چهارشنبه 07 آذر 1403 - 12:11

کد خبر 679060

یک‌شنبه 06 آبان 1403 - 23:19:00


منطقه در چشم‌انداز ایران و شورای همکاری


دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

دکتر کامران کرمی| حمله بامداد شنبه اسرائیل به برخی تاسیسات نظامی ایران، محکومیت آن رژیم از سوی شورای همکاری خلیج فارس و دولت‌های عضو آن به‌ویژه عربستان سعودی و امارات عربی متحده را به دنبال داشت. دو بازیگری که مواضع آنها، دماسنج بلوک عربی و انعکاس روندها و فرآیندهایی است که در جهان عرب می‌گذرد. آنچه در بیانیه‌های صادره از سوی ریاض و ابوظبی اتخاذ شده، تاکید بر محکومیت شدید و نقض حاکمیت ایران بوده که فراتر از مواضع محتاطانه سابق معنا پیدا می‌کند.نقطه عطف مهمی که فراتر از ترجیحات و دغدغه‌های این بازیگران برای مصون ماندن از درگیری‌ها، بازتاب روندهای مستحکم تنش‌زدایی بین ایران و کشورهای عربی در فضای پایداری تنش‌هاست.


تمرکز داخلی
یکسال پس از ۷ اکتبر، روایت غالب در پایتخت‌های عربی خلیج فارس دستخوش ادراکات جدید از روندهایی است که فرآیند جنگ اسرائیل و حماس در غزه را به منافع منطقه‌ای بلوک شورای همکاری پیوند داده و آن را در معرض تغییرات معطوف به ظهور تهدیدهای جدید  قرار داده است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس متاثر از تنش‌های فزاینده ایران و اسرائیل ناآرام و دچار تلاطم هستند، چرا که این درگیری پتانسیل تبدیل شدن به یک رویارویی منطقه‌‌‌ای با پیامدهای گسترده برای اقتصاد و امنیت آنها را دارد. این مساله به‌ویژه در ارتباط با پرونده باز عادی‌سازی روابط با اسرائیل در فردای پساغزه اهمیت استراتژیک قابل‌توجهی پیدا می‌کند.بنابراین در گام اول مصون‌سازی در قالب استراتژی پوشش ریسک می‌تواند دارایی‌های ارزشمند این بازیگران در محیط خلیج فارس را از تحمیل هزینه‌های فاجعه بار اقتصادی در امان نگه دارد.

تجربه انفجارهای آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۹ و اظهارات عبدالعزیز بن‌سلمان وزیر انرژی عربستان که آن را «روز سیاه» توصیف کرد، پیش روی تصمیم‌گیرندگان ریاض از هرگونه تصاعد بحران و افزایش سطح تنش‌ها قرار دارد. به این معنا که خواه عربستان و امارات در قالب راهبرد دنباله‌روی از فشار حداکثری ترامپ به‌صورت مستقیم علیه ایران ایفای نقش کنند و خواه مواضع آنها در قالب توافق ابراهیم پروژه عادی‌سازی به‌صورت مستقیم منافع پیرامونی و منطقه‌ای ایران را تحت‌تاثیر قرار دهد، اینکه اسرائیل از این جنگ پیروز بیرون بیاید به نفع کشورهای عرب خلیج فارس نیست. پیروزی تل‌آویو پایتخت‌های خلیج فارس را در مذاکرات عادی‌سازی تضعیف و نشان‌دهنده به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان هژمون منطقه است.

یعنی عادی‌سازی جای خود را به بیعت و تبعیت می‌دهد.بنابراین آگاهی از نیازهای داخلی، چالش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای و تغییرات جهانی در تغییر موضع‌گیری بازیگری چون عربستان قابل‌توجه است. تمرکز ریاض بر عرصه داخلی است و روابط ژئوپلیتیک آن - در کنار فرمول‌بندی موقعیت منطقه‌ای - به شدت با این تمرکز مرتبط است. بنابراین، این مواضع یک حرکت منفرد نیست و بازتاب ملاحظات نسبت به چشم‌انداز پادشاهی است. به عبارت بهتر، می‌توان آن را رویکرد برگرداندن صفحه نامید که ارتباط نزدیکی با چشم‌‌‌انداز ۲۰۳۰ دارد، به این معنا زمانی که قواعد درگیری شروع به تغییر شکل به یک درگیری بدون قاعده کند، طبیعتا پروژه استراتژیک عربستان برای صلح و توسعه در خط مقدم آن قرار دارد.

روندهای فراگیر تنش زدایی
تبیین تمرکز داخلی برای فرموله کردن کنش‌های منطقه‌ای عربستان می‌تواند جهت‌گیری تنش‌زدایی در سیاست خارجی عربستان به‌ویژه در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران را قابل فهم کند. برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تلاش‌های دیپلماتیک صورت گرفته برای عادی‌سازی روابط با ایران که خود را در نشست غیر‌رسمی اما تاریخی وزرای خارجه ایران و شش کشور ساحل جنوبی خلیج فارس در دوحه به تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳ منعکس کرد، یک اقدام استراتژیک بسیار مهم محسوب می‌شود که می‌تواند این بازیگران را در برابر پیامدهای احتمالی تشدید درگیری بین اسرائیل و ایران محافظت کند. این تغییر دیپلماتیک، بازیگران شورای همکاری را در موقعیتی قرار داده تا تلاش‌های خود را برای جلوگیری از سرایت تنش بین ایران و اسرائیل مضاعف کرده و بتوانند لایه‌‌‌ای از ایمنی‌سازی را در میان تنش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای فزاینده ارائه کنند.

حضور سید عباس عراقچی در سفر به منطقه خلیج فارس نشان‌دهنده دغدغه‌ها و همزمان تمایلات هر دو طرف برای عبور از تنش‌ها و سوءتفاهمات انباشت شده است.  فراتر از این تصویر، پیشران‌های قوی تنش‌زدایی در منطقه میان بیشتر بازیگران رقیب هم نشان می‌دهد که تجربه خیزش‌های جهان عرب در محاسبات عقلانی بازیگران خاورمیانه‌ای قرار دارد که خروجی آن نه تنها به هژمون شدن یکی از رقبا منجر نشد، بلکه همه بازیگران به نحوی متاثر شده و هزینه‌های مادی و اعتباری قابل‌توجهی بر آنها تحمیل شده است.تغییر این محاسبات نقش مهمی در ترسیم خطوط تنش‌زدایی در منطقه و معنایابی آن برای بازیگران به‌ویژه بین ایران و شورای همکاری داشته است.آنچه این خط تنش‌زدایی را به یک روند فراگیر و مستحکم در فضای پایداری تنش‌ها و تصاعد بحران تبدیل کرده، چشم‌انداز جی.سی.سی برای امنیت منطقه‌ای است که در مارس ۲۰۲۴ منتشر شد.

این چشم‌انداز تفسیر سنتی شورا از امنیت را تغییر داده و بر تفسیر چند لایه از امنیت تاکید کرده است. در این تفسیر نگاه صفر و صدی به ایران نیز جای خود را به پنجره تعامل مبتنی بر اعتمادسازی و اقدامات ملموس داده است. از این زاویه فرآیند تنش‌زدایی ایران و عربستان و متعاقب آن ایران و شورای همکاری صرفا تاکتیکی نیست و مبتنی بر نگاه جدیدی است که اگر به یک روابط باثبات منتهی شود، می‌تواند بازتاب دهنده راهبرد جدیدی باشد که در برداشت تصمیم‌گیرندگان دو طرف شکل یافته است. در چنین رهگذری است که به هر میزان روابط دوجانبه ایران و عربستان در فرآیندهای تثبیت قرار گیرد، زمینه برای همکاری‌های اولیه منطقه‌ای شکل خواهد گرفت. همکاری‌هایی که سرریز آن در منطقه می‌تواند به مدیریت مطلوب‌تر و کم‌هزینه‌تر مناقشات منجر شود.

چشم‌انداز چندهمسویی
با این حال این فرآیند‌، نافی دیگر کنش‌ها، مواضع و تعاملات عربستان و شورای همکاری با دیگر بازیگران و مجموعه‌های سیاسی و امنیتی همچون روابط با ایالات متحده، اتحادیه اروپا و اسرائیل نیست. ریاض با متنوع کردن مشارکت‌های خود با بلوک‌های رقیب و حتی بعضا ناسازگار در تلاش است تا مزایای راهبردی خود را ارتقا داده و به همان میزان از شدت آسیب‌پذیری‌ها کم کند. تحمل این شرایط تا زمانی است که پارادوکس منافع و امنیت این رژیم را تحت‌تاثیر قرار ندهد و ریاض مجبور به انتخاب‌های صریح و قرار گرفتن در یک بلوک خاص نشود.در واقع بازتاب این پیچیدگی‌هاست که نقش یک معاهده دفاعی الزام‌آور را برای چشم‌انداز امنیت منطقه‌ای عربستان به یک دستورکار راهبردی تبدیل کرده است. در فضایی که چنین معادله‌ای در دسترس نیست، ریاض با منطق مذاکره از یکسو با ایران از در آشتی برآمده و موازنه سخت را به موازنه نرم تبدیل کرده و از سوی دیگر دنباله‌روی نرم را با بازیگری چون چین برقرار ساخته است.

این دو کنش تاکتیکی اگرچه دربردارنده مزیت‌های راهبردی است، اما نمی‌تواند تضمین‌کننده برهم‌کنش سیاست داخلی-سیاست خارجی محمد بن‌سلمان برای تحقق چشم‌انداز ۲۰۳۰ باشد. مدیریت- محدودسازی تنش‌های منطقه‌ای تا زمانی که زمینه ترسیم کلان معادله عربستان-آمریکا و اسرائیل فراهم شود، به الگوی رفتاری عربستان در یک روند کوتاه‌مدت تا میان‌مدت شکل خواهد داد. در این روند تعاملات ایران و شورای همکاری افزایش خواهد یافت، زیرا تصاعد بحران باید با نزدیکی منطقه‌‌‌ای برای بازیگری هر دو طرف جبران شود و این نشان می‌دهد که تهران و پایتخت‌های عربی سیاست پیوند دادن روابط منطقه‌‌‌ای و آنچه را که  ترسیم خطوط همکاری نامیده می‌شود،  مدنظر قرار داده‌اند. تصویر منطقه بر اساس آنچه کشورهای منطقه می‌خواهند و نه بر اساس آنچه کشورهای غربی دیکته می‌کنند که همواره سیاست بلندمدت ایران در خلیج فارس بوده، اکنون در چشم‌انداز شورای همکاری قرار گرفته است.
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط