سه‌شنبه 06 آذر 1403 - 03:49

کد خبر 691772

پنج‌شنبه 17 آبان 1403 - 21:45:00


میانجیگری بین تهران و تل‌آویو بی‌معناست


شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

‌مالک مصدق| در پی گسترش تنش‌ها میان ایران و اسرائیل، هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه در گفت‌وگویی بیان کرد که ترکیه نمی‌خواهد تنش‌ها در منطقه گسترش پیدا کند. روزنامه حریت ترکیه گزارش داد که فیدان در بخشی از این گفت‌وگو بیان کرد ترکیه با هدف تنش‌زدایی در این زمینه، با طرف‌های آمریکایی گفت‌وگو کرده که شامل انتقال پیام‌های اسرائیل بوده است. او تأکید کرد: «جلوگیری از بدتر‌شدن درگیری‌ها، به‌ویژه در وضعیت میان ایران و اسرائیل، به‌نفع ما‌ست». سوبرامانیام جایشنکار، وزیر خارجه هند نیز مدعی شد: دهلی نو‌ میان کشورهایی است که تلاش می‌کنند‌ ببینند آیا ایران و اسرائیل برای جلوگیری از درگیری‌های بیشتر در خاورمیانه به گفت‌وگو با یکدیگر خواهند پرداخت یا نه». جایشانکار ادعا کرد: «در خاورمیانه، بیشتر تلاش بر این است که از گسترش مناقشه جلوگیری شود. یکی از شکاف‌ها، ناتوانی ایران و اسرائیل در گفت‌وگوی مستقیم با یکدیگر است‌». او افزود: «بنابراین، کشورهای مختلف درحال تلاش هستند تا ببینند آیا می‌توانند این شکاف را پر کنند یا نه. ما یکی از آنها هستیم‌». در همین راستا، نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند نیز با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به صورت تلفنی صحبت کرده و همچنین اخیرا در حاشیه نشست بریکس با مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، ملاقات داشت. گفتنی است که پزشکیان از هند خواسته بود در تلاش‌های صلح در غرب آسیا نقش ایفا کند.‌ با‌این‌حال برای بررسی ادعای مطرح‌شده وزرای امور خارجه هند و ترکیه به گفت‌وگویی با شعیب بهمن نشسته‌ایم تا ارزیابی این تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل را جویا شویم که در ادامه متن این گپ‌و‌گفت را از نظر می‌گذرانید.

‌اخیرا هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، مدعی میانجیگری آنکارا برای کاهش تنش میان ایران و اسرائیل شده است. سوبرامانیام جایشنکار، وزیر امور خارجه هند نیز ادعای مشابهی را مطرح کرده است. فارغ از صحت‌و‌سقم این ادعا که به گفته اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه «اساسا تهران، تل آویو را به رسمیت نمی‌شناسد که بخواهد به دنبال میانجگری کشورها باشد‌»، این سؤال را به ذهن متبادر می‌شود که آیا تلاش‌های آنکارا، دهلی نو یا دیگر بازیگران منطقه‌ای و فرامطقه‌ای برای میانجیگری در این تنش کارساز خواهد بود؟ اساسا اقتضائات مربوط به مناسبات تهران و تل‌آویو، میانجی‌پذیر است؟

به‌هیچ‌عنوان؛ چون همان‌طور‌که گفتید و به نقل از اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، اساسا جمهوری اسلامی ایران، رژیم اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد تا بخواهد از طریق کشورهای ثالث‌ مذاکرات غیرمستقیم یا میانجیگری‌هایی را‌ حتی به صورت غیر‌مستقیم بپذیرد. در نتیجه بدیهی است که ایران وارد هیچ‌گونه جریان مذاکره یا میانجیگری‌ای که طرف دیگر آن اسرائیل باشد، نخواهد شد. با توجه به این نکته، مطرح‌شدن پیشنهاد میانجیگری توسط ترکیه یا هندوستان یا هر کشور دیگری نمی‌تواند نزدیک به واقعیت باشد.

‌آیا می‌توان در یک سطح از تحلیل این نوع ادعاها بر سر میانجیگری را محدود به رد‌و‌بدل پیام‌ها یا پیغام‌رسانی دانست؟

این نگاه تا اندازه‌ای قابل دفاع است؛ چون پیش‌ از ترکیه و هندوستان برخی کشورهای دیگر هم نقش پیغام‌رسان و رد‌و‌بدل‌کردن پیام‌ها را داشته‌اند، کما‌اینکه قبل‌تر و در برهه‌هایی، روسیه این کار را انجام داده و اخیرا هم ترکیه این ادعا را مطرح کرده است.

‌جناب بهمن، به نظر شما جزئیات یا اقتضائات مربوط به همین نقل‌وانتقال پیام را چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟ آیا ترکیه طرف ثالث بوده است؟

نکته مهمی را مطرح کردید. نه، این‌گونه نیست. در حقیقت ترکیه پیام مستقیمی از اسرائیل دریافت نکرده است که بخواهد آن را به ایران منتقل کند یا برعکس، بلکه به نظر می‌رسد پیام اسرائیل از طریق ایالات متحده آمریکا به ترکیه انتقال پیدا کرده است و ترکیه آن را به جمهوری اسلامی ایران داده و از سوی دیگر ایران هم به ترکیه پیامی را انتقال داده که این پیام از طریق آنکارا به واشنگتن گفته شده است تا آمریکایی‌ها این پیام را به اسرائیل برسانند. پس موضوع میانجیگری یا پیغام‌رسانی به عنوان طرف ثالث وجود ندارد. اینجاست که تکرار می‌کنم مسئله میانجیگری کاملا منتفی است و اگر مسئله در حد انتقال پیام باشد، به این شکل صورت گرفته است؛ چه این پیغام‌رسانی توسط روسیه باشد یا ترکیه یا هندوستان یا هر کشور دیگری. به‌هر‌حال ماهیت روابط ایران و اسرائیل و به رسمیت نشناختن این رژیم توسط تهران، موضوع را کاملا پیچیده کرده است و ما با یک دیپلماسی پیچیده و چند‌لایه از سوی کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مواجهیم.

‌با وجود این، سؤال اساسی اینجاست که چرا کشوری مانند ترکیه که مناسبات خاص اقتصادی، تجاری، سیاسی و دیپلماتیک با اسرائیل دارد و از سوی دیگر، بازیگری فرامنطقه‌ای مانند هند که هیچ‌گونه ارتباط ژئوپلیتیکی با خاورمیانه ندارد باید در این مناقشه، میانجیگری و نقش‌آفرینی کنند؟ دهلی نو و آنکارا چه ضرورت یا چه منافعی برای ورود به این تنش دارند، حتی اگر نقش‌آفرینی‌شان در سطح نقل‌و‌انتقال پیام دلیل باشد؟

هم ترکیه و هم هندی‌ها به دلیل نوع و ماهیت روابطی که با هر‌دو طرف، یعنی ایران و اسرائیل دارند به این ارزیابی رسیده‌اند که می‌توانند چنین نقشی را در قالب میانجیگر یا پیام‌رسان ایفا کنند. همان‌گونه که می‌دانیم روابط اسرائیل با هندی‌ها یک رابطه قوی است و هم‌زمان روابط دهلی نو و تهران هم یک رابطه تاریخی و حسنه بوده است. در‌عین‌حال هندوستان یک قدرت نوظهور در سطح منطقه به شمار می‌رود. لذا دهلی نو چندان بی‌میل نیست که بخواهد با چنین نقش‌آفرینی‌ای در کلان تنش ایران و اسرائیل گامی در ارتقای نفوذ دیپلماتیک و سیاسی خود بردارد. پس هندوستان تمایل دارد به برخی مناقشات و تنش‌ها و بحران‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ورود کند تا حوزه نفوذ خود را افزایش دهد. ضمن اینکه سعی دارد یک چهره میانجیگر و صلح‌طلب از خود نشان دهد. با این نگاه، هندوستان قبل از ورود به تنش ایران و اسرائیل، حتی در جنگ اوکراین هم تلاش‌های میانجیگرانه‌ای را با روس‌ها و اوکراینی‌ها داشت. برای ترکیه هم مشابه همین تحلیل صدق می‌کند. ترکیه هم در برهه‌های مختلف همواره سعی کرده است به عنوان یک میانجیگر در مناقشات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ورود کند، کما‌اینکه چنین نقشی را برای خود در جنگ اوکراین تعریف کرد. ازاین‌رو آنکارا سعی دارد به همین طریق در جنگ خاورمیانه هم ورود کند. ضمن اینکه روابط ایران و ترکیه یک روابط عمیق و حسنه و تاریخی است و هم‌زمان ترکیه روابط خاص خود را هم با رژیم اسرائیل دارد. مضافا نباید فراموش کنیم که مسئله بحران امنیتی در خاورمیانه می‌تواند به شکل مستقیم کشورهای منطقه‌ مثل خود ترکیه را هم درگیر کند. بدیهی است در چنین شرایطی آنکارا سعی خواهد کرد، چه به شکل میانجیگر و چه به شکل پیغام‌رسان، ورودی به این تنش داشته باشد تا به‌نحوی مانع از تشدید و تصاعد تنش شود. اما در این بین نکته بسیار حائز اهمیتی وجود دارد که باید در تحلیل مد نظر قرار داد.
 
‌چه نکته‌ای؟

اینکه جمهوری اسلامی ایران به دنبال تصاعد تنش نیست، بلکه این رژیم اسرائیل است که سعی دارد سیاست تشدید تنش در منطقه را پی بگیرد و خواهان گسترش جنگ و شکل‌گیری تقابل فراگیر منطقه‌ای است. بنابراین کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به‌جای آنکه تمرکز و توان دیپلماتیک خود را روی مسئله میانجیگری یا نقل‌و‌انتقال پیام بگذارند باید محوریت تلاش‌های خود را روی کنترل رژیم اسرائیل قرار دهند یا روابط و رفتاری را در پیش بگیرند که رژیم اسرائیل به دنبال تصاعد تنش و درگیری گسترده در منطقه نباشد. این کار مهم یا نکته کلیدی است که باید بازیگرانی مانند ترکیه یا هند در معادلات منطقه به آن توجه کنند.

‌سلسله کنش‌ها و واکنش‌های پینگ‌پنگی دو طرف در عمل کار را سخت کرده است، آیا در صورت تداوم و تشدید این روند وارد سطحی از منازعات غیر‌قابل کنترل خواهیم شد؟

من چنین تصوری ندارم.

‌به چه دلیل؟

چون اگرچه سلسله اقدامات ایران و اسرائیل در حمله و پاسخ به همدیگر باعث شد برای اولین بار خطوط قرمز شکسته شود، اما طرفین سعی کرده‌اند این درگیری‌ها و سلسله کنش‌ها و واکنش‌ها و پاسخ‌های متقابل در یک سطح محدود و قابل کنترل پی گرفته شود که اصطلاحا تنش غیرقابل کنترل را به دنبال نداشته باشد. چون دو طرف تا اکنون فقط مواضع نظامی و اهداف نظامی را هدف قرار داده‌اند؛ بنابراین همین نکته نشان می‌دهد که طرفین ملاحظات قابل توجهی را در پاسخ‌های خود مدنظر قرار می‌دهند. اما نکته حائز اهمیت اینجاست که اساسا جمهوری اسلامی ایران آغاز‌کننده این درگیری نبوده است. این اسرائیلی‌ها بودند که فروردین‌ماه سال جاری حمله‌ای به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه داشتند و سلسله اقداماتی را انجام دادند که تهران ناگزیر به پاسخ متقابل بود و در ادامه این اسرائیلی‌ها بودند که اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس را در تهران ترور کردند. پس جمهوری اسلامی ایران برای حفظ وجهه و برقراری توان بازدارندگی و همچنین تحقق منافع ملی و امنیت ملی چاره‌ای جز پاسخ متقابل نداشت. در نتیجه به گفته قبلی خودم باز‌می‌گردم که ترکیه، هندوستان یا هر کشور دیگری به‌جای آنکه به دنبال میانجیگری یا نقل‌وانتقال پیام باشد، باید به دنبال کنترل رژیم اسرائیل و نتانیاهو باشد که در این صورت، خود به خود سطح تنش را کاهش پیدا خواهد کرد.

‌به باورتان این کنش و واکنش پینگ‌پنگی تا کجا ادامه دارد؟

اگر اسرائیل روند جاری را ادامه بدهد، دیگر موضوع سلسله کنش و واکنش پینگ‌پنگی مطرح نخواهد بود، بلکه تهران ناگزیر می‌شود به دنبال تحقق ضربه‌ای باشد که اصطلاحا تمام‌کننده باشد.

‌یعنی جنگ؟

نه. این حرکت تمام‌کننده زیر سقف جنگ خواهد بود به‌نحوی که اسرائیل متوجه شود که دیگر باید دست از تصاعد تنش با ایران بردارد. پس قطعا ضربه بعدی جمهوری اسلامی ایران در قالب وعده صادق ۳ به نحوی خواهد بود که اسرائیل متوجه آن بشود. در غیر این صورت ضربه چهارم ایران معادلات جدیدی را به همراه خواهد داشت که در‌نهایت رژیم اسرائیل را متوجه کند.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط