قصه این‌کتاب از این‌قرار است؛‌

سال ۱۳۶۵ است. قرار است برای کور کردن دو چشم ارتش عراق در خلیج فارس «اسکله های الامیه و البکر»عملیاتی انجام شود. در ایده و طرح این عملیات تمام کارشناسان نظامی عملیات را غیر ممکن و از پیش شکست خورده می نامند و نام این عملیات خودکشی محض می گذارند. تردید در تمام بدنه فرماندهی و تصمیم گیری به وضوح مشاهده می شود. اما غواصان گردان یونس که نتیجه پیروزی در این عملیات را شاد شدن دل حضرت امام خمینی می دانند. با تمام توان و قدرت تمرینات و مراحل اطلاعات و شناسایی و تدارکات را دنبال می کنند.

شب عملیات فرا می‌رسد. نماینده حضرت امام در غروب شب حمله در عصرگاه قرارگاه حضور می یابد و ضمن سخنرانی و تهییج غواصان جوان به آنها خبر می دهد که امام خمینی در جریان عملیات قرار گرفته و برای بچه ها دعا می‌کند. در دهانه خلیج غوغایی بر پا می شود. صدای مناجات و زمزمه غواص ها تمام فضای قرارگاه را پر می کند. روحیه غواص های جوان چند برابر می شود.همه به هم دعای امام را یاد آور می شوند و به یک دیگر مژده پیروزی می دهند.

شب اول طوفان می‌شود. شب دوم نیز به همین منوال.شب سوم گردان از بویه هشت به سوی اسکله ها راهی می‌شود. هوا شناسی وضعیت جوی را آرام اعلام کرده. اما طوفان می‌شود و گردان در دل طوفان و تاریکی گم می‌شود. برای اولین بار در بیسم ها آب می رود و ارتباط با قرارگاه نوح قطع می شود. گردان در حال غرق شدن است. غواص‌های جوان دیگر توان فین زدن ندارند. همه از سر ناچاری تجهیزات را از خود باز باز کرده و در آب رها می کنند. در لحظاتی که می‌رود گردان به کلی در میان امواج طوفانی خلیج ناپدید شود، موجوداتی اطراف گردان روی سطح آب ظاهر می‌شوند.

این کتاب با ۱۹۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۳۰ هزار تومان عرضه شده است.