سه‌شنبه 06 آذر 1403 - 20:00

کد خبر 686803

یک‌شنبه 13 آبان 1403 - 18:45:49


انتخابات آمریکا قابل پیش‌بینی نیست


اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

امیرعلی ابوالفتح در پاسخ به این سوال «اعتماد» که با لحاظ گرفتن نتایج نظرسنجی‌های مختلفی که میان رای‌دهندگان امریکایی انجام شده، شانس کدام نامزد برای پیروزی در این ماراتن محتمل است، گفت: نکته اول در این مورد این است که کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا در سال 2024 به‌شدت رقابتی شده است به‌گونه‌ای که فاصله آرا میان نامزدها در نظرسنجی‌ها به کمترین میزان ممکن رسیده است. به واقع برتری ایجاده شده برای یکی از نامزدها در مقابل دیگری در حد یک یا 1.5درصد و حتی زیر یک درصد است. نکته مهم این است که این اختلاف بسیار کمتر از خطای محاسباتی در آمارگیری است که معمولا بین 3 تا 5 درصد می‌باشد. نکته دوم اینکه اصولا نتایج انتخابات امریکا قابل پیش‌بینی نیست به این دلیل که نظرسنجی‌‌ها زمانی کارایی دارند که بتوانند تشخیص دهند کدام نامزد در میان رای‌دهندگان محبوب‌تر است و شانس بیشتری برای پیروزی دارد. این درحالی است که در امریکا امکان پیروزی فردی با رای مردمی کمتر نیز وجود دارد. این مورد نیز در سال 2016 و در سال 2000 اتفاق افتاد و نامزدی با رای مردمی کمتر پیروز انتخابات شد. البته که برای حل این مشکل ادعا شده است که رقابت اصلی میان دو نامزد درچند ایالت حساس مورد توجه است؛ ایالت‌هایی که از آنها تحت عنوان میدان نبرد یاد می‌شود و از همین رو باید نظرسنجی‌ها در این ایالات مهم را برای پیش‌بینی بررسی نمود. اما همچنان اعلام نتیجه محتمل قابل پیش‌بینی نیست به این دلیل که ممکن است در این ایالت‌های حساس نیز نامزدی پیش افتاده باشد؛ اما این امکان وجود دارد که دادگاه‌ها انتخابات را به چالش بکشند و با صدور احکامی سرنوشت انتخابات را تغییر دهند؛ مانند انتخابات سال 2020. بنابراین اصولا نمی‌توان این پیش‌بینی را داشت که چه کسی وارد کاخ سفید خواهد شد. اگر این انتخابات با همین اعداد و ارقام با این فاصله کم در هر کشور دیگری به جز ایالات‌متحده در جریان بود هم امکان پیش‌‌بینی برنده وجود نداشت.

ابوالفتح در پاسخ به سوال دیگر «اعتماد» در این باب که اقدامات غیرمتعارف دونالد ترامپ چقدر توانسته ورق را به نفع او برگرداند بالاخص آنکه نظرسنجی‌ها طی روزهای پایانی این کارزار وارد مراحل پیچیده‌ای شده است، گفت: معمولا به این صورت است که طی دو هفته پایانی مانده به پایان انتخابات در تمام جهان این‌گونه هست که نامزدها تلاش می‌کنند آرای رای‌دهندگان مردد را به سمت خود جلب کنند، چراکه شهروندانی که قصد دارند براساس تعلقات حزبی رای بدهند از مدت‌ها قبل در این زمینه تصمیم‌گیری کرده‌اند. بنابراین طی روزهای پایانی نامزدها تلاش می‌کنند با دست گذاشتن روی نقاط ضعف دیگر نامزد و خطاهای سهوی رقیب جنجال‌های جدیدی به‌پا کنند و از این طریق آرای مرددین‌ را کسب کنند. اساسا اقدام جنجالی ترامپ درباره پوشیدن لباس رفتگرها هم به این دلیل بود که اول یک کمدین در کمپین ترامپ ادعایی را علیه پرتوریکو مطرح کرد و بعد از آن جو بایدن ادعای دیگری علیه هواداران ترامپ را مطرح کرد. دونالد ترامپ نیز برای اینکه از این توهین بایدن به هواداران خود نهایت بهره‌برداری را برای کمپین خود داشته باشد لباس رفتگران را به تن کرد. این موضوع در فضای انتخاباتی ایالات‌متحده مرسوم است. اما با این وجود همچنان برنده این کارزار قابل پیش بینی نیست. هم ترامپ شانس پیروزی دارد و هم هریس. هرچند برتری نسبی برای خانم معاون‌ بعد از کناره‌گیری بایدن از کارزار انتخابات ایجاد شد؛ اما مقبولیت او در میان رای‌دهندگان مردد با گذشت زمان کاهش یافته است و به نظر می‌رسد این روند ادامه دارد. اما همچنان نمی‌توان گفت که کدام یک از نامزدها قطعا وارد کاخ سفید خواهند شد.

این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال دیگر «اعتماد» در این باب که با توجه به رویکرد قاطع دولت پزشکیان مبنی بر ورود به مسیر تنش‌زدایی با غرب گمانه‌زنی‌های مختلفی در این خصوص مطرح شده است؛ در صورت روی کار آمدن هریک از نامزدها دونالد ترامپ یا کامالا هریس روند این تنش‌زدایی چگونه هموار خواهد شد، به عبارتی دیگر اساسا این گزاره در صورت پیروزی کدام یک از نامزدها احتمال تحقق دارد، گفت: در شرایط کنونی که فضای انتخابات بر ایالات‌متحده حاکم شده طبیعی است که هریک از نامزدها اظهارات خاصی را درباره موضوعات گوناگون با این هدف که شانس پیروزی خود را بالا ببرند مطرح کنند. اما به روشنی مشخص نیست زمانی که پیروز شدند به وعده‌های خود پایبند بمانند یا خیر؛ این مورد را نیز گذشت زمان نشان خواهد داد. در شرایط کنونی همچنان خیلی زود است که به این سوال پاسخ داد، چراکه اولا باید مشخص شود که چه کسی پیروز این کارزار خواهد شد. دوم اینکه ترکیب و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی هریک از نامزدها در جای خود اهمیت دارد. اینکه چه کسی وزیر خارجه و همچنین چه کسی وزیر دفاع می‌شود با اهمیت است. یا این مقوله که مشاور امنیت ملی چه کسی خواهد بود و جامعه اطلاعاتی به چه کسی سپرده خواهد شد، می‌بایست مورد توجه قرار بگیرد. حتی معاون‌های آنها باید مشخص شود. این پروسه تا 20 ژانویه سال آینده یعنی اول بهمن که دولت جدید رسما شروع به کار می‌کند زمان خواهد برد. پس از آن نیز موضوعات و مشکلات مهم‌تری در عرصه داخلی وجود دارد که حل و فصل آنها برای دولت جدید در اولویت خواهد بود. بعد از آن به موضوع ایران پرداخته خواهد شد. بنابراین همچنان نیاز به زمان است تا پیش‌بینی کنیم رویکرد دولت جدید ایالات‌متحده در قبال ایران چه خواهد بود. البته که در آن صورت هم عملکرد آنها مهم است؛ این گزاره و استناد به اینکه ترامپ هم در دولت اول خود اقداماتی را علیه ایران انجام داده است بنابراین، این رویکرد در دولت دوم او نیز ادامه خواهد داشت تحلیل درستی نیست. باید همچنان صبر داشته باشیم و بعد از گذشت زمان متوجه تفاوت‌های دولت اول در 2016 با دولت دوم احتمالی او در ایالات‌متحده خواهیم شد. درمورد کامالا هریس نیز این متغیر وجود دارد، اگر او برنده این کارزار باشد قطعا سیاست‌هایش در جایگاه معاونت جو بایدن با سیاست‌هایش به عنوان مهمان تازه کاخ سفید متفاوت خواهد بود. بنابراین اکنون شرایط برای ارزیابی این موضوع وجود ندارد. باید پروسه تشکیل دولت طی شود و بعد از آن اولویت‌ها تعیین شود و سپس اقدامی عملی از سمت دولت جدید امریکا را شاهد باشیم تا بتوان تحلیلی درست ارایه داد.

ابوالفتح در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درخصوص اینکه هر یک از نامزدها چگونه از رویارویی احتمالی تهران و تل‌آویو در شرایط فعلی متاثر خواهند شد نیز گفت: دموکرات‌‌ها و جمهوری‌خواهان و مشخصا کامالا هریس و دونالد ترامپ اختلاف‌نظرهای بسیاری در حوزه‌های مختلفی دارند؛ از مسائل داخلی گرفته تا مباحث مربوط به سیاست خارجی، اما در موضوع حمایت از اسراییل، تعهد به تامین امنیت این رژیم و تامین نیازهای تسلیحاتی تل‌آویو هیچ تفاوتی میان دو حزب و حتی در شرایط فعلی دو نامزد وجود ندارد. نمی‌توانیم این ادعا را داشته باشیم که با فرض پیروزی یکی از نامزدها مشخصا دموکرات‌ها ممکن است اسراییل را در برابر ایران تنها بگذارند. بنابراین باتوجه به درگیری‌های پینگ‌پنگی فعلی که میان تهران و تل‌آویو در جریان است، با فرض بر اینکه تهران بخواهد به اقدام تهاجمی و تجاوزکارانه اسراییل به خاک ایران پاسخ دهد، چه این اقدام قبل از انتخابات یا حتی بعد از پایان این کارزار و در شرایطی که رییس‌جمهور جدید امریکا مشخص شده باشد انجام شود؛ همچنان هر دو نامزد تحت هر شرایطی از اسراییل حمایت خواهند کرد. این حمایت‌ها در اول بهمن (20 ژانویه 2025) یعنی زمانی که دولت رسما انتقال داده شد نیز همچنان ادامه دارد. اما آنچه که اهمیت دارد این است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در موضوع فلسطین، دیدگاه‌های متفاوتی دارند که بحث اصلی راهکار دو دولتی است. در این زمینه دموکرات‌ها رویکرد تحت فشار گذاشتن اسراییل را برای تحقق این راهکار دنبال می‌کنند اما جمهوری‌خواهان راه‌حل دو کشوری راهکار مناسبی می‌دانند اما بدون اعمال فشار بر تل‌آویو.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که باتوجه به تشدید فشارها از سوی دولت فعلی امریکا به منظور دستیابی به توافق آتش‌بس این امکان وجود دارد که شاهد اتفاق خاصی در این زمینه به منظور جلوگیری از وقوع جنگی فراگیر که قطعا انتخابات امریکا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، باشیم، گفت: اینکه تصور کنیم آتش‌بس تا قبل از پایان انتخابات امریکا برقرار شود خیلی بعید به نظر می‌رسد. حتی این احتمال وجود دارد که نه طرف امریکایی مایل به پایان درگیری‌ها باشد نه طرف اسراییلی؛ به این دلیل چنین شرایطی می‌تواند روی نتایج انتخابات اثرگذار باشد. بنابراین به نظر می‌رسد فقط یک معجزه می‌تواند منجر به شکل‌گیری توافقی تحت عنوان آتش‌بس شود حال در جبهه‌ غزه یا در جبهه‌ لبنان. در این زمینه به اعتقاد من تردیدهایی وجود دارد که حتی تا زمان انتقال قدرت در امریکا در بهمن ماه نیز این جنگ به پایان برسد. البته برخی رسانه‌ها مدعی شدند که ترامپ به نتانیاهو فشار آورده است که باید تا قبل از اینکه او وارد کاخ سفید شود جنگ را به پایان برساند. اما نه نتانیاهو در این زمینه خیلی از ترامپ تبعیت می‌کند و از طرفی دیگر بحران در منطقه آن‌قدر سطحی نیست که طی یکی، دو ماه پایان یابد. حداقل من در ارتباط با تحولات نگاه بدبینانه‌ای دارم. البته ممکن است بعد از انتخابات اتفاقاتی رخ دهد و شرایطی مهیا شود اما رویکردی که اسراییل طی یک سال اخیر در پیش گرفته است، هرگونه امید را تضعیف می‌کند. در هر صورت امیدواریم که این آتش‌بس حداقل بعد از انتخابات اجرا شود، هرچند که خیلی نمی‌توان روی این گزاره حساب کرد.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» درخصوص اینکه در صورت پیروزی ترامپ رویکرد او با لحاظ کردن گزاره احتمال تداوم رویارویی تهران و تل‌آویو چه خواهد بود و اینکه سیاست اعمال فشارهای حداکثری علیه ایران مجددا تکرار خواهد شد یا گزاره رایزنی‌ها نیز می‌تواند محتمل باشد، گفت: اگر ترامپ مجددا به کاخ سفید بازگردد خواه جنگ غزه در جریان باشد یا به پایان رسیده باشد قطعا به دنبال تشدید فشار حداکثری علیه ایران هست؛ حتی این احتمال قوی وجود دارد که ترامپ میزان فشارهای حداکثری که در دولت اول خود اعمال کرد را نیز افزایش دهد. اما اینکه این توانایی در او وجود داشته باشد یا خیر، محل تردید است. برخی معتقدند که بایدن نمی‌خواست یا نمی‌خواهد بر ایران فشار وارد کند. اما من معتقدم بایدن نمی‌توانست و همچنان نمی‌تواند بر ایران از آن میزانی که مدنظر او بود یا هست فشار بیشتری وارد کند، به این دلیل که فشارهای بیشتر قطعا عواقب بیشتری را به دنبال خواهد داشت. فارغ از آن فشار حداکثری صرفا تنش‌ها میان تهران و واشنگتن را افزایش می‌دهد و همچنین اعمال فشارهای بیشتر می‌تواند اثرات وضعی نیز روی قیمت نفت و همچنین تورم داخلی امریکا و نیز مشکلاتی که بر اثر جنگ اوکراین به وجود آمده، داشته باشد. به عبارتی دیگر فارغ از اینکه ترامپ روی کار باشد، یا هریس معذوریت‌ها و محدودیت‌هایی برای دولت امریکا وجود دارد که نمی‌توانند فشارها را از حد معینی بیشتر کنند. بنابراین دولت ترامپ به تشدید فشارهای حداکثری علاقه دارد اما اینکه می‌تواند یا خیر، بحث دیگری است.

درمورد بحث تنش‌زدایی نیز اساسا هیچ نشانه‌ای در باب تمایل واشنگتن برای گام برداشتن در این مسیر وجود ندارد. اگر ایران و امریکا بخواهند در روندی عاقلانه و همچنین باتدبیر و مصلحت‌سنجی عمل کنند، مدیریت تنش‌ها برای دو طرف دستاورد تلقی خواهد شد. به عبارتی دیگر انتظاری از دو طرف نمی‌رود که وارد روند تنش‌زدایی شوند؛ اینکه تنش‌ها از میزانی که وجود دارد بالاتر نرود، کفایت می‌کند.

در مورد تقابل تهران و تل‌آویو نیز این واقعیت وجود دارد که ترامپ کاملا و علنا حامی نتانیاهو خواهد بود اما نکته‌ای که قابل توجه است این است که شرایط به گونه‌ای نیست که در صورت پیروزی ترامپ، نتانیاهو به صورت حداکثری و کاملا تابع اقدامات و اوامر او باشد. سقف مطالبات نتانیاهو یا انتظارات او نسبت به تحولات منطقه و نظام بین‌الملل به قدری زیاد و بلندپروازانه و توسعه‌طلبانه است که حتی امریکا نیز در برخی موارد حاضر به پذیرفتن آنها نیست؛ به عنوان مثال اینکه واشنگتن حاکمیت اسراییل بر بلندی‌های جولان را به رسمیت بشناسد یا حتی حاکمیت اسراییل بر کرانه باختری و حتی بر غزه را به رسمیت بشناسد، یک مساله است و اینکه آن گروهِ فوق‌ِافراطی راست‌گرای متعصبِ مذهبی جنگ‌‌طلب در داخل اسراییل که داعیه‌ گسترش سرزمینی در لبنان و اردن و سوریه را دارند، مهار کند مسائل دیگری است. امریکایی‌ها به راحتی این موارد را نمی‌پذیرند.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط