پنج‌شنبه 24 آبان 1403 - 08:21

کد خبر 67787

چهارشنبه 03 خرداد 1402 - 20:05:00


شلیک به قلب هورالعظیم


اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

نادره وائلی‌زاده| زورآزمایی نفت در هورالعظیم همچنان ادامه دارد. چهار میدان نفتی با بیش از 300 حلقه چاه نفت، نفس هورالعظیم را گرفته‌اند. حالا پای میدان جدیدی به این آخرین بازمانده تالاب‌های بین‌النهرین باز شده است؛ «میدان نفتی سهراب» که قلب هورالعظیم را نشانه گرفته. قرار است بکرترین نقطه هور، هم محل تاخت و تاز نفتی‌ها شود؛ ضربه مهلک دیگری به این تالاب نیمه جان که دیگر چیزی از هورالعظیم باقی نخواهد گذاشت. تالاب مرزی هورالعظیم در جنوب غربی‌ترین نقطه کشور، در خوزستان، پیش از این‌هم با چالش نفت و بی‌آبی مواجه بود. با ظهور شرکت‌های نفتی، روند خشکاندن این تالاب که با آبگیری سد کرخه شروع شده بود، تشدید شد. به‌طوری‌که در سال‌های اخیر بیش از نیمی از هور، تبدیل به بیابانی خشک و بایر شده است. در 14 سال گذشته چهار میدان نفتی آزادگان شمالی، آزادگان جنوبی، یاران شمالی و یاران جنوبی، فعالیت‌های اکتشاف و استخراج را در این منطقه حفاظت‌شده توسعه دادند. محسن خجسته‌مهر مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران اما 8 اردیبهشت 1402 در جریان سفر رییسی به خوزستان و مراسم افتتاح پالایشگاه گاز هویزه، از آغاز عملیات اجرایی توسعه میدان نفتی سهراب به ارزش ۸۰۰ میلیون دلار خبر داده است. این در حالی است که سیروس کریمی معاون محیط زیست انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، در گفت‌وگو با «اعتماد» تایید کرده است که گزارش ارزیابی محیط‌زیستی طرح توسعه میدان نفتی سهراب همچنان در حال بررسی است و هنوز مجوزی صادر نشده است. محمدجواد اشرفی مدیرکل سابق حفاظت محیط‌زیست خوزستان نیز پیش از این در گفت‌وگو با «اعتماد» توضیح داده است: «طرح میدان نفتی سهراب اواخر دهه 80 بدون اخذ مجوز ارزیابی محیط‌زیستی فعالیتش را شروع کرده و 2 حلقه چاه نیز در فاصله یکصد متری دایک مرزی (در نقطه صفر مرزی) و منتهی‌الیه هور حفر کرده است. گزارش ارزیابی برای این دو حلقه چاه و خطوط انتقال آنها به طول 40 کیلومتر، اما در سال 1397 در کارگروه ملی، بررسی و با اجرای این طرح موافقت شد که مجوزش دی‌ماه پارسال به صورت رسمی صادر شد.»

زنگ خطر 20 چاه جدید
اشرفی سیاست‌گذاری‌های ملی را مبنی بر توسعه میدان نفتی سهراب عنوان می‌کند: «گفته شده که میدان نفتی سهراب مخزن مشترک ما و عراق است، با توجه به سیاست‌گذاری ملی برای بهره‌برداری اولویت‌دار از مخازن مشترک، تصمیم گرفته شده که توسعه فعالیت‌های نفتی و برداشت و استخراج در میدان سهراب انجام شود.»
وزارت نفت پارسال درخواست توسعه کامل میدان نفتی سهراب را در قالب ۲۵ پد (سکوی نفتی) و ۳۵ چاه، مطرح و گزارش ارزیابی محیط‌زیستی آن را به سازمان محیط‌زیست ارایه کرد که با توجه به قرار گرفتن بخش قابل توجهی از این طرح در مخزن شماره یک تالاب، با مخالفت اداره کل حفاظت محیط‌زیست خوزستان مواجه شد. اشرفی به تغییرات در طرح اولیه توسعه میدان سهراب اشاره می‌کند: «بیش از 15 نقطه پراکنده را برای استحصال (خشک کردن) معرفی کردند، به این معنی که در مجموع حدود 30 هکتار از تالاب باید خشک شود که ما به هیچ‌وجه موافقت نکردیم. لذا طرح مرجوع و دوباره بررسی شد. نهایتا 6 محدوده هر کدام به مساحت سه هکتار در حاشیه دایک مرزی در منتهی‌الیه مخزن شماره 2 تالاب طراحی و برای استخراج معرفی کردند. گزارش ارزیابی این طرح با عنوان طرح توسعه میدان نفتی سهراب برای 20 حلقه چاه در حال حاضر تحویل و در نوبت بررسی است. گزینه‌های مختلفی را بررسی کردیم که به جای خشک کردن بخش‌هایی از تالاب، برداشت نفت به صورت اسکله‌ای (اجرا در محیط آبی) انجام شود اما گفتند با توجه به عمق آب در هورالعظیم و محدودیت‌های محیطی امکان اجرایش نیست. حفاری کج (مورب) و خارج از محیط تالاب نیز مورد بررسی قرار گرفت که گفتند آن‌هم به لحاظ مسائل فنی امکان‌پذیر نبوده. بنابراین در صورتی که سیاست و ضرورت بر برداشت نفت باشد، تنها گزینه همین است. ما سعی کردیم تعارض و تداخل در محدوده تالاب را به حداقل برسانیم و انتقال چاه‌ها به موازات دایک مرزی برای این بوده که اثرات کمتری متوجه تالاب شود.» 

هور، نفت، سد
یک سوم مساحت هورالعظیم در ایران و دو سوم آن در عراق است. بخش ایرانی هورالعظیم با 125 هزار هکتار مساحت، در شمال به چذابه، در جنوب به طلاییه، در شرق به جاده باکری و در غرب به دایک مرزی محصور شده است. جاده‌هایی که در زمان جنگ و بعد از آن ساخته شدند نیز هورالعظیم را به پنج حوضچه (مخزن) تقسیم کرده‌اند که حوضچه‌های یک و 2 بخش شمالی و حوضچه‌های 3 و 4 و 5 بخش جنوبی هور را تشکیل می‌دهند. بعد از ساختن سد کرخه در ایران و انحراف رود دجله در عراق، برنامه محیط‌زیست سازمان ملل در سال 2002، خشک شدن هورالعظیم را یکی از دو فاجعه بزرگ زیست‌محیطی قرن اعلام کرد و نسبت به تبعات آن هشدار داد. تبدیل شدن هورالعظیم به یکی از کانون‌های گرد و غبار و خودسوزی‌های پی‌درپی از جمله تبعات خشکاندن این تالاب بوده است. ورود نفت به هورالعظیم نیز خشکی بخش‌های وسیع، آلودگی، آتش زدن نیزارها، تخلیه پسماند و جاده‌سازی را به دنبال داشت. اگرچه وزارت نفت هیچگاه خشکاندن هورالعظیم را گردن نگرفت اما لاهیجان‌زاده معاون سابق سازمان حفاظت محیط‌زیست، پیش از این خشکاندن تعمدی هورالعظیم برای استخراج ارزان‌تر نفت، را تایید کرده است: «ژاپنی‌ها حاضر بودند برای استخراج نفت در حوزه‌های آزادگان و یادآوران با تکنولوژی سطح بالا، همانند استخراج در دریا، از این حوزه‌ها بهره‌برداری کنند. اما چینی‌ها حاضر به انجام این کار نشدند و به خاطر ارزان‌تر شدن پروژه، پیشنهاد خشک‌شدن هور را دادند که متاسفانه شورای عالی امنیت ملی هم آن را می‌پذیرد.»  اشرفی مدیرکل سابق حفاظت محیط‌زیست خوزستان همچنین می‌گوید: «در هر صورت وجود چاه‌های نفت سهراب ناامنی در تالاب ایجاد می‌کند. بدون شک تردد انسان در محدوده تالابی باعث کاهش امنیت برای پرندگان می‌شود و از نظر بصری ایجاد اشکال و احتمال آلودگی را بیشتر می‌کند. اما واقعیت‌های ملی را هم باید بپذیریم. اگر ضرورت‌ها بر برداشت از مخازن مشترک باشد، این اتفاق می‌افتد. در این صورت وظیفه حداقلی سازمان محیط‌زیست به عنوان متولی امر تالاب‌ها، کاهش اثرات سوء است. معتقدم اگر دخالت‌ها و نظارت‌های ما نبود میزان تخریب‌ها به مراتب بیشتر از امروز بود. البته باید این را هم بگویم که یک زمانی نظر همه این بود که دارند تالاب را می‌خشکانند و نفت را استخراج می‌کنند در حالی که امروز از لحاظ تبادل آبی در محدوده تالاب نگرانی نداریم، چون با ساخت سازه‌ها و کالورت‌هایی (زیرآب‌گذرها) که در پهنه 90 هکتاری آبی تالاب است این تبادل صورت می‌گیرد. با بیشتر شدن کنترل‌ها احتمال آلودگی هم کمتر شده. اکنون مشکل اصلی در هورالعظیم حقابه هور و کاهش شدید ورودی آب است. این خشکی به خاطر برداشت نفت نیست. مشکل این است که وزارت نیرو به دلایل مختلف حقابه تالاب را نداده. بخشی به دلیل خشکسالی‌هاست و بخشی هم به دلیل عدم اولویت دادن به حقابه تالاب است. نگاه به نیازهای کشاورزی در وزارت نیرو و جهاد کشاورزی باعث شده حقابه تالاب را ندهند.»
گزارش‌ها نیز حاکسیت که در پی بحران آب در حوزه کرخه در سال‌های اخیر، شرایط هورالعظیم وخیم‌تر شده. به‌طوری‌که در تابستان و پاییز گذشته تنها 30 درصد از مساحت تالاب و در زمستان 50 درصد آن آب‌دار بود؛ البته آب‌دار به این معنی که مرطوب بود و فقط بعضی جاها در قسمت عمیق آب داشت که در صورت ادامه بحران، وضعیتش به مراتب بدتر می‌شود.

از آزادگان تا سهراب
میدان نفتی سهراب، پنجمین میدان نفتی است که پا روی هورالعظیم می‌گذارد. ماده یک قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور، هرگونه بهره‌برداری و اقدامی که منجر به تخریب و آلودگی غیرقابل جبران تالاب‌ها شود را ممنوع کرده، با این حال طبق اخبار و گزارش‌ها فعالیت این میدان نفتی بدون توجه به وضعیت هورالعظیم و ضوابط محیط‌زیستی و بدون داشتن مجوزهای قانونی آغاز شده است. سایت شرکت نفت و گاز اروندان، میدان سهراب را در 115 کیلومتری اهواز معرفی کرده که مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران طی پروژه فاز سوم دشت آبادان، عملیات لرزه‌نگاری آن را انجام داده است. پس از آن چاه اکتشافی سهراب یک، در سال 1391 و چاه اکتشافی دوم در سال 1393 حفاری شد. نفت در جای میدان سهراب در حدود 2 میلیارد بشکه و نفت قابل استحصال آن 150 میلیون بشکه تخمین زده شده است. بر اساس این گزارش، چاه شماره‌ یک میدان سهراب برای تولید زودهنگام تکمیل و آماده بهره‌برداری شده و احداث خط لوله اتصال این چاه به کلاستر شمالی آزادگان جنوبی در حال اجراست. چاه شماره 2 این میدان نیز تکمیل شده و احداث تاسیسات سطح‌الارضی و خط لوله انتقال تولید زودهنگام آن در حال انجام است. با وجود پیگیری خبرنگار اعتماد، شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن) حاضر به پاسخگویی درباره طرح توسعه میدان سهراب نشد اما سایت شرکت مهندسی طرح و پالایش، احداث 11 محوطه سرچاهی شامل 20 حلقه چاه جدید و 2 حلقه چاه موجود و خطوط جریانی مربوطه، خط لوله انتقال زیرزمینی، توپک‌رانها، چند راهه، ایستگاه پمپاژ چند فازی، سیستم تفکیک‌گر و اندازه‌گیری جریان سیال را تحت عنوان «توسعه میدان نفتی سهراب» تعریف کرده است. برنامه توسعه این میدان هفت‌ساله و برداشت نفت از این میدان به‌مدت ۲۰ سال برنامه‌ریزی شده است. وزارت نفت مدعی است که میدان سهراب با میدان نفتی هویزه در کشور عراق مشترک است. ادعایی که پیش از این درباره میدان نفتی آزادگان از سوی دلاور نجفی معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست دولت دهم رد شد و آن را بهانه‌ای برای برداشت بی‌دردسر نفت عنوان کرده بود. 
میدان نفتی آزادگان نخستین طرح وزارت نفت در هورالعظیم بود. اولین چاه اکتشافی آن در سال 1355 و دومین چاه در سال 1378 حفر شد، اما حضور جدی نفت به سال 1387 و واگذاری حدود هشت هزار هکتار از هورالعظیم به این وزارتخانه بازمی‌گردد. شرکت ژاپنی اینپکس مطالعات اولیه میدان آزادگان را در اوایل دهه 80 انجام داد که بعد از تحریم‌ها نتوانست وارد مرحله اجرا شود و کار به شرکت نفت چین واگذار شد. آنطور که رسانه‌ها گزارش دادند، این شرکت به دلیل فروش اطلاعات میدان نفتی آزادگان به عراق و انجام ندادن تعهدات، در سال 1393 خلع ید شد، اما هزاران هکتار زمین خشک و بایر برای هورالعظیم به یادگار گذاشت. مطالعه‌ای با عنوان «آشکارسازی روند تغییرات کاربری اراضی هورالعظیم با استفاده از تکنیک سنجش از راه دور» که در سال 1394 انجام شده، با مقایسه تصاویر ماهواره‌ای از هورالعظیم در سال‌های 1382 و 1393 نشان می‌دهد که مساحت قسمت آب‌دار تالاب در این مدت از 84 هزار هکتار به 45 هزار هکتار کاهش یافته است.  طبق آخرین آمار، تا پارسال 206 حلقه چاه (در قالب 92 پد یا سکوی نفتی) برای میدان نفتی آزادگان جنوبی، 55 حلقه چاه (در قالب 17 پد) در میدان نفتی آزادگان شمالی، 18 حلقه چاه در میدان نفتی یاران شمالی و 23 حلقه چاه در میدان نفتی یاران جنوبی تاکنون حفر شده است. شریفی مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت نیز اعلام کرده عملیات حفاری ۳۰ حلقه چاه حفاری نشده در میدان آزادگان تا پایان امسال به اتمام می‌رسد.

خیز نفت برای تصرف قلب هور
رود کرخه در انتهای مسیر، به بیش از 10 شاخه تقسیم می‌شود. از گذشته‌های دور، در کنار هر کدام از این نهرها روستاها و آبادی‌هایی همنام با نهرها شکل گرفته که در نهایت وارد هورالعظیم شده و آن را سیراب می‌کند. نهر «دبیه»، نهر «سیدیه»، نهر «خرابه»، نهر «ابو جریحه»، نهر «کسر»، نهر «حمیدان»، نهر «ساهندی» و... از جمله این نهرها هستند که به شمال هورالعظیم (حوضچه‌های یک و 2) منتهی می‌شوند؛ همان جایی که قرار است میدان نفتی سهراب اجرا شود.  احمد سواری عضو هیات علمی دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر به «اعتماد» می‌گوید: «شمال هورالعظیم 40 کیلومتر طول دارد که عمیق‌ترین و عریض‌ترین قسمت هور است. تنوع زیست‌مندان در اینجا بیشتر است و اکثر مطالعاتی که در گذشته درباره موجودات انجام شده مربوط به همین قسمت است؛ مثل انواع ماهی‌ها و پرندگان، مارهای خاص، خوک و سمورهای آبی و...»
این استاد دانشگاه، ‌زاده و بزرگ‌شده هورالعظیم است و پژوهش‌های متعددی درباره آن انجام داده که آخرین آنها مدیریت زیست‌بومی در هورالعظیم است. او می‌گوید: «یک چالشی که وجود دارد و باعث نگرانی می‌شود این است که ما قبلا جای فراری برای موجودات داشتیم چون قسمت شمالی هور، از وجود نفت در امان مانده بود. در واقع اینجا بکرترین قسمت تالاب حساب می‌شود و چون تردد در آنجا کمتر بود تقریبا دست‌نخورده مانده بود. حالا اگر بخواهیم صنعت عظیمی مثل نفت را وارد آنجا کنیم مسلما تمام این معادلات به هم می‌ریزد. من اصرارم این است که ابتدا مطالعات دقیقی قبل از آغاز پروژه در این قسمت صورت بگیرد که مشخص شود تنوع گونه‌ای به چه شکل است تا بتوان با تغییرات بعدی مقایسه کرد. میزان آلایندگی‌های مختلف نفتی، پلاستیکی و... مشخص و ارزیابی شود. چرا که تمام این اتفاقات هم تنوع‌زیستی را به هم می‌ریزد و هم حیات بسیاری از روستاها به خطر می‌افتد. احشام، دام‌ها و زندگی آنها تحت‌تاثیر قرار خواهد گرفت. زندگی مردم بومی بعضا وابسته به صید ماهی بنی یا گطان یا حتی پرندگان هور است. بخش عظیمی از مردم از اینها ارتزاق می‌کنند، حالا ما به جای اینکه اینها را زیاد کنیم یا تمیز نگهداریم، داریم از بین می‌بریم و آنهایی که می‌ماند را مسموم می‌کنیم. معتقدم که باید سعی کنیم داشته‌های‌مان را حفظ کنیم در کنار صنعت.» 

سه شرط برای نفت
اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان نیز درخواست انجام مطالعات «ارزیابی توان اکولوژیک هورالعظیم» را پیش از هر گونه طرح‌های توسعه جدید، به سازمان حفاظت محیط‌زیست داده برای اینکه مشخص شود توان اکولوژیکی و اکوسیستمی تالاب چقدر است و آیا تحمل ادامه فعالیت‌های نفتی را دارد یا نه. از سوی دیگر بحث تعیین خسارت‌های نفت به هورالعظیم در جریان است که با توجه به ابهام در واگذاری یا اجاره اراضی تالابی به وزارت نفت هنوز به نتیجه نرسیده است. احداث سکوهای نفتی، احداث جاده‌های دسترسی به سکوهای نفتی، احداث جاده‌های شریانی اصلی، خاک‌برداری، خاکریزی، تخلیه پسماند و پساب، تخلیه کنده‌های حفاری و تغییر سیمای طبیعی تالاب تخلفاتی بوده که در زمان اکتشاف و استخراج نفت اتفاق افتاده و باید خسارت آنها طبق قانون تالاب‌ها محاسبه شود. سواری همچنین الزاماتی را برای ادامه فعالیت‌های نفتی ضروری می‌داند: «اینطور که پیداست ما حریف نفت نمی‌شویم و کسی به خاطر محیط زیست دست از نفت نمی‌کشد، با این اوصاف، توسعه پایدار باید مدنظر قرار گیرد. باید شرط بگذاریم برای نفت و قانع‌شان کنیم اقداماتی برای کم کردن آسیب به هورالعظیم انجام دهند. مثلا دیگر در تالاب جاده نسازند. چه اشکالی دارد به جایش پل هوایی و روگذر احداث کنیم تا یکپارچگی هور حفظ شود و تبدیل به حوضچه‌های متعدد نشود. پیشنهاد دیگرم این است که به جای اینکه نفت در تالاب استخراج شود و وسط هور کارخانه بسازند، فعالیت‌ها را به خارج از هور ببرند و نفت را با لوله‌های مطمئنی منتقل کنند تا نشتی هم ندهند. شرط سوم این است که تالاب را به وسعت و شرایط قبلی خود بازگردانند. ما مساحت زیادی از هور را از دست دادیم، به‌طوری‌که الان فقط 20 تا 30 درصد مساحت قبلی وجود دارد و بقیه آن تبدیل به زمین‌های بایر شده است. تصاویر 50 تا 70 سال پیش ماهواره نیز این را ثابت می‌کند که مساحت تالاب نسبت به سال‌های گذشته بسیار کمتر و تبدیل به باریکه‌ای شده. پس لااقل بیاییم تالاب را احیا کنیم تا در مقابل حضور صنعت نفت تاب‌آوری آن بالا برود و در صورت بروز آلودگی نفتی بتواند مقاومت کند. اینها کارهای ساده‌ای است و مشکل نیست فقط کمی خرج دارد، اما در مقابل منافع آن برای مردم و احشام و پرندگان بسیار است و ما به توسعه پایدار عمل کرده‌ایم.»


سراب نفت برای بومی‌ها
اشتغال مردم بومی همیشه از بهانه‌های توسعه طرح‌های نفتی در خوزستان بوده، اما سوابق این شرکت‌ها در استان خلاف این را ثابت می‌کند. میادین نفتی مستقر در هورالعظیم نیز دست کمی از سایرین ندارند و کمترین اشتغال را در شهرستان‌های هویزه و دشت آزادگان به همراه داشتند. چنانکه محمد سواری عضو شورای شهر رفیع به «اعتماد» می‌گوید: «این شهر هیچ سهمی از فعالیت شرکت نفت اروندان که میادین نفتی این محدوده را تحت پوشش دارد، نداشته؛ نه از بابت مسوولیت‌های اجتماعی، نه عوارض شهری و نه هیچ اعتباری تاکنون دریافت نکرده است. ما حتی سهمیه‌ای در استخدام‌ها نداریم و کمتر از پنج نفر از اهالی در شرکت نفت کار می‌کنند. شش، هفت سال پیش، یک پروژه زمین فوتبال چمن معرفی کردیم که هنوز به نتیجه نرسیده. برای تیم فوتبال رفیع که در لیگ دسته یک استان بازی می‌کند، به هر دری زدیم اما حتی نتوانستیم یک وعده ناهار برای‌شان بگیریم.»
شهر رفیع از توابع شهرستان هویزه، در هورالعظیم واقع است و یکی از قطب‌های گاومیشداری به شمار می‌آید که با خشک شدن هور آسیب‌های بسیاری متحمل شده. میدان نفتی آزادگان جنوبی در محدوده این شهر فعالیت می‌کند و میدان سهراب نیز قرار است در رفیع مستقر شود.
سواری ادامه می‌دهد: «تاکنون 2 نوبت از محل عوارض آلایندگی، مجموعا 10 میلیارد تومان به رفیع پرداخت شده که نسبت به آن اعتراض داریم و معتقدیم این اعتبارات عادلانه و منصفانه توزیع نشده، چرا که این شهر بیشترین خسارت‌ها را از بابت فعالیت‌های نفتی از نظر آلودگی، گرد و غبار، انتشار دود آتش‌سوزی هور و خشکیدگی تالاب متحمل شده است.» 


خلف‌وعده‌های نفت
عقب‌نشینی سازمان حفاظت محیط‌زیست در مقابل طرح‌های مخرب به ویژه فعالیت وزارت نفت در تالاب‌ها همیشه با انتقادات بسیاری همراه بوده است. محمد درویش رییس کمیته محیط‌‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی و توسعه یونسکو در گفت‌وگو با «اعتماد» تاکید می‌کند که «سازمان محیط‌زیست می‌تواند با اجرای میدان نفتی سهراب مخالفت کند. طبق توافقی که در دولت احمدی‌نژاد انجام شد، محیط‌زیست هفت شرط را برای ادامه فعالیت نفت تعیین کرد اما طبق افشاگری معاون وقت این سازمان (دلاور نجفی) هیچ‌کدام از این تعهدات انجام نشد، به‌طوری‌که او اعلام کرد با مجوزی که به نفت دادیم، کلاه بزرگی بر سر محیط زیست رفته و در عمل هیچ‌کدام از شروط رعایت نشده است. الان هم محیط‌زیست می‌تواند به خلف وعده‌های وزارت نفت رجوع کند و اجازه ندهد که این اتفاق تکرار شود. فعالیت نفت در شمال هورالعظیم بسیار مخرب خواهد بود. اگر بخواهیم تجربه میدان آزادگان را آنجا هم اجرا کنیم و چاه‌هایی که طراحی می‌کنند با یک متر بالا آمدن آب، شات‌داون کند به معنی خشک کردن بخش شمالی تالاب است، مگر اینکه آنها بتوانند به نحوی استخراج کنند که این چاه‌ها در عمق 10 تا 12 متری هم فعال باشد. یعنی برای استخراج نفت از تکنولوژی استفاده کنند که وجود آب مانعی برای برداشت نفت و گاز نباشد، در عین حال بتوانند آلودگی محیط‌زیستی را کنترل کنند. این تجربه در دنیا وجود دارد.» درویش، وجه دیگر این مساله را مسوولیت وزارت نفت می‌داند: «نفت یک دستگاه ملی است و باید منافع ملی برایش مهم‌تر از منافع بخشی یا سازمانی‌اش باشد. واقعیت این است که اگر ما تالاب‌های ارزشمندمان را در خوزستان بخشکانیم برای اینکه نفت یا گاز به دست بیاوریم، مثل این می‌ماند که روی شاخه‌ای نشسته‌ایم که داریم همان شاخه را قطع می‌کنیم و وزارت نفت باید بداند که هزینه‌های قطع شاخه گریبان همان مردمی را می‌گیرد که دارد به خاطر همان‌ها تولید پول و اشتغال می‌کند.»

سرنوشت هور، سرانجام خوزستان
این کنشگر محیط زیست نسبت به آینده تالاب‌ها نیز هشدار می‌دهد: «یک جریانی وجود دارد که از خشک شدن تالاب‌ها خیلی خوشحال هستند، برای اینکه بتوانند با هزینه کمتر نفت و گاز استخراج کنند یا حتی بروند لیتیوم استخراج کنند. واقعیت این است که بلایی که سر هورالعظیم می‌آید، دارد بر سر تالاب شادگان هم می‌آید. یکی از تالاب‌های ارزشمندمان و بزرگ‌ترین تالاب ثبت شده در کنوانسیون رامسر که دارد قربانی تاخت و تازها می‌شود. همین بلا دارد در بانکول در استان ایلام بر سر مهم‌ترین و راهبردی‌ترین جنگل‌های زاگرس می‌آید. همانجایی که ریشه‌گاه و یکی از سرشاخه‌های مهم تولید آب در کرخه است. این در حالی است که کرخه الان هم در بحران به سر می‌برد و مردم خیلی نگران هستند. وزارت نفت نباید به بهانه آبادانی مجموعه تحت امرش، مجموعه بزرگ‌تری را ناآباد کند. این وظیفه سازمان برنامه و بودجه، وظیفه نهادهای راهبردی و مجمع تشخیص مصلحت نظام، وظیفه نمایندگان مجلس و وظیفه سازمان‌های محیط‌زیست و منابع‌طبیعی و همه دانشگاهیان و نخبگان است که این موضوعات را به زبانی ساده و موثر در اختیار عالی‌ترین مقامات قرار دهند تا اجازه ندهند به بهانه دست یافتن به نیازهای کوتاه‌مدت، خسارت‌های میان‌مدت و درازمدت به کشور بخورد.» درویش تصریح می‌کند: «خوزستان همین الان هم یکی از مهاجرفرست‌ترین استان‌های کشور شده و موج بزرگی از معلم‌ها دارند استان را ترک می‌کنند و این استان با کمبود نیروی کار ماهر روبرو شده، چون که توان زیست‌پذیری خوزستان دارد پایین می‌آید. هوا به‌شدت آلوده و به‌شدت گرم و همچنین کمبود شدید منابع آب شرب وجود دارد. این در حالی است که تالاب‌ها یکی از مهم‌ترین مولفه‌های ثبات و پایداری در خوزستان هستند. هورالعظیم عامل افزایش ظرفیت گرمایی ویژه است و می‌تواند برای اهواز و سکونت‌گاه‌های شرق این تالاب مثل یک کولر عمل کند. همچنین تالاب شادگان مهم‌ترین عامل برای تاب‌آوری نخلستان‌های شادگان و اروندکنار است. نباید اجازه دهیم این عوامل ثبات که توان زیست‌پذیری خوزستان را تضمین می‌کنند از بین بروند. در عین حال ما نمی‌گوییم نفت استخراج نشود و از گاز استفاده نکنید. حرف ما این است که از تجارب جهانی استفاده شود. چطور می‌شود که در دریای مانش از عمق 900 متری نفت برداشت کرد اما اینجا نمی‌توانند از تالابی با عمق پنج متر، نفت برداشت کنند؟ چرا ما نباید برویم به سمت توسعه پایدار که هم از منافع میدان‌های نفتی و گازی برخوردار باشیم و هم از منافع و مایملک محیط زیستی‌مان؟»

سلاجقه استعفا دهد
«هرگونه توسعه‌یافتگی را باید فرع بر حفظ محیط‌زیست بدانیم» این یکی از شعارهای رییسی رییس‌جمهور درباره حفظ محیط‌زیست بوده، اما او، قرارداد توسعه و بهره‌برداری از میدان نفتی سهراب را 17 بهمن 1400 امضا و تنفیذ کرد، پیش از آنکه گزارش ارزیابی محیط‌زیستی آن تایید شود.
درویش می‌گوید: «من اگر جای سلاجقه رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست بودم وقتی علنا دارند به سازمان متبوعم بی‌حرمتی می‌کنند، وقتی 411 پروژه را در بودجه می‌آورند بدون اینکه ارزیابی محیط‌زیستی داشته باشد، وقتی بسیاری از سفرهای رییس‌جمهوری بدون حضور رییس سازمان محیط‌زیست و بدون مشورت با او دارد انجام می‌شود، وقتی در نامه به رییس‌جمهوری خواستار تاخیر در آبگیری سد چمشیر می‌شود و توجه نمی‌کنند، حداقل برای حفظ و صیانت حرمت سازمان متولی محیط‌زیست ایران با مردم شفاف مشکلات را می‌گفتم و استعفا می‌دادم. این حداقل کاری است که سلاجقه می‌توانست انجام دهد. اگر واقعا برایش حفظ محیط‌زیست مهم‌تر از حفظ میزش و حفظ رفقایش باشد. البته عملا ثابت شده که دولت سیزدهم به حفظ محیط‌زیست مثل حیاط خلوتش نگاه می‌کند؛ مثل دولت‌های قبلی. و در چنین شرایطی مردم باید بدانند که از هزینه مالیات‌های آنها خرج سازمانی می‌شود که آن سازمان جز یک ویترین عملا هیچ کارآیی ندارد.»

هورالعظیم چرا ثبت نشد؟
هورالعظیم، یکی از مهم‌ترین توقف‌گاه‌های پرندگان مهاجر است و در سال‌های اخیر بیشترین جمعیت و تنوع پرندگان را در خوزستان داشته. مطالعات «ارزش‌گذاری اقتصادی تالاب هورالعظیم» که در سال 1392 انجام شده، ارزش اقتصادی و منافع سالانه هورالعظیم را 748 میلیون دلار و ارزش آن را به عنوان یک سرمایه محیط‌زیستی 173 میلیارد دلار، نشان می‌دهد. این مطالعه، ارزش هر هکتار از این تالاب را 2 میلیون دلار و اجاره سالانه هر هکتار آن را هشت هزار و 500 دلار برآورد و اعلام کرده شرکت نفت برای فعالیت در تالاب باید اجاره پرداخت کند. همچنین طبق این مطالعه، هورالعظیم بدون هیچ هزینه یا سرمایه‌گذاری، سهم 1.9 درصدی در تولید ناخالص خوزستان دارد که در مقایسه با اعتبار و تسهیلاتی که برای صنایع یا آبزی‌پروری هزینه می‌شود بسیار حائز اهمیت است.  درویش در این باره می‌گوید: «هورالعظیم، با اختلاف، مهم‌ترین تالاب کشور و مهم‌ترین تالاب آسیای جنوب غربی و خاورمیانه است. چرا که موقعیت آن منحصربه‌فرد و پایاب چند رودخانه مهم و پرآب منطقه (کرخه، دجله و فرات) است. بیش از 500 نوع پرنده در این تالاب گزارش شده، در حالی که کل پرندگان ایران 535 نوع هستند که بیش از 95 درصد آنها در این تالاب وجود دارند. این تالاب می‌توانست از منظر پرنده‌نگری، گردشگری یک صندوق ارزی پایدار برای خوزستان باشد و منافع مشترک آن می‌توانست به هموطنان ما در ایران و همچنین هم‌کیشان ما در عراق کمک کند و ما متاسفانه این فرصت‌ها را سوزاندیم.» هورالعظیم با وجود اهمیت بسیار، در کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها (رامسر سایت) ثبت نشده، این در حالی است که عراق در سال‌های اخیر بخش عراقی این تالاب را در کنوانسیون رامسر و یونسکو ثبت کرده است. درویش به ابهامات این مساله نیز اشاره می‌کند: «سوال اصلی این است که چرا نه در حکومت پهلوی و نه در حکومت جمهوری اسلامی برای ثبت هورالعظیم در کنوانسیون جهانی رامسر کاری انجام نشد؟ چرا حتی اسکندر فیروز که بنیانگذار کنوانسیون رامسر بود، این تالاب را از قلم انداخت و تالاب‌های بسیار کوچک‌تر و بسیار کم‌اهمیت‌تری را ثبت کردند؟ به نظر می‌رسد که در یک قرارداد از پیش اعلام نشده و مخفی و توافقی که بین دولت ایران و عراق وجود داشته، اینها تصمیم گرفتند که این تالاب را خشک کنند؛ به خاطر نفت و رقابتی که برای میدان‌های مشترک وجود دارد، چون برای‌شان دست و پاگیر بوده. دولت صدام حسین کاملا در راستای حکومت ایران عمل کرد. اما وقتی دولت در عراق عوض شد، دولت جدید برای ثبت بخش عراقی اقدام کرد و ایرانی‌ها را از فرط شرمندگی به صرافت انداخت که بروند برای قسمت ایرانی اقدام کنند. واقعیت این است که ما خیلی جفا کردیم در حق هورالعظیم و این جفا با ادامه فعالیت‌های نفتی باعث می‌شود که آیندگان هرگز ما را نبخشند.»


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط