جمعه 09 آذر 1403 - 19:59

کد خبر 653496

یک‌شنبه 15 مهر 1403 - 09:13:56


سرمقاله فرهیختگان/ 7 اکتبر علیه کاسبان پروژه عادی‌سازی


فرهیختگان/ « 7 اکتبر علیه کاسبان پروژه عادی‌سازی » عنوان نقد روز در روزنامه فرهیختگان به قلم علی مزروعی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

چرا آمریکا و اسرائیل برای مهار مقاومت به خشونت حداکثری دست زده‌اند؟
 
 از آغاز جنایات رژیم‌صهیونیستی علیه مردم غزه رهبر انقلاب بارها این نکته را مورد تاکید قرار داده‌اند که برای جلوگیری از این تنش‌ها یکی از مهم‌ترین ابزارها قطع روابط اقتصادی با اسرائیل است. این هوشمندی و تاکید رهبر انقلاب اکنون مطالبه‌ای را در بین تمام ملت‌های منطقه به وجود آورده که دولتمردان آنها را ناگزیر کرده محتاطانه در مورد روابط خود با اسرائیل تصمیم گرفته و رویکردهای شتابزده پیشین را تداوم ندهند. اظهارات ضداسرائیلی برخی رهبران کشورهای منطقه که حتی روابط رسمی با اسرائیل دارند در این‌باره جالب توجه است. این رویکرد عقلانی چنان خسارتی را بر رژیم‌صهیونیستی تحمیل کرده است که نخست‌وزیر آن را وادار می‌کند در مجمع عمومی سازمان ملل نسبت به نقش ایران در برهم خوردن فرایند عادی‌سازی روابط با کشورهای منطقه معترض شود. رهبر انقلاب که با تشخیصی درست اسرائیل را در تنگنای اقتصادی و امنیتی قرار داده‌اند در بیانات اخیر خود در خطبه‌های نمازجمعه بار دیگر توجهات را به سیاست‌های پیچیده آمریکا و رژیم‌صهیونیستی معطوف کردند. رهبر انقلاب این بار با جزئیات بیشتری به تشریح تلاش‌های آمریکا و هم‌پیمانانش برای تبدیل رژیم‌صهیونیستی به ابزاری برای کنترل منابع و تحمیل سلطه خود در منطقه پرداخته و بیان داشتند: «سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازه‌ صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن.» مرور برخی از تعاملاتی که اسرائیل سعی داشته در حوزه انرژی و فناوری با کشورهای منطقه برقرار کند؛ واقعیتی را که رهبر انقلاب پرده از آن برداشته‌اند اثبات می‌کند. در پشت پرده این ماجرا نیز آمریکا و کشورهای غربی در طی سال‌های متمادی سعی در ایجاد معاهدات چندجانبه‌ای داشته‌اند تا بتوانند چهارچوبی برای روابط با رژیم‌صهیونیستی تعیین کرده و تعاملات با این رژیم را برای سایر کشورها موجه کنند. 

طوفان الاقصی پروژه عادی‌سازی روابط با اسرائیل را منهدم کرد
با وجود تلاش‌های غرب برای تقویت رژیم‌صهیونیستی و ایجاد وابستگی اقتصادی و امنیتی کشورهای منطقه به آن، مقاومت همچنان به‌عنوان نیرویی حیاتی و مؤثر در مقابله با این سیاست‌ها عمل می‌کند. عملیات طوفان الاقصی یکی از نمونه‌های این مقاومت بود که توانست معادلات منطقه‌ای را تغییر دهد و مانع از تحقق نقشه‌های آمریکا و اسرائیل شود. عملیات طوفان الاقصی که توسط گروه‌های مقاومت فلسطینی انجام شد، معادلات منطقه را به‌کلی دگرگون کرد. این عملیات ضربه‌ای سخت به روند عادی‌سازی روابط اسرائیل و کشورهای عربی بود. آمریکا تلاش داشت این عادی‌سازی را بدون سر و صدا و به شکلی غیررسمی پیش ببرد اما مقاومت فلسطینی‌ها با این عملیات توانست نشان دهد عادی‌سازی روابط هرگز بدون واکنش نخواهد بود. در همین راستا نیز رهبر انقلاب در بیانات خود تاکید کردند این سیاست‌های غربی و صهیونیستی نه‌تنها امنیت منطقه را تهدید می‌کند، بلکه به ضرر کل بشریت است. ایشان فرمودند: «هر ضربه به رژیم از سوی هرکس و هر مجموعه، خدمت به کل منطقه و بلکه به کل انسانیت است.» 

خنثی‌سازی پروژه عادی‌سازی نتانیاهو را خشمگین کرد
واکنش رژیم‌صهیونیستی به این تغییر معادلات بسیار قابل توجه بود. نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بدون اشاره مستقیم به کریدور آیمک، کشورهای عضو این کریدور را روی نقشه‌ای مشخص کرد و آنها را «محور سعادت» نامید. او همچنین کشورهای محور مقاومت، ازجمله ایران، لبنان و فلسطین را با رنگ سیاه مشخص کرد و آنها را «محور نفرت» نامید. این سخنان نشان‌دهنده نگرانی شدید نتانیاهو و رژیم‌صهیونیستی از تحولات جدید منطقه‌ای و نقش کلیدی مقاومت در جلوگیری از تحقق نقشه‌های آمریکا و اسرائیل است. رژیم پس از ناکامی در پیشبرد سیاست‌های خود و مواجهه با عملیات‌های مقاومت، به اعمال خشونت‌آمیز علیه مبارزان در غزه و لبنان روی آورد. رفتار سفاکانه و بی‌محابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به تثبیت موقعیت خود در منطقه و پاسخ به شکست‌های متعدد در عرصه‌های مختلف است. این جنایات نشان می‌دهد رژیم‌صهیونیستی هنوز نتوانسته به اهداف خود در عادی‌سازی روابط و کنترل منابع منطقه دست یابد و به همین دلیل به استفاده از خشونت بی‌رویه برای سرکوب مقاومت ادامه می‌دهد. 

اسرائیل می‌خواهد پل انتقال انرژی از غرب آسیا به اروپا باشد
رهبر انقلاب یکی از راه‌کارهای غرب برای تثبیت جایگاه رژیم‌صهیونیستی در منطقه را تبدیل آن به هاب انرژی منطقه دانستند. تعاملات اقتصادی که این رژیم در حوزه انتقال انرژی با سایر کشورهای منطقه داشته نیز این واقعیت را اثبات می‌کند. در سال‌های اخیر اسرائیل به دنبال تبدیل شدن به سکویی استراتژیک برای انتقال انرژی به اروپا بوده است، این تلاش‌ها به‌ویژه با افزایش تقاضای اروپا برای کاهش وابستگی به منابع روسیه افزایش یافته است. این راهبرد رژیم عمدتا با استفاده از میدان‌های گاز طبیعی شرق مدیترانه نظیر میدان‌های لویاتان و تامار، که از بزرگ‌ترین ذخایر گازی منطقه‌اند پیش برده می‌شود. پروژه کلیدی در این راستا، خط لوله گاز مدیترانه شرقی (EastMed) است که اسرائیل را از طریق قبرس و یونان به اروپا متصل می‌کند. هدف از این خط لوله، تامین بخشی از نیازهای گازی اروپا است که به اسرائیل امکان می‌دهد در بازار انرژی اروپا نقش مهمی ایفا کند. علاوه‌بر این، اسرائیل به دنبال توسعه شبکه‌ای از خطوط لوله ترکیبی است که با همکاری کشورهای منطقه مانند مصر، گاز طبیعی خود را به اروپا صادر کند. همچنین، اسرائیل با استفاده از تأسیسات گازمایع (LNG) مصر به صادرات گاز به بازارهای جهانی می‌پردازد. این همکاری‌ها بخشی از استراتژی اسرائیل برای تبدیل شدن به هاب انرژی در منطقه است. عربستان سعودی و ترکیه نیز نقش مهمی در این فرآیند ایفا می‌کنند. عربستان با همکاری‌های پنهانی و حمایت از پروژه‌هایی مانند کریدور آیمک (IMEC) سعی دارد به تسهیل انتقال انرژی از کانال اسرائیل به اروپا کمک ‌کند. ترکیه نیز با پیشنهاد ایجاد خطوط لوله مستقیم از اسرائیل به اروپا از طریق ترکیه، تلاش دارد تا نقشی کلیدی در این تبادل ایفا کند.

روابط با اسرائیل به بهانه استفاده از فناوری توجیه می‌شود
تبدیل اسرائیل به‌واسط فناوری دیگر راهبرد غرب برای تثبیت موقعیت اسرائیل در منطقه است. این امر را نیز به‌وضوح می‌توان از قراردادهای روزافزون بین رژیم‌صهیونیستی و کشورهای منطقه در حوزه فناوری مشاهده کرد. مرکز فناوری و نوآوری «استارتاپ نیشن سنترال» که در اسرائیل قرار دارد، بستری بزرگ برای انتقال فناوری به کشورهای خاورمیانه است. «استارتاپ نیشن سنترال» با حمایت از ایجاد ارتباطات میان استارتاپ‌های اسرائیلی و کشورهای عربی، به‌ویژه امارات و بحرین، تلاش دارد تا نوآوری‌های اسرائیلی در زمینه‌های مختلف فناوری، ازجمله هوش مصنوعی، فناوری مالی و بهداشت، به این کشورها منتقل شود. این مرکز در واقع به‌عنوان یک پل بین شرکت‌های نوآور اسرائیلی و نیازهای فناورانه کشورهای خاورمیانه عمل می‌کند. بحرین پس از امضای پیمان صلح ابراهیم، به یکی از شرکای نزدیک اسرائیل در حوزه امنیت سایبری تبدیل شد. اسرائیل به دلیل دستاوردهای قابل ‌توجه‌اش در فناوری‌های سایبری، به بحرین کمک می‌کند تا شبکه‌های امنیتی خود را تقویت کند. این همکاری شامل انتقال دانش، فناوری‌های پیشرفته در زمینه امنیت دیجیتال و آموزش نیروهای بحرینی توسط شرکت‌های امنیت سایبری اسرائیلی است. این امر باعث ایجاد وابستگی بحرین به فناوری‌های سایبری اسرائیل می‌شود پس از امضای پیمان صلح ابراهیم همکاری‌های فناوری بین اسرائیل و امارات نیز به‌سرعت گسترش یافت. شرکت‌های فناوری اسرائیلی در حوزه‌هایی مانند امنیت سایبری، کشاورزی هوشمند و انرژی‌های تجدیدپذیر با شرکت‌های اماراتی قراردادهای همکاری امضا کرده‌اند. برای مثال یکی از همکاری‌های شاخص، توافق بین شرکت اسرائیلی «Watergen» و امارات برای ارائه فناوری‌های تولید آب از هواست. اسرائیل برای گسترش روابط خود با عربستان نیز همچون امارات دست روی پاشنه آشیل این کشور یعنی آب و کشاورزی گذاشته است. در‌حالی‌که روابط دیپلماتیک رسمی میان اسرائیل و عربستان‌سعودی به‌طور کامل عادی‌سازی نشده است، اما گزارش‌های متعددی از همکاری‌های پنهانی در زمینه فناوری، به‌ویژه کشاورزی هوشمند، منتشر شده است. فناوری‌های کشاورزی اسرائیلی که شامل سیستم‌های آبیاری قطره‌ای و مدیریت هوشمند منابع آب می‌شوند، برای عربستان که با چالش‌های اقلیمی و کمبود منابع آب مواجه است، بسیار حیاتی‌اند. این همکاری‌های فناورانه به تقویت وابستگی عربستان و امارات به اسرائیل منجر می‌شود. همین نسخه برای اردن نیز پیچیده شده است. اردن و اسرائیل در سال‌های اخیر توافقنامه‌های مشترکی در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر، به‌ویژه انرژی خورشیدی امضا کرده‌اند. اسرائیل با ارائه فناوری‌های نوین در زمینه انرژی خورشیدی و سیستم‌های مدیریت آب، به اردن کمک می‌کند تا نیازهای خود در این حوزه‌ها را تأمین کند. این توافقنامه‌ها نشان‌دهنده این است که اسرائیل با ارائه فناوری‌های پیشرفته به اردن در تلاش برای تقویت وابستگی این کشور به فناوری‌های انرژی اسرائیل است. یکی دیگر از حوزه‌های همکاری فناورانه میان اسرائیل و کشورهای خاورمیانه، فناوری‌های فضایی است. پس از امضای توافقنامه‌های عادی‌سازی روابط با مراکش، اسرائیل شروع به توسعه پروژه‌های مشترک فضایی با این کشور کرد. این همکاری‌ها شامل پروژه‌های مرتبط با ماهواره‌ها و ارتباطات فضایی است. اسرائیل در این همکاری‌ها به‌عنوان تأمین‌کننده فناوری‌های مورد نیاز مراکش عمل می‌کند و از این طریق، نفوذ خود را در این کشور گسترش می‌دهد. 

پیمان‌های آمریکایی به نفع رژیم‌صهیونیستی میوه می‌دهد
آمریکا از طریق مجموعه‌ای از پیمان‌های رسمی و برنامه‌های پنهانی، به دنبال تثبیت و تقویت موقعیت رژیم‌صهیونیستی در خاورمیانه بوده است. از پیمان صلح ابراهیم گرفته تا طرح‌های اقتصادی مانند کریدور آیمک و برنامه‌های امنیتی محرمانه. کریدور آیمک، یکی از طرح‌های استراتژیک آمریکا و اسرائیل است که با همکاری هند، امارات و عربستان‌سعودی به‌عنوان یک محور اقتصادی بین اروپا، خاورمیانه و آسیا طراحی شده است. این کریدور به‌عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب، اسرائیل را به مرکز تبادلات اقتصادی تبدیل می‌کند و به شکلی غیرمستقیم به تقویت موقعیت اقتصادی و استراتژیک این رژیم کمک می‌کند. این پروژه که به‌عنوان بخشی از تلاش‌های آمریکا برای ایجاد وابستگی اقتصادی کشورهای منطقه به اسرائیل و تقویت جایگاه این رژیم در منطقه در نظر گرفته می‌شد تا پیش از عملیات طوفان الاقصی به نهایی شدن نیز نزدیک شده بود و اکنون به خیال خام نتانیاهو تبدیل شده است و کارکردی جز یک کاغذ پاره برای اتهام‌زنی به ایران در سازمان ملل برای نتانیاهو ندارد. ترامپ که شخصیت محبوب صهیونیست‌ها در انتخابات است بیش از همه تلاش داشته با معاهدات چندجانبه برای رژیم‌صهیونیستی در منطقه مشروعیت‌زایی کند. پیمان صلح ابراهیم که در سال 2020 میان اسرائیل و کشورهای عربی از جمله امارات متحده عربی و بحرین با وساطت آمریکا به امضا رسید، یکی از مهم‌ترین توافقات دیپلماتیک آشکار در راستای عادی‌سازی روابط با اسرائیل است. این پیمان با هدف تقویت همکاری‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی میان اسرائیل و کشورهای عربی طراحی شده و به تدریج شامل سودان و مراکش نیز شد. هدف اصلی پیمان ابراهیم، عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای بود. طرح معامله قرن ایده شکست خورده دیگری است که توسط دولت ترامپ در سال 2020 با هدف کاهش فشارهای امنیتی روی اسرائیل درپیش گرفته شد. این طرح که با شعار پایان مناقشه فلسطین و اسرائیل طراحی شده بود به‌طور آشکار به نفع اسرائیل بود و در تلاش بود تا مساله فلسطین را به‌نفع اسرائیل حل و فصل کند. در فهرست عادی‌سازان حضور اسرائیل در منطقه جای هیچ رئیس‌جمهوری از آمریکا خالی نیست. طرح خاورمیانه بزرگ که در دوره ریاست‌جمهوری جورج بوش مطرح شد، به‌دنبال بازسازی و تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه با هدف گسترش نفوذ اسرائیل بود. اگرچه این طرح به‌طور رسمی برای کل منطقه طراحی شده بود، اما یکی از اهداف اصلی آن ایجاد یک محیط امن‌تر و پایدارتر برای رژیم‌صهیونیستی از طریق کاهش تهدیدات امنیتی و تضعیف نیروهای مقاومت بود. علاوه‌بر پیمان‌های آشکار، آمریکا به‌طور مداوم در تلاش است تا از طریق مذاکرات پشت‌پرده و دیپلماسی پنهان، روابط امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل با کشورهای عربی را تقویت کند. گزارش‌های متعددی از دیدارهای مخفی میان مقامات اسرائیل و رهبران کشورهای عربی منتشر شده است که به‌طور غیررسمی به عادی‌سازی روابط میان این کشورها پرداخته‌اند. این تلاش‌ها به‌ویژه در رابطه با عربستان‌سعودی و برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج‌فارس افزایش یافته است. یکی از سیاست‌های آمریکا برای تقویت اسرائیل، فروش تسلیحات پیشرفته به کشورهای عربی در کنار اسرائیل است. آمریکا با فروش این تسلیحات، ضمن تأمین نیازهای دفاعی کشورهای عربی، درنهایت به شکلی غیرمستقیم به تقویت محور امنیتی مشترک میان این کشورها و اسرائیل پرداخته و تلاش کرده است تا با مهار تهدیدات مشترک، به تقویت همپیمانی‌های منطقه‌ای اسرائیل کمک کند. میزبانی اردن از سامانه‌های پدافندی رژیم‌صهیونیستی نمودی علنی از این همکاری است. 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط