چهارشنبه 28 شهریور 1403 - 01:07

کد خبر 626813

پنج‌شنبه 22 شهریور 1403 - 19:10:00


داستانک/ سحر خیز باش تا کامروا گردی


آخرین خبر/ 🔹بزرگمهر، وزیر دانای یکی از پادشاهان، هرروز صبح زود خدمت پادشاه می‌رفت و پس از ادای احترام رو در روی پادشاه می‌گفت: 
سحر خیز باش تا کامروا گردی.
🔸شبی پادشاه به سرداران نظامی‌اش دستور داد تا نیمه‌شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر منتظر بمانند. چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید لباس‌هایش را از تنش در بیاورند و از هر طرف به او حمله کنند تا راه فراری برای او باقی نماند.
🔹صبح روز فردا وقایع طبق خواسته پادشاه اتفاق افتاد. بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد. 
🔸چون صلاح ندید برهنه به درگاه پادشاه برود، به خانه بازگشت و دوباره لباس پوشید. آن روز دیرتر به خدمت پادشاه رسید.
🔹پادشاه خندید و گفت: 
مگر هر روز نمی‌گفتی سحرخیز باش تا کامروا باشی؟
🔸بزرگمهر گفت: دزدان امروز کامروا شدند، زیرا آن‌ها زودتر از من بیدار شده بودند. اگر من زودتر از آن‌ها بیدار می‌شدم و به درگاه پادشاه می‌آمدم، من کامرواتر بودم. 


پربیننده ترین

آخرین اخبار


سایر اخبار مرتبط