جمعه 09 آذر 1403 - 09:00

کد خبر 659068

پنج‌شنبه 19 مهر 1403 - 22:15:00


استراتژیست آمریکایی مطرح کرد: نمایی ساده از جنگ خاورمیانه


هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

جرج فریدمن| هفته گذشته نوشته‌ای در مورد دو جنگ در حال وقوع در اوراسیا نوشتم. این نوشته برخلاف سایر ستون‌هایی که در فضای رسانه‌ای گل می‌کنند، بر این موضوع تمرکز داشت که چگونه نبرد زمینی در خاورمیانه می‌تواند به یک جنگ متعارف تبدیل ‌شود.
 
هفته گذشته نوشته‌ای در مورد دو جنگ در حال وقوع در اوراسیا نوشتم. این نوشته برخلاف سایر ستون‌هایی که در فضای رسانه‌ای گل می‌کنند، بر این موضوع تمرکز داشت که چگونه نبرد زمینی در خاورمیانه می‌تواند به یک جنگ متعارف تبدیل ‌شود و چگونه یک جنگ متعارف مستلزم حرکت نیروهایی است که می‌تواند کشورهای دیگر، به‌ویژه روسیه را درگیر جنگ کند. اصل بحث من این بود که حملات هوایی، هرچند شدید باشند به ندرت منجر به تسلیم شدن طرف مقابل می‌شوند و بنابراین نمی‌توانند اهداف استراتژیک را محقق کنند.

حتی در جنگ جهانی دوم، حملات هوایی شدید و هماهنگ علیه آلمان، به‌طور کلی، مقاومت نازی‌ها را کاهش نداد. توان آلمان زمانی رو به افول گذاشت که نیروهای متحدین و شوروی حمله زمینی را آغاز کردند و در نهایت آلمان تسخیر شد. مسلماً نیروی هوایی بسیار اهمیت داشت اما وقتی نوبت به پایان دادن جنگ رسید، این عملیات زمینی بود که اهمیت بیشتری پیدا کرد.

طی هفته گذشته و درحالی‌که یک سال از جنگ در غزه می‌گذشت، اسرائیل به‌طور عمده از عملیات هوایی، ضربه‌زدن به لبنان و محک زدن توان ایران استفاده کرد.  البته ایران نیز با یک رگبار موشکی به اسرائیل پاسخ داد.  باز هم در اینجا باید بگویم که همه این تحولات حائز اهمیت است اما هیچ‌کدام از اینها قادر به از بین بردن طرف مقابل و یا تحت کنترل گرفتن شهرها با مراکز فرماندهی، اطلاعات و توان تسلیحاتی طرف مقابل نیستند.

از میان برداشتن حماس و حزب‌الله از طریق حملات هوایی، توانایی این نیروها را برای دفاع از بین نمی‌برد. اگر بپذیریم که حملات هوایی در جنگ جهانی دوم علیه آلمان نازی کارساز نبود، باید قبول کرد که این حملات علیه گروه‌هایی که به صورت غیرمتمرکز می‌جنگند، حتماً کارساز نخواهد بود. 

این دیدگاه بسیار ساده در مورد دشمنان اسرائیل نیز صدق می‌کند. حماس و حزب‌الله برای پیروزی، باید بر توانایی اسرائیل برای جنگیدن تمرکز کنند. البته حماس در این خصوص دست به تلاش زد اما تلاش‌اش تا به اینجای کار نتیجه معکوس داشته است. حماس حمله‌ای به اسرائیل صورت داد اما این حمله نتوانست اسرائیل را به‌طور کلی فلج کند و به این ترتیب حماس در وضعیت تدافعی و ضعف قرار گرفت.

طرح جنگی اسرائیل یک سوال مهم را مطرح می‌کند و آن این است که آیا اسرائیل برای محافظت از خود می‌جنگد یا برای شکست‌دادن طرف مقابل؟ هر دو گزینه‌های معقولی هستند، اما اینکه اسرائیلی‌ها چگونه به این سوال پاسخ می‌دهند، استراتژی نظامی آنها را مشخص می‌کند. کلید این جنگ آگاهی از شمایل پیروزی است و کلید پیروزی این است که دشمن درمانده شود.

تنها راه مطمئن برای رسیدن به این هدف، محاصره کردن و درهم شکستن دشمن است. موشک‌ها و حملات هوایی به تنهایی نمی‌توانند این کار را انجام دهند. از نظر نظامی، این چیزی است که اسرائیل باید در هنگام پیشروی نیروهای زمینی در لبنان در نظر داشته باشد. به لحاظ سیاسی، زمان در حال گذر است. روسیه - به طور مستقیم یا غیرمستقیم - دشمن ایالات متحده در جنگ اوکراین است و به نحوه انجام جنگ اعراب و اسرائیل علاقه دارد.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه پیش از این درباره سفر به قطر سخن گفته است. قطر نیز ابراز علاقه کرده است اما هیچ تاریخی برای دیدار پوتین اعلام نکرده است. روسیه از دخالت طولانی‌مدت ایالات متحده در این درگیری که تا به حال به کشور دیگری سرایت کرده، نفع زیادی می‌برد.  جنگ‌هایی که بیش از حد طول می‌کشند، با تلفات زیاد و هزینه‌های غیرمنتظره پایان می‌یابند. جنگ پیچیده است و نیروها در جنگ معمولاً سعی می‌کنند درگیری را ساده کنند و تمرکز بی‌رحمانه‌ای برای شکست طرف مقابل داشته باشند. 
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط