چهارشنبه 07 آذر 1403 - 22:16

کد خبر 674824

پنج‌شنبه 03 آبان 1403 - 12:20:00


همدست نتانیاهو


وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

محمد‌علی حسن‌نیا| بیش از یک سال از اجرای پیروزمندانه عملیات توفان الاقصی در تاریخ هفتم اکتبر 2023 می‌گذرد؛ رویدادی که به زعم بسیاری از صاحبنظران و تئوریسین‌های روابط بین‌الملل و علوم سیاسی، چشم‌اندازهای مرتبط با منطقه خاورمیانه و به طور خاص غرب آسیا را تغییر داد و معادلات و تحولات تازه‌ای را مطرح کرد. در این چارچوب، مرور تحولات یک سال اخیر، یک نکته را بیش از همه مورد تاکید قرار می‌دهد و آن این است که رژیم اشغالگر قدس و محور مقاومت در منطقه، در نبردی حساس و سرنوشت‌ساز درگیرند؛ نبردی که خود می‌تواند آغاز‌کننده معادلات تازه‌ای در سطح منطقه غرب آسیا باشد. از این رو، شاهد بوده و هستیم که برخی از دیگر بازیگران که به ظاهر حاشیه‌نشین هستند و در قالب مواضع اعلامی خود به انتقاد از رژیم صهیونیستی و جنایات آن در سطح منطقه می‌پردازند، در پشت پرده رویکردها و رویه‌هایی را از خود در حوزه‌های گوناگون نشان می‌دهند که این جنس از کنشگری آنها این گزاره را تایید می‌کند که گویی نبردهای جاری میان محور مقاومت با رژیم اشغالگر قدس و متحدان غربی آن در سطح منطقه، برای آنها هم نوعی جنگ وجودی و سرنوشت‌ساز است. در این زمینه، به طور خاص باید به عربستان سعودی و جنس خاص کنش‌های آن در روزها و ماه‌های اخیر اشاره کرد؛ کنشگری که به نظر می‌رسد در سطح داخلی و منطقه‌ای سعی دارد ژست سعودی‌ها به عنوان کشوری مهم و حافظ منافع عربی را حفظ کند اما در سطح کلان سیاست بین‌الملل و البته سیاست منطقه‌ای، پادشاهی سعودی کاملا در قالب چارچوب‌های تعریف‌شده از سوی جبهه غربی - عبری بازی و دستور کارهای خاصی را دنبال می‌کند. البته این جنس از بازیگری برای سعودی‌ها بی‌هزینه نیز نبوده است و شاهد بوده‌ایم «مرکز افکارسنجی عربی» به عنوان یک نهاد معتبر نظرسنجی در کشورهای جهان عرب، مدتی قبل در گزارشی مبسوط با اشاره به یافته‌های جدیدترین نظرسنجی خود در برخی کشورهای عربی، این مسأله را مورد تاکید قرار داده که افکار عمومی جهان عرب طی ماه‌های اخیر، دیدگاه‌های مثبتی را نسبت به محور مقاومت و برخی چهره‌های برجسته این محور نظیر مقام معظم رهبری پیدا کرده‌اند و در نقطه مقابل، محبوبیت افرادی نظیر بن‌سلمان یا دولت آمریکا حالتی ایستا به خود گرفته و حتی در مواردی با سقوط نیز روبه‌رو شده است. البته تحولات یک سال اخیر در سطح منطقه سبب شده به اذعان آنچه «احمد شراوی» تحلیلگر مسائل منطقه در مقاله‌ای برای پایگاه خبری - تحلیلی نشنال اینترست مورد اشاره قرار داده، ایران بتواند در کشوری نظیر اردن که در سال‌های گذشته مردم آن دیدگاه چندان مثبتی را نسبت به سیاست منطقه‌ای تهران نداشته‌اند هم جایگاه خود را تغییر دهد و با محبوبیت فزاینده و قابل توجهی روبه‌رو شود؛ مسائلی که همه و همه حامل پالس‌های نگران‌کننده‌ای برای صهیونیست‌ها و البته بازیگری نظیر عربستان سعودی است. با این همه، تحولات یک سال اخیر حاکی از این است که سعودی‌ها حداقل در 5 محور، نوعی بازی معنادار و مغرضانه را علیه محور مقاومت در منطقه دنبال می‌کنند که تداوم این روند می‌تواند با ایجاد چالش‌های جدی برای آنها همراه باشد. 

1- همکاری رسانه‌ای سعودی‌ها با محور عبری - غربی  
اهرم رسانه و تبلیغات از جمله ابزارهایی بوده که رژیم اشغالگر قدس و دولت آمریکا همواره به آن چشم داشته‌اند و از رهگذر روایت‌سازی‌های خاص در این حوزه سعی داشته‌اند منافع خود را به ضرر دیگران به پیش برند. طی تحولات یک سال اخیر نیز این موضوع به کرات و در قالب مثال‌های مختلف قابل مشاهده بوده است. با این حال، نکته مهم این است که بنگاه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی صهیونیست‌ها نیز در این معادله کشنگری قابل توجهی را برای خود تعریف کرده‌اند و ضریب‌دهی گسترده به روایت‌های دروغین علیه محور مقاومت را در برنامه داشته و دارند. به عنوان مثال، بتازگی شاهد بوده‌ایم شبکه MBC عربستان در قالب برنامه‌ای، فرماندهان بزرگ محور مقاومت نظیر سردار حاج‌قاسم سلیمانی، سید‌حسن نصرالله، عماد مغنیه، جهاد مغنیه، سمیر قنطار، فؤاد شکر، سید‌بدرالدین الحوثی، ابومهدی المهندس، اسماعیل هنیه و یحیی سنوار را تروریست خطاب کرده است؛ موضوعی که سبب شد اندکی پس از پخش برنامه مذکور، سیل قابل توجهی از مردم عراق به دفتر این شبکه در خاک خود یورش ببرند و هیات رسانه و ارتباطات عراق نیز از توقف فعالیت‌های این شبکه در این کشور خبر داده است. جالب است اخیرا شبکه‌های عربستانی الحدث و العربیه نیز به دلیل رویکردهای مغرضانه خود علیه جریان مقاومت، با انتقادات جدی از سوی کارشناسان و صاحبنظران گوناگون در سطح منطقه روبه‌رو شده‌اند و کار به جایی رسیده که دولت الجزایر نیز فعالیت العربیه در خاک خود را ممنوع کرده است. 
این رویکردها به قدری غیرمنطقی بوده‌ که «جیهان نصری» خبرنگار زن تونسی شبکه الحدث در اعتراض به این قبیل رویکردهای مغرضانه این رسانه عربستانی از آن جدا شده و در پستی در شبکه اجتماعی ایکس تاکید کرده اینگونه وجدان آسوده‌تری دارد. البته رسانه فارسی‌زبان ایران اینترنشنال نیز که سال‌هاست از حمایت عربستان سعودی برخوردار است، در بحبوحه تحولات یک سال اخیر هر اقدامی را که لازم باشد در حوزه رسانه‌ای به نفع رژیم اشغالگر قدس و در نقطه مقابل منافع محور مقاومت انجام داده است. شاید عینی‌ترین نمود این مساله را بتوان در جوسازی‌های تبلیغاتی عجیب و اخیر این شبکه با محوریت واکاوی دلایل عدم حضور سردار قاآنی، فرمانده سپاه قدس کشورمان در مجامع عمومی و طرح سناریوهای مختلف در این رابطه جست. البته رسانه‌های مذکور که وابسته به سعودی‌ها هستند، تاکنون در چندین نوبت با مقام‌های سیاسی و نظامی رژیم اشغالگر قدس نیز دیدار داشته و با آنها مصاحبه کرده‌اند و اخبار و شایعات مختلفی را علیه جریان مقاومت و رهبران آن به طور مرتبط انعکاس می‌دهند. از این رو، آنها هم به صدایی برای طرح مواضع صهیونیست‌ها تبدیل شده‌اند و هم به طور مستقل روایت‌های دروغین و مغرضانه‌ای را علیه جریان مقاومت در منطقه مطرح می‌کنند. 

2- همکاری‌های سیاسی سعودی‌ها با محور عبری-غربی
عرصه سیاسی نیز از جمله حوزه‌هایی است که عربستان سعودی دستور کارهای خاصی را با محوریت آن در همکاری با محور عبری - غربی و تقابل با محور مقاومت مد نظر داشته و دارد. چند وقت قبل بود که فاش شد در جریان دیدار جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن با محمد بن‌سلمان، وی (بن‌سلمان) به صراحت اعلام کرده درباره عادی‌سازی روابط کشورش با اسرائیل در بحبوحه تحولات جاری منطقه‌ای، از ترور خود هراس دارد. به بیان ساده‌تر، او دغدغه مساله فلسطین را ندارد و اگر عادی‌سازی  روابط 2 طرف تاکنون رنگ واقعیت به خود نگرفته به این دلیل است که سعودی‌ها فشارهای زیادی را از ناحیه افکار عمومی خود نسبت به این اقدام احساس می‌کنند. در عین حال، تحولات چند وقت اخیر لبنان پس از ترور شهید سید‌حسن نصرالله نیز معنادار بوده است. به طور خاص شاهد بوده‌ایم سعودی‌ها همسو با توصیه‌های اخیر مقام‌های آمریکایی از جمله لیزا جانسون، سفیر آمریکا در بیروت که مدعی شده حزب‌الله لبنان ضعیف شده و باید خود را آماده دوره پساحزب‌الله در لبنان کرد، سعی داشته‌اند زمینه را برای تشدید فشارها علیه ایران و جریان مقاومت در لبنان و روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور مخالف با مقاومت در لبنان فراهم کنند. در این رابطه، برخی بر این باورند موضع‌گیری‌های چند وقت قبل نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان علیه ایران و حزب‌الله را نیز باید تحت فشارهای سعودی‌ها ارزیابی کرد. نباید از یاد ببریم حزب‌الله لبنان به عنوان قدرتمندترین گروه سیاسی و نظامی لبنان از حق وتو درباره تعیین رئیس‌جمهور لبنان برخوردار است؛ موضوعی که پس از شهادت شهید نصرالله، هم سعودی‌ها و هم جریان‌های متحد آنها در لبنان به هر نحوی به دنبال تضعیف آن هستند. در واقع، سیر تحولات یک سال اخیر به وضوح نشان می‌دهد سعودی‌ها هم از منظر میدانی و هم تئوریک، اقدام علیه جریان مقاومت در منطقه و هماهنگی با رژیم اشغالگر قدس و آمریکا را در راستای منافع کلان خود در سطح منطقه ارزیابی می‌کنند. با این حال، فکر می‌کنند باید این سیاست را در برهه زمانی کنونی به صورت آرام و به دور از رویه‌های آشکار به پیش برند. جالب است عربستان سعودی با گذشت بیش از یک سال از آغاز کارزار نسل‌کشی و قتل‌عام صهیونیست‌ها در سطح منطقه، به عنوان دولتی که ادعاهای زیادی در جهان عرب دارد، هنوز نتوانسته است یک اقدام موثر دیپلماتیک را در حمایت از ملت‌های فلسطین و  لبنان در قالب‌هایی نظیر اتحادیه عرب یا سازمان کنفرانس اسلامی انجام دهد و صرفا به محکوم‌کردن‌های ظاهری بسنده کرده است. این در حالی است که همین دولت در رابطه با اسرائیل در حوزه‌های مختلف همکاری‌های عملیاتی قابل توجهی را نشان داده است. 

3- تنفس مصــنوعی اقتصادی عربستان به رژیم صهیونیستی 
در بحبوحه تحولات یک سال اخیر در منطقه، محور مقاومت بخوبی توانسته شریان‌های حیاتی تجارت خارجی رژیم اشغالگر قدس را فلج کند. به عنوان مثال، بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی که نقطه اتصال اراضی اشغالی به آسیا و آفریقاست، تحت تاثیر حملات انصارالله یمن در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب به کل به نقطه ورشکستگی رسیده است؛ موضوعی که مورد تایید مقام‌های اسرائیلی نیز است. از سوی دیگر، بندر حیفا به عنوان یک بندر راهبردی دیگر رژیم صهیونیستی نیز در مدت اخیر با بارش موشک‌های حزب‌الله لبنان تا حد زیادی ناامن شده و ترافیک حمل‌و‌نقل آن سقوط قابل توجهی داشته است. این تحولات در شرایطی رخ داده و می‌دهد که رژیم صهیونیستی برای بیش از 98 درصد از تجارت خود به دریا و بنادرش وابسته است. حال در این شرایط، طی ماه‌های گذشته، امارات، عربستان و اردن، اقدام به ایجاد یک کریدور زمینی برای تامین نیازهای رژیم اشغالگر قدس کرده‌اند. در این چارچوب، بنادر امارات به محل بارگیری نیازهای اسرائیلی‌ها تبدیل شده‌اند و عربستان و اردن هم با ایجاد کریدور زمینی، امکان ادامه حیات را برای رژیم اشغالگر قدس فراهم کرده‌اند. بر پایه داده‌های انستیتو صلح توافقات آبراهام، میزان تجارت امارات و اسرائیل در فاصله میان ماه‌های ژانویه تا ماه مه‌ سال 2024، 8 درصد افزایش یافته و به عدد 1.4 میلیارد دلار رسیده است. به نحو مشابهی درباره بحرین نیز شاهد افزایش تجارت این کشور با رژیم اشغالگر قدس به عدد 53.7 میلیون دلار بوده‌ایم که این عدد از افزایش 933 درصدی در قیاس با دوره زمانی مشابه سال 2023 حکایت 
دارد.
 این افزایش در تجارت در شرایطی رخ می‌دهد که کریدور زمینی با بازیگری محوری عربستان سعودی و اتصال آن به اراضی اشغالی، نقشی مهم در تحقق آن بازی کرده است.  در این میان بعضا برخی منابع به این نکته اشاره داشته‌اند که حتی از کریدور مذکور، شاهد انتقال تسلیحات نیز برای صهیونیست‌ها بوده‌ایم. همین جنس از رویکرد عربستان سعودی در بحبوحه تحولات‌ ماه‌های اخیر در منطقه نشان می‌دهد ریاض در تقویت رژیم صهیونیستی منافع جدی دارد اما قادر به بیان آن به صورت صریح نیست. در این رابطه، نشریه صهیونیستی اسرائیل هیوم در گزارشی به قلم فرانک موسمار و رافائل نایجل به این نکته اشاره می‌کند که «اسرائیل و عربستان زمینه‌های مساعدی را برای توسعه همکاری‌های اقتصادی خود دارند. دلیل این مساله هم این است که نظم آتی در منطقه غرب آسیا باید یک نظم ژئواکونومیک باشد که هم اسرائیل و هم سعودی‌ها از ظرفیت‌های قابل توجهی در این رابطه برخوردارند». 

4- حمایت‌های نظامی و اطلاعاتی سعودی‌ها از اسرائیل
یکی دیگر از حوزه‌های همکاری سعودی‌ها با رژیم اشغالگر قدس، عرصه اطلاعاتی و نظامی بوده است. در این رابطه، در روزها و ماه‌های اخیر شاهد انجام برخی تحرکات از سوی عربستان علیه حوثی‌های یمنی یا فعال شدن جبهه سوریه از سوی نیروهای تکفیری مورد حمایت عربستان بوده‌ایم. از این رو، درباره یمن، سعودی‌ها در برخی موارد اقدام به انجام حملات توپخانه‌ای و ایجاد برخی ناامنی‌ها علیه حوثی‌های یمنی کرده‌اند و در عین حال، با توجه به حملات موشکی و پهپادی انصارالله یمن به اهدافی در عمق اراضی اشغالی که ادامه‌دار هم است، سعی داشته‌اند تا جای ممکن آنها را رهگیری کنند یا اطلاعات مرتبط با آنها را در اختیار صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها قرار دهند. البته برخی کارشناسان و رسانه‌ها به اقدام عربستان سعودی با محوریت در اختیار قرار دادن آسمان خود برای حمله صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به اهداف مختلف در خاک یمن نیز اشاره داشته‌اند. مسائلی که همه و همه با هشدارهای جدی انصارالله یمن روبه‌رو شده‌اند. در جریان عملیات «وعده صادق 1» نیز به عینه شاهد بودیم گزارش‌های مختلفی از همکاری قابل توجه سعودی‌ها با آمریکا و اسرائیل در رهگیری موشک‌ها و پهپادهای ایرانی حکایت داشت، با این حال، در آن برهه زمانی به نقل از منابع مختلف گفته شد عربستان مایل به افشای نقش خود نیست. در کنار همه اینها باید توجه داشته باشیم در کشوری نظیر لبنان نیز سعودی‌ها جریان‌های نزیک به خود را دارند و از رهگذر آنها می‌توانند اثرگذاری بر روند معادلات امنیتی این کشور را با هدف ضربه زدن به جریان مقاومت دنبال کنند. 

5- عربستان سعودی و ایده نظم نوین منطقه‌ای
هم رژیم اشغالگر قدس و هم دولت آمریکا بخوبی دریافته‌اند روند تحولات منطقه‌ای به هیچ عنوان در راستای منافع آنها نیست. از این رو، آنها به یک سناریوی آشنا رو آورده‌اند و آن این بوده که در بحبوحه سقوط سازوکارهای مطلوب خود در سطح منطقه غرب آسیا، سعی در ایجاد یک نظم جدید دارند. به بیان ساده‌تر، فرار رو به جلو کرده و سعی کنند بحران‌هایی را که از هر طرف آنها را محاصره کرده، دور بزنند. اساسا به همین دلیل هم است که شاهد بوده‌ایم  بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس در چندین نوبت از ایده نظم نوین منطقه‌ای صحبت کرده است؛ نظمی که در قالب آن ادعا می‌شود اسرائیل باید دست برتر را در معادلات منطقه‌ای داشته باشد و محور مقاومت و کشوری نظیر ایران ضعیف شوند. این چشم‌انداز کاملا در راستای منافع سعودی‌ها نیز است و اگر به تحولات قبل از عملیات توفان الاقصی در سطح منطقه بنگریم، به عینه می‌بینیم سعودی‌ها تمام سرمایه سیاسی خود را برای تحقق این دستور کار بسیج کرده بودند. از این رو، محورهای مختلف همکاری سعودی‌ها با اسرائیل و دولت آمریکا در قالب تحولات ماه‌های اخیر در منطقه، گام‌هایی از سوی ریاض برای تحقق این چشم‌انداز نیز است. در این میان، عربستان نگرانی‌های جدی از پیروزی‌های میدانی محور مقاومت در سطح منطقه دارد و مایل نیست در منطقه‌ای نفس بکشد که محور مقاومت در قالب آن دست برتر را دارد. از این رو، سعودی‌ها نیز به نحوی نه چندان آشکار، تحولات جاری در سطح منطقه را نوعی نبرد وجودی برای خود ارزیابی می‌کنند. 

عربستان سعودی و مواجهه با صخره سخت جبهه مقاومت
عربستان در شرایطی بازیگری مرموزی را در سطح منطقه طی تحولات یک سال اخیر در دستور کار قرار داده که همه تحرکات آن در رصد جریان مقاومت است. جالب است که در این رابطه بتازگی محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن در موضع‌گیری‌ای خطاب به عربستان و امارات گفته است اگر آنها بخواهند اقدام به آغاز یک ماجراجویی تازه علیه یمن با همکاری آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌ها کنند، این یک فرصت خوب برای مقاومت یمن است، زیرا بانک اهداف این جریان زیاد است و می‌تواند مناطقی نظیر چاه‌های نفت و گاز و بنادر و مخازن نفتی عربستان و امارات را هم در برگیرد. البته مدتی قبل نیز ابوآلا ‌الولایی، دبیرکل گردان‌های سیدالشهدای عراق در موضع‌گیری‌ای تاکید کرد بمب‌هایی که بر سر مردم غزه و لبنان ریخته می‌شود، تامین شده توسط پول‌های عربستانی‌ها و اماراتی‌هاست و این موضوع تبعاتی جدی را برای آنها به همراه خواهد داشت. دیگر گروه‌ها و جریان‌های مقاومت در منطقه نیز بخوبی از نقش سعودی‌ها در همراهی با جبهه عبری -غربی علیه جریان مقاومت آگاهی دارند؛ معادله‌ای که می‌تواند در بزنگاه‌های مهم تاریخی، صورت‌حساب‌های سنگینی را روی دست ریاض قرار دهد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط