پنج‌شنبه 08 آذر 1403 - 00:59

کد خبر 691182

پنج‌شنبه 17 آبان 1403 - 10:49:28


زخم کاری به فرهنگ شهرت


فرهیختگان/  انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برگزار شد و دونالد ترامپ با شکست نامزد دموکرات‌ها برای مرتبه دوم به کاخ‌سفید راه یافت. دلایل شکست کامالا هریس به موارد گوناگونی بازمی‌گردد که ما در اینجا فقط به یک مورد اساسی آن نگاه می‌اندازیم. پدیده «سلبریتی» در حکم یک سد مستحکم دفاعی و حتی تهاجمی برای گلوبالیست‌ها و دموکرات‌های آمریکایی است. آن‌ها قصد دارند با استفاده از این موجودیت دنیا را تحت انقیاد خود درآورند و از راه کنترل «سلیقه» و «ذائقه» فضای سیاسی و فرهنگی دنیا را در مشت بگیرند. برای نمونه، حمایت تمام قد «تیلور سوئیفت»، خواننده و موزیسین ژانر کانتری و پاپ از کامالا هریس این گمان را تقویت کرد که طیف زیادی از مردم آمریکا به سمت نامزد دموکرات‌ها گرایش نشان خواهند داد و او را به‌عنوان چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده به دنیا معرفی می‌کنند اما تجربه سال 2016 ثابت کرد که پیروزی ترامپ در انتخابات تنها یک اتفاق نبوده و جبهه مقابل او دچار خطای شناختی‌اند، وگرنه از اتفاقات پیش درس می‌گرفتند و روی حمایت خواننده و بازیگرجماعت قمار نمی‌کردند. بحران هویت در آمریکا به دلیل حمایت‌های گاه و بی‌گاه شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ از جنبش‌های نوظهور و هویت‌طلب جنسی و همچنین دست گذاشتن روی گسل‌های فرهنگی و تبعیض مثبت و گلخانه‌ای به نفع طیفی خاص از اجتماع رنگین‌پوستان سبب شده تا بخش اعظمی از مردم آمریکا عملا از فرایند شرکت در امرسیاسی و سیاستگذاری فاصله بگیرند و با انتخاب آدم بدنامی همچون ترامپ نسبت به گردانندگان اصلی میزانسن قدرت در کشور خود واکنش نشان دهند. در این گزارش با استفاده از نمونه‌های موجود به دلایل فرهنگی شکست سخت دموکرات‌ها در برابر محافظه‌کاران می‌پردازیم.

سلبریتی لخت است
تیلور سوئیفت به اندازه یک کشور 283 میلیون نفری در اینستاگرام دنبال‌کننده دارد و به‌طور میانگین برای هر پستش در این رسانه نزدیک به 6 میلیون لایک می‌گیرد. طبیعی هم به‌نظر می‌رسد که سیاستمداران ینگه دنیا بخواهند از این امکان بهره ببرند و سبد رأی جناحی که به آن تعلق دارند را پر کنند ولی آیا این راه همچون مُسکنی که برای تسکین دادن به درد مورد استفاده قرار می‌گیرد و در اغلب اوقات هم جواب می‌دهد، قرار است گلوبالیست‌ها را به سر منزل مقصود برساند؟ جواب ما این است که عرصه سیاست و فرهنگ هیچ قرابت و نزدیکی‌ای به حوزه علوم تجربی ندارند و نباید هم انتظار این را از مردم و افکارعمومی داشت که مطابق آنچه در اتاق‌های فکر تعیین شده است، عمل کند. «تیلور سوئیفت» در راه حمایت از کامالا هریس تنها نبود ولی نقش ویژه‌ای در این میان ایفا کرد، به‌طوری که براساس نظرسنجی «مورنینگ کنسالت» که نتایج آن در ماه مارس 2023 منتشر شد، تقریبا سه‌چهارم طرفداران تیلور سوئیفت سفید‌پوست‌اند و از حزب دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروی می‌کنند. پیش از انتشار پست تیلور سوئیفت در حمایت از هریس نیز یک‌سوم آمریکایی‌ها در نظرسنجی‌ها گفته بودند که نظر این خواننده ممکن است تصمیم آن‌ها را برای حمایت از یک کاندیدا تغییر دهد. اما شد آنچه نباید می‌شد و علی‌رغم تمام پیش‌بینی‌ها اسم هریس به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور زن از صندوق‌ها بیرون نیامد. پیروزی ترامپ در دوی ماراتن انتخابات آمریکا بدون اینکه خود او به‌طور قطع دارای خصوصیات لازم برای قرار گرفتن در این جایگاه باشد، نتیجه دستکاری فرهنگ عمومی توسط گردانندگان زمین بازی سیاست در ایالات متحده است. سلبریتی‌زایی و توجه بیش از حد به سبک زندگی بازیگران، ورزشکاران حرفه‌ای و خوانندگان ژانرهای پرطرفدارتر موسیقی و ساخت یک پیامبر جعلی از ایشان یک‌شبه به‌وجود نیامد که یک‌شبه بخواهد از بین برود ولی همین مسئله تحمل شکست را برای دموکرات‌ها در دومین انتخابات مهم این سال‌هایشان، یعنی پس از انتخابات 2016 تبدیل به اتفاقی عادی و روزمره کرد. به عبارت دیگر، بی‌اهمیت شمردن بخش مهمی از جامعه آمریکا -که حتی در نظرسنجی‌های رسانه‌های اصلی متمایل به جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها هم نقش فعال آن‌ها دست‌کم گرفته می‌شود- آثار زیادی در پی دارد که فقط نوک کوه‌یخ آن در انتخابات‌ها و بازی‌های اینچنینی نمایان می‌شود.

قمار، برد و باخت دارد
این فقط سلبریتی‌ها نبودند که از تمام توان‌شان برای رأی آوردن کامالا هریس استفاده کردند، بلکه مقاطعه‌دهندگان جدید و قدیم آن‌ها، یعنی کمپانی‌های هالیوودی و مدیران‌شان حسابی برای رأی آوردن نامزد دموکرات‌ها تلاش کردند. به گزارش فوربس، ۸۸ کارآفرین و رهبر تجاری در آمریکا با ارسال نامه‌ای به کمپین انتخاباتی هریس و تیم والز پیوستند و بیان کردند برای رأی آوردن او تلاش می‌کنند. «جیمز مرداک»، فرزند «روپرت مرداک» مؤسس «شبکه رسانه‌ای فاکس» برخلاف پدرش -که به سرسختی در محافظه‌کاری شهره است- از هریس حمایت کرد. نام‌های دیگری همچون «جف بیوکس»، مدیرعامل سابق تایم وارنر، «بری دیلر»، مدیرعامل سابق پارامونت پیکچرز و «مایک لینتون»، مدیرعامل سونی اینترتیمنت از جمله حامیان هریس بودند که بی‌هیچ واهمه‌ای نام خود را در سیاهه مشتاقان دومین زن نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برای ورود به کاخ‌سفید قرار دادند، اما قمار همیشه دو طرف بازنده و برنده دارد و این‌بار بخت با آن‌ها همراه نبود. امواجی که ممکن است وضعیت سیاسی کشورها را تغییر دهد صرفا برمبنای واقعیت‌های برساخت شده توسط غول‌های رسانه‌ای و حجم پولی که به این وسیله به آن‌ها تزریق می‌شود، نیست که اگر بود دنیا همیشه به کام طیف قدرتمندتر هالیوود می‌چرخید و هسته مقاومت هم از چرخه زیست عادی مردم جهان خارج می‌شد.
اما هالیوود از چه زمانی به فکر گسترش فعالیت‌های خود در فرای مرزهای جغرافیایی افتاد؟ صنعت سینمای آمریکا تقریبا پس از طی کردن سال‌های آغازین، از سال 1914 به فکر گشودن ایده‌های جهانی بود. آن‌ها در ابتدا به‌خاطر کاهش هزینه‌های تولید به فکر پخش فیلم در همسایه شمالی خود، یعنی کانادا افتادند و به مرور وسعت این فعالیت‌ها را با اتخاذ سیاست‌های توزیعی دقیق برعهده گسترش دادند. بین سال‌های 1950 تا 1970 بود که ژاپن و اروپا به‌عنوان مقصدی برای آثار هالیوودی درنظر گرفته شدند و بازار فیلم کشورهای هدف را نشانه گرفتند. یکی از اولین دلایل باز شدن بازارهای بین‌المللی فیلم را می‌توان نقش سرمایه‌گذاران خارجی در به حرکت درآوردن چرخ‌دنده‌های اقتصاد آزاد دانست. نتایج به‌گونه‌ای رقم خورد که در شروع دهه 1980 میلادی، اداره شرکت‌های بزرگ هالیوودی نظیر «کلمبیا پیکچرز»، «یونیورسال» و «سونی» به دست سرمایه‌گذاران خارجی افتاد و روند تولید آثار آمریکایی در ژانر بومی این سینما، یعنی وسترن را رفته‌رفته کند و درنهایت نابود کرد. در نتیجه این اقدامات بود که درست در اواخر دهه 1990 میلادی کفه دستاوردهای مالی هالیوود در خارج از مرزهای آمریکا بسیار سنگین‌تر از داخل مرزها شد و سهمش در بازارهای بین‌المللی فیلم در مجموع به 75 درصد رسید. ارتباط کمپانی‌های هالیوود با شرکای غیرآمریکایی خود همچون جاده‌ای یک‌طرفه بود. آمریکایی‌های برای آن‌ها تولید محتوا می‌کردند و در عوض نسبت به فرهنگ استعماری سفیدپوست‌ها در داخل مرزها بی‌تفاوت بودند، ضربه اساسی این بی‌تفاوتی و دهن‌کجی به بزرگ‌ترین طیف‌های شکل‌دهنده «ایالات متحده آمریکا» بی‌جواب نماند و آثار مخربش را برای اولین‌بار در انتخابات 2016 آمریکا نشان داد. ظهور کانال‌های تلویزیونی پولی در دهه 1990 میلادی در اروپا این اجازه را به هالیوود داد که نه‌تنها از نظر مالی پیشرفت کند، بلکه حتی سریع‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد به مخاطبان بسیار زیادی در سطح دنیا دست یابد، ولی این یک بازی برد- برد نبود و طرف بازنده‌ای هم در این میان وجود داشت که پیروان مسیحیت انجیلی و طبقات فرودست ایالات متحده بخشی از آن به‌شمار می‌رفتند.

«دولت» اُسطوره‌ای که پایان یافت
در دهه 1910 میلادی، اغلب آثار هالیوودی برای خوشامد مخاطبان فقیر و مهاجر روانه سالن‌های سینما می‌شد. فیلم‌هایی مانند «مهاجر» (چارلی چاپلین؛ 1917) و ایضا آثار وسترن توأم با یکدیگر بحث ملت‌سازی در آمریکا را پیش کشیدند و در راه ترویج ارزش‌هایی نظیر «خانواده»، «مذهب»، «میهن‌پرستی» نهایت تلاش خود را به انجام رساندند. حتی ردپای سیاسیون هم برای پالوده نگاه داشتن جامعه آمریکا از گزند ضدارزش‌ها و ضدهنجارها با اجرای «نظامنامه تولید تصاویر متحرک» در سال 1934 به اوج خود رسید و «ویلیام هریسون» طراح این قانون اخلاقی را به اوج محبوبیت در میان پیروان آئین مسیحیت و جامعه سفیدپوستان آمریکا رساند. اما پیروزی نسبی «جنبش حقوق مدنی آمریکا» در سال 1968 همه چیز را در شرف تغییر قرار داد؛ از این پس بازیگران رنگین‌پوست برای بازی در فیلم‌های هالیوودی دارای سهمیه شدند و روند جهانی کردن ارزش‌های آمریکایی آغاز شد. این آغازی بر پایان اُسطوره دولت‌گرایی در هالیوود بود.

مخاطب خواهان «تغییر واقعی» است
«نتفلیکس» بزرگ‌ترین پلتفرم vod در جهان است و زمین بازی صنعت سرگرمی را به تابعی از تصمیمات خود بدل کرده است. آن‌ها با دمیدن بر فعالیت‌های خانمان‌‌سوز جنبش‌های عجیب و غریب جنسی و تولید محتوا برای آن‌ها و همچنین پول‌سازی برای کارگزاران خود، یعنی همان سلبریتی‌ها به جنگ فرهنگی میان دو ایده دامن زده است. در یک طرف قضیه گلوبالیست‌ها و در سوی دیگر ماجرا طیفی از محافظه‌کاران و بوم‌گرایان –‌که البته آن‌ها نیز از حمایت شرکت‌های بزرگ تجاری در خاک آمریکا برخورند- قرار دارند که دائم با هم بر سر گرفتن سهم بیشتری از کیک ایالات متحده گلاویز می‌شوند. مخاطبان اما سوای این دعواها خواهان یک تغییر واقعی‌اند و این را با انتخاب‌هایشان در سینما نشان داده‌اند. در سال‌های گذشته بر حجم ترافیک فیلم‌های ابرقهرمانی افزوده شده و آثاری مثل «انتقام‌جویان»، «جنگ ستارگان؛ 2015» و «تاپ‌گان: ماوریک» عموما در صدر جدول گیشه قرار گرفته‌اند. این یک پیام واضح و روشن برای بازیگران اصلی سیاست در آمریکاست و نشان می‌دهد مردم برخلاف سلبریتی‌های بی‌کارکرد به دنبال اشخاصی می‌گردند که شبیه آن‌ها باشند و تصویر «مردم فراموش شده» را بازنمایی کنند. حتی اگر این رویه به نفع دیوانه‌ای غیرقابل پیش‌بینی و انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهور تمام شود. به‌قول «مانس اشپربر» رمان‌نویس اتریشی- فرانسوی «از وقتی مسیحیت پیروز شده، تنها یک‌سال بدون جنگ گذشته است.» و مردم ینگه دنیا هم فارغ از نتایج مخرب احتمالی به یک دیوانه و سرسپرده اوانجلیست رأی داده‌اند. اما باید این نکته را درنظر داشت که ترامپ از آثار بی‌توجهی به فرهنگ آمریکاست و نه نسخه پیروزی‌بخش آن.

نویسنده:  ایمان عظیمی


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط