پنج‌شنبه 08 آذر 1403 - 09:21

کد خبر 670423

یک‌شنبه 29 مهر 1403 - 23:22:00


کنشگری دیپلماتیک ایران در ارتباط با مصر سازنده اما دیر‌هنگام بود


اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

حدیث روشنی| تور منطقه‌ای رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان به کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس از‌جمله عربستان و عمان و شمال آفریقا به مصر، نشان‌دهنده تلاش‌های جمهوری اسلامی ایران در راستای تقویت دیپلماسی و مدیریت تنش‌ها در شرایطی است که منطقه شدیدترین سطح از تنش‌ها را تجربه می‌کند. به باور برخی تحلیلگران سفرهای متوالی وزیر امور خارجه کشورمان می‌تواند فرصتی برای آغاز گفت‌وگوهای سازنده و بهبود روابط میان ایران و کشورهای عربی باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که رایزنی‌های متعدد دستگاه دیپلماسی ایران به عنوان گامی موثر در راستای برقراری ثبات و امنیت در منطقه مورد توجه این گروه از بازیگران قرار گیرد.تحرکات تیم دیپلماتیک دولت آقای پزشکیان بالاخص بعد از پاسخ موشکی ایران به اسراییل در اول اکتبر در شرایطی سرعت گرفته که تنش‌ها میان ایران و اسراییل به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه افزایش یافته است. بنابر تحلیل‌های ارایه شده توسط برخی ناظران سفرهای اخیر آقای عراقچی به و توسل به سیاست همسایگی می‌تواند زمینه‌ساز فرصتی برای گفت‌وگو و تبادل‌نظر در‌خصوص مسائل مشترک امنیتی و در نهایت کاسته شدن از سطح درگیری‌ها میان تهران و تل‌آویو تلقی شود. اضافه شدن مصر به عنوان یکی از بازیگران کلیدی خاورمیانه در لیست مقاصد سفرهای وزیر امور خارجه کشورمان در شرایط کنونی توجه گروهی از تحلیلگران را به خود جلب کرده است، چرا‌که این سفر در شرایطی انجام می‌شود که دو بازیگر به لحاظ ایدئولوژی و فراتر از آن در حوزه‌های سیاسی و دیپلماسی اختلافاتی دارند. روابط ایران و مصر به عنوان دو کشور بزرگ اسلامی، همواره تحت‌تاثیر تاریخچه‌ای پیچیده و تنش‌آلود قرار داشته است. با این حال، در شرایط کنونی که خاورمیانه با چالش‌های جدی نظیر بحران‌های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی مواجه است، نیاز به همکاری و گفت‌وگو میان این دو کشور بیش از پیش احساس می‌شود. با توجه به وضعیت بحرانی که اکنون در منطقه حکمفرما شده است و همچنین تاریخچه‌ای که از روابط چالش زای ایران و همسایگان وجود دارد، به نظر می‌رسد همکاری‌های امنیتی و اقتصادی به‌ویژه با نقش‌آفرینی بازیگر تاثیر‌گذاری مانند مصر می‌تواند به ایجاد ثبات و امنیت در منطقه کمک بسزایی کند.

به همین بهانه روزنامه اعتماد با هدف واکاوی سفر وزیر امور خارجه کشورمان به قاهره بعد از 14 سال و همچنین دیدار با سران این کشور، با سید عبدالامیر نبوی عضو هیات علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران و پژوهشگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا گفت‌وگو کرده است.نبوی در راستای تحلیل چرایی اهمیت انتخاب مصر به عنوان یکی از مقاصد مهم تورهای منطقه‌ای آقای عراقچی گفت: علی‌رغم چالش‌های متعددی که میان تهران و قاهره طی سال‌های متمادی وجود داشته است اما این کشور نقش بسزایی در حل پرونده فلسطین و مقوله برقراری آتش بس ایفا کرده است. نبوی با استناد به بازیگری مصر به منظور پایان دادن به بحران‌های تنش زای کنونی در منطقه نیز بر این باور است که مصر دارای روابط استراتژیکی با کشورهای عرب منطقه و از طرفی دارای قراردادهای استراتژیکی با بازیگران فرامنطقه‌ای می‌باشد، لذا نوع بازیگری قاهره در منطقه می‌تواند نقش بسزایی در مهار تل‌آویو به منظور بازگشت صلح و امنیت به خاورمیانه ایفا کند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
به نظر می‌رسد در شرایط کنونی که منطقه در آستانه رویارویی تمام‌عیار قرار دارد، سفر منطقه‌ای آقای عراقچی به قاهره حامل پیام ویژه‌ای باشد. این امر به‌ویژه از آن جهت حائزاهمیت است که ایران و مصر از منظر ایدئولوژی و فراتر از آن در حوزه‌های سیاسی و دیپلماسی اختلافاتی دارند. سفر هیات دیپلماتیک ایرانی و دیدار وزیر امور خارجه کشورمان با رییس‌جمهور مصر چه معنایی دارد و چه پیام خاصی را می‌تواند به همراه داشته باشد؟

براساس آنچه که از طریق رسانه‌های رسمی اعلام شده است سفر آقای عراقچی در راستای دو هدف اصلی انجام شده است: اولین هدف پیگیری سیاست ارتقای روابط دو کشور همزمان با مدیریت تحولات اخیر بوده است. البته بعد از پایان جنگ ایران و عراق تلاش دولتمردان ایرانی همواره در راستای افزایش تعامل میان طرفین بوده است و تلاش‌هایی جهت تنش‌زایی نیز در دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی نیز انجام شده است. در این زمینه تجاربی از تلاش‌های مقامات ایرانی برجای مانده، به عنوان نمونه در زمان ریاست آقای هاشمی‌رفسنجانی دفتر حفاظت منافع دو کشور راه‌اندازی شد و نیز دیداری میان روسای جمهور دو کشور در ژنو در زمان رییس دولت اصلاحات انجام شد. این روند در ادوار بعدی و در دولت‌های بعدی در راستای بهبود روابط میان تهران و قاهره ادامه پیدا کرد. لذا طی سال‌های گذشته تلاش ایران برای حل و فصل مشکلات موجود و رفع سوءتفاهمات و درنهایت ارتقای مناسبات جریان داشته است. مساله اینجاست که تمامی تلاش‌های صورت گرفته با گام‌های محتاطانه مصر روبه‌رو شده است و این رویکرد همچنان از‌سوی طرف مصری ادامه دارد، چراکه نگاه این کشور به ایران فراتر از روابطی در قالب دو واحد ملی است. در واقع، مصر همواره به جایگاه و نقش منطقه‌ای هر دو کشور (مصر و ایران) و پرونده‌های متعددی که میان طرفین وجود دارد، توجه داشته است. ذکر این نکته اهمیت دارد که دفتر حفاظت منافع دو کشور هم‌اکنون نقشی فراتر از وظایف تعیین شده برای این نهاد ایفا می‌کنند، به گونه‌ای که می‌توان گفت در سطحی بالاتر از یک دفتر فعالیت دارد، اما برقراری روابط رسمی و راه‌اندازی سفارتخانه دو بازیگر منوط به حل مسائل و رفع نگرانی‌ها و سوءتفاهمات متعددی است که وجود دارد. برای نمونه، مصر هیچ‌گاه روابط راهبردی و نزدیک خود را با کشورهایی چون عربستان‌سعودی، بحرین، کویت، امارات متحده و اسراییل نادیده نمی‌گیرد، همچنان‌که در این راستا روابط راهبردی و نزدیک خود با ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا را قربانی تعامل با ایران نمی‌کند، به همین دلیل است که مصری‌ها احیای روابط با ایران را در چارچوب منطقه‌ای و برآورد وضعیت دقیق و نظر واقعی دولت در ایران می‌دانند. هدف دوم سفر وزیر امور خارجه کشورمان به قاهره در چارچوب دیپلماسی دیرهنگام برای مدیریت تنش‌های حاکم بر منطقه قابل تحلیل و ارزیابی است.

مراد از دیپلماسی دیرهنگام چیست؟آیا تور دیپلماتیک منطقه‌ای آقای عراقچی و به‌طور مشخص سفر ایشان به مصر نتیجه‌بخش بوده است؟

ابتدا به بخش نخست سوال شما بپردازم، طی ماه‌های اخیر تنش در منطقه به‌شدت افزایش پیدا کرده است. اگر عملیات 7 اکتبر در ابتدا درگیری میان نیروهای حماس و ارتش اسراییل تلقی می‌شد، اکنون جبهه‌های گوناگونی در لبنان، سوریه، یمن و عراق فعال شده است، ضمن آنکه تنش‌ها میان تهران و تل‌آویو هم شدت گرفته است. در این زمینه شاهد ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و نیز دو عملیات مستقیم موشکی ایران به سمت اسراییل بوده‌ایم. افزایش تنش‌ها در منطقه و آسیبی که به تمامی بازیگران وارد خواهد شد، سبب شده است نگرانی‌ها از بروز جنگ گسترده منطقه‌ای به وجود بیاید. طبیعتا دولتمردان ایران نیز نگران این وضعیت هستند. در ارتباط با موفقیت‌آمیز بودن سفرهای ایشان باید گفت: وزیر خارجه کشورمان سعی کرده با سفر به کشورهای مختلفی مانند عربستان، عمان، ترکیه و مصر رایزنی‌هایی را با هدف مدیریت تنش و کنترل بحران کنونی انجام دهد، اما اینکه این تلاش‌ها تا چه حد موفق بوده است منوط به عوامل مختلفی است. از همین منظر به نظر می‌رسد تسریع تحرکات دیپلماتیک کشورمان طی روزهای اخیر اقدامی مهم اما دیرهنگام است. ایران می‌بایست خیلی زودتر در مسیر احیا و ارتقای روابط با کشورهای عرب منطقه با موضعی فعال وارد میدان می‌شد، ولی می‌بینیم برای نمونه احیای روابط با عربستان با میانجیگری چین صورت گرفت. اینکه نظرات و ارزیابی‌های دستگاه دیپلماسی تا چه حد بر نهادها و جریانات دارای قدرت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در ایران اثرگذاری داشته باشد خود مساله‌ای است. در هر صورت و در یک نگاه کلان، جایگاه و نقش منطقه‌ای ایران به دلایل مختلف تحت‌تاثیر قرار گرفته اما همزمان شاهد هستیم که کشورهایی مانند قطر، امارات، عربستان و ترکیه در تعیین فعل و انفعال‌های منطقه‌ای و چانه‌زنی موثر با بازیگران فرامنطقه‌ای نقش‌آفرینی می‌کنند. اخباری که به ‌طور مستمر از گسترده‌تر شدن دامنه تحریم‌ها و آثار روشن کاهش روابط اقتصادی و سیاسی با ایران می‌شنویم نشان می‌دهد نقش ایران به عنوان بازیگر مهم اقتصادی و سیاسی در منطقه تحت تاثیر قرار گرفته است.

شما فرمودید رویکرد مصر و ایران فراتر از روابط ملی و میان دولتی به نوع مناسباتی میان طرفین منوط است، به‌طور مشخص در ارتباط با مساله فلسطین نیز دو بازیگر از استراتژی‌های متفاوتی پیروی می‌کنند و به لحاظ تاکتیکی اختلاف‌هایی دارند.در چنین قابی تعامل چگونه قابل تبیین است؟

از‌جمله موضوعات مهم و مناقشه‌برانگیز میان تهران و قاهره نحوه بازیگری ایران در پرونده فلسطین و لبنان، نوع رابطه ایران با دیگر کشورهای عربی و همچنین روند صلح کشورهای عربی و اسراییل است. مصر از طرفی روابط استراتژیک و مهمی با اسراییل، ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا دارد و از طرف دیگر دارای روابطی نزدیک با تشکیلات خودگردان است. چنان‌که اشاره شد، نوع رابطه ایران با کشورهای عربی منطقه هم برای قاهره اهمیت دارد. البته گاه و در برخی موضوعات خاص همسویی‌هایی نیز دیده شده است، مانند دیدگاه دو کشور نسبت به بحران سوریه. اما افتراقات و اختلافات جدی میان تهران - قاهره به قوت خود باقی است و قاهره می‌داند حل این مشکلات -و اصولا بسیاری از مسائل خاورمیانه- صرفا دراختیار وزارت خارجه نیست و نهادهای دیگری می‌بایست در فرآیند تصمیم‌سازی مشارکت کنند. ذکر این نکته درباره روابط میان ایران و مصر هم اهمیت دارد که قاهره توانسته طی یک دهه اخیر با تمامی کشورهای عربی منطقه و همچنین تمامی بازیگران بزرگ فرامنطقه‌ای روابط متوازن و چندگانه‌ای برقرار کند. برای نمونه، این کشور در عین اینکه رابطه نزدیکی با اسراییل، اتحادیه اروپا و امریکا دارد، روابط خود را با چین و روسیه نیز ارتقا بخشیده است. این سیاست فضای بیشتر و مناسب‌تری برای بازیگری و کنشگری مصر در منطقه فراهم کرده است، برخلاف ایران که روابطش با کشورهای مهم منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در طول سال‌ها فراز و فرودهایی را تجربه کرده است.

با وجود شرایط پرتنش حاکم بر منطقه و براساس تحلیل‌ گروهی از ناظران، احتمالا آقای عراقچی با هدف ارایه ابتکار عملی در راستای کاهش تنش‌ها و احیای صلح و امنیت در خاورمیانه، مقصد قاهره را انتخاب کرده‌اند. این گزاره تا چه اندازه قابل قبول است؟ اگر چنین ابتکار عملی از سوی ایران وجود داشته باشد چه گمانه‌زنی‌هایی در ارتباط با مفاد احتمالی طرح ابتکاری پیشنهادی مطرح است؟

بررسی‌ها و تحلیل‌ها معمولا برمبنای همان مباحثی است که توسط مجاری رسمی و مقامات دو کشور اعلام می‌شود. اما فارغ از این مسائل و در بعدی کلان‌تر هرگونه ابتکار عمل و ایفای نقش موثر منوط به وزن هر کدام از بازیگران است. در واقع یک کشور باید به عنوان یک بازیگر متعهد و مسوولیت‌پذیر نزد سایر کشورها شناخته شود و نیز از توانایی دیپلماتیک و انعطاف‌پذیری لازم برخوردار باشد. با وجود این تصویر و توانایی است که هر گونه ابتکار عملی پیش خواهد رفت.

شما به نقش‌آفرینی مصر و فضای گسترده برای مانور این کشور به واسطه هم‌صدایی‌اش با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای اشاره کردید، با این همه شاهد بودیم که تلاش‌های مصر برای برقراری آتش‌بس از زمان آغاز جنگ غزه، مکررا با ناکامی‌های متعددی مواجه شده و عملا به نتایج ملموسی نرسیده است. جمهوری اسلامی ایران براساس کدام متغیر یا گزاره‌ای رایزنی با مقامات این کشور را در دستور کار خود قرار داده است؟

شتاب تحولات و همچنین حاکمیت کابینه رادیکال در اسراییل امکان مذاکره موفق و تحقق آتش‌بس را کاهش داده است. از طرفی دیگر منفعت عموم بازیگران آن بوده است که حماس و حزب‌الله لبنان هدف قرار بگیرند. لذا هرچند مصر و سایر کشورهای عربی در موارد متعدد تلاش کردند مذاکرات آتش‌بس به موفقیت برسد، به دلیل منافع بازیگران فرامنطقه‌ای و همچنین حاکمیت یک کابینه رادیکال در تل‌آویو شانس موفقیت مذاکرات نه در قاهره بلکه در هر کشور دیگر نیز کاهش پیدا می‌کرد، هرچند که ذکر این نکته لازم است که تعداد زیادی از کشورهای منطقه نیز از تضعیف حماس و حزب‌الله لبنان سود می‌برند. مصر همواره یک بازیگر مهم در پرونده فلسطین و نیروهای فلسطینی بوده است و جایگاه و نقش این بازیگر از زمان جمال عبدالناصر تاکنون پررنگ بوده است، البته به جز مقاطعی مانند امضای قرارداد کمپ دیوید که نوع بازیگری مصر تغییر کرد. در نتیجه، سفر آقای عراقچی به قاهره اقدام درستی است. ایران همچنان یک کشور پهناور در منطقه است که اهرم‌های قدرت چون قدرت نظامی را در‌اختیار دارد. بنابراین رایزنی با تمامی بازیگران مهم دخیل در پرونده فلسطین از‌جمله مصر اقدام درستی بوده است. حتی تلاش برای ارتقای روابط دو کشور نیز لازم است. اما کنشگری موثر و موفق در یک بحران و تلاش برای مدیریت و مهار تنش منوط به متغیرهای مختلف و بهره‌گیری از منابع گوناگون قدرت است و صرف یک نیت خوب نمی‌تواند هدفی خاص را برآورده کند.

علی‌رغم مناسباتی که میان قاهره و واشنگتن برقرار است و همچنین مشخصا لحاظ کردن قرارداد صلح این کشور با اسراییل، آیا مصر از اهرم‌های ویژه‌ای برای تحت فشار گذاشتن امریکا و اسراییل به منظور مهار اقدامات تهاجمی تل‌آویو و درنهایت پایان درگیری‌ها برخوردار است؟

مصر از رهگذر قرارداد کمپ دیوید به منافع اقتصادی، نظامی و امنیتی زیادی دست یافت و خود را از درگیری در جبهه‌های گوناگون و بی‌ثمر رها کرد. به یاد داشته باشیم که عملیات 7 اکتبر برای مصر نیز نگرانی‌های جدید و مهمی را ایجاد کرده است. این کشور بعد از 2011 شاهد ناامنی در کشور همسایه غربی خود؛ یعنی لیبی، بوده است؛ ناامنی‌هایی که تا به امروز ادامه دارد و گاهی نیز شدت می‌گیرد. این کشور طی یک سال و نیم اخیر شاهد جنگ داخلی در کشور جنوبی خود، یعنی سودان، بوده است که باعث شده مرزهای جنوبی ناامن شود و سیل پناهندگان به این کشور سرازیر شود. مصر با یک کشور جنوبی‌تر خود، یعنی اتیوپی، بر سر نحوه بهره‌برداری از آب‌های نیل دارای اختلافات و مناقشاتی است. لذا عملیات یک‌ساله اخیر در مرزهای شرقی نگرانی‌های جدید امنیتی برای مصر به وجود آورده است، به ویژه آنکه در شرایط کنونی این امکان وجود دارد که دست‌کم یک میلیون مهاجر فلسطینی، راهی این کشور شوند. ازسوی دیگر، در این مدت عبور و مرور کشتی‌ها و نفتکش‌ها در دریای سرخ مورد تهدید حوثی‌ها قرار گرفته است و این امر سبب شده که درآمدهای مصر از طریق کانال سوئز کاهش چشمگیری پیدا کند. لذا می‌بینیم طی یک سال اخیر دو پرونده به نگرانی‌های مصر اضافه شده است: مساله غزه و امنیت مرزهای شرقی و امنیت عبور و مرور کشتی‌ها و نفتکش‌ها از دریای سرخ. تلاش مصر برای مهار بحران و تحقق آتش‌بس در غزه تلاشی دوسویه بود؛ هم برای کاهش بحران در مرزهای شرقی خود و هم کنترل کابینه رادیکال در تل‌آویو. اما شتاب تحولات و نحوه بازیگری بازیگران فرامنطقه‌ای و حمایت همه‌جانبه آنها از اسراییل سبب شده که روند امور از دست صرفا یک بازیگر منطقه‌ای خارج شود. لذا این تنها مصر نیست که همچنان نتوانسته روند امور را کنترل کند، سایر بازیگران نیز نتوانسته‌اند اقدام اثرگذار چندانی داشته باشند. به نظر می‌رسد منافع مختلف و گاه متضاد بازیگران مختلف باعث شده که نوعی اجماع جهانی برای حل مهم‌ترین بحران کنونی منطقه شکل نگیرد.

ایران با محور مقاومت بالاخص حوثی‌ها روابط نزدیکی دارد، آیا نمی‌توان گفت که نزدیکی تهران با این گروه می‌تواند اهرم چانه‌زنی در دستان تهران باشد تا با توسل بدان بتوانند بخشی از خواسته‌های خود را در تعامل با منطقه محقق کنند؟ این سوال از این منظر با اهمیت است که فعل و انفعال‌های این گروه از بازیگران بالاخص حوثی‌ها به تهدیدی برای منافع بازیگران عرب حاشیه خلیج‌فارس و حتی مصر تبدیل شده است.

خیر. به این دلیل که تلقی کلی این است که ایران بر برقراری روابط با قاهره و تعامل با سایر کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس تاکید دارد. لذا عملکرد حوثی‌ها ممکن است در سطح تاکتیکی برای ایران و همچنین در مقطعی از زمان فایده داشته باشد اما فعل و انفعال این گروه‌ها در بلندمدت برای ایران در منطقه ختم دستاوردهای استراتژیک به دنبال نخواهد داشت.
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط