باور می‎کنیم و از تعریف‎ های آن‎ها خوشحال‎تر می‎شویم.

وای به روزی که نظر منفی نسبت به ما داشته ‎‏باشند و اگر در چنین شرایطی اعتماد به نفس‎مان هم کم باشد، زمین و زمان را به هم می‎کوبیم تا همانی بشویم که دوستان‎مان قبول دارند ولی گاهی یادمان می‎رود که از خودمان بپرسیم این نظرات دوستان‎مان از کجا می‎آید؟ اصلا چقدر با واقعیت دنیایی که در آن زندگی می‎کنیم هماهنگی دارد؟

رضایت درونی دقیقا کجاست؟

برای پیروز شدن در این جنگ درونی بهتر است به این موضوع فکر کنیم که ما چه تعریفی از خودمان داریم. جواب این سوال که چرا خودم را قبول ندارم، برای هرکسی متفاوت است؛ گاهی ما جرئت ابراز وجود نداریم یعنی تا خواستیم چیزی بگوییم یا اطرافیان‎مان ما را ساکت کرده‎اند یا خودمان، خودمان را! گاهی تعریف‎های اعضای خانواده از خودمان را الکی می‎دانیم و فکر می‎کنیم برای دلخوشی‎مان از ما تعریف می‎کنند.

گاهی انتظارات بیش از حدی از خودمان داریم

برای همین دستاوردها و موفقیت‎های‎مان را ارزشمند نمی‎دانیم درحالی‎که غافل از این موضوع هستیم که همیشه کارهایی فراتر از هرکاری که ما قادر به انجام آن هستیم وجود دارد؛ پس هیچ‎گاه قرار نیست انتظارات بیش ‎ازحد ما از خودمان برآورده شوند و حس رضایت درونی از این بابت داشته ‎باشیم. از رضایت درونی گفتم اشاره به این موضوع هم خالی از لطف نیست که بدانیم برای این‎که خودمان حس رضایت درونی از خودمان داشته ‎باشیم لازم نیست صرفا به تعریف و تمجیدهای دوستان‎مان اتکا کنیم چون ممکن است آن‎ها صرفا حرفی زده و رفته ‎باشند درحالی‎که ما می‎مانیم و حس درونی‎مان. پس به نظرتان بهتر نیست در راستای کسب رضایت درونی و باور به خود قدم برداریم؟

این هدف هم از راه‎های مختلف قابل دست یابی است که از جمله آن می‎توان به فهم و درک حالات درونی و تفکرات فردی و همچنین ارتقای عزت نفس‎مان اشاره کرد. یعنی نقاط قوت و ضعف‎مان را شناسایی کنیم و درصدد پذیرش یا رد نقاط ضعف برآییم. همچنین وقتی شناخت خود و دانستن این‎که چه چیزها و موقعیت‎هایی ما را ناراحت و خوشحال می‎کند، به خودآگاهی و ارتقای عزت‎نفس‎مان کمک می‎کند.

نویسنده : شادی شایان | کارشناس ارشد روان‎شناسی بالینی 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط