دوشنبه 05 آذر 1403 - 22:51

کد خبر 694087

یک‌شنبه 20 آبان 1403 - 09:00:47


سرمقاله سازندگی/ مصائب فقر


روزنامه سازندگی/ «مصائب فقر» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم عمادالدین باقی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

در خبر روزنامه‌های اطلاعات و همشهری و خبرگزاری ایسنا با عنوان: «تصویر دو کولبری که در ترور شهید فخری‌زاده نقش داشتند» آمده است: این دو کولبر اهل آذربایجان‌غربی در همکاری با اسرائیل اقدام به وارد کردن سلاح مخصوص به کشور کرده و باعث ترور شهید فخری‌زاده شدند. دستگاه قضایی این اشخاص را به اعدام محکوم کرده است».
این حکم از نظر قوانین ایران و به صرف توجه به مواد قانونی، درست است اما از منظر جامعه‌شناسی حقوق، پرسش‌هایی درباره آن وجود دارد. می‌خواهم بگویم نه با منطق و نیازهای حقوق بشری و آنچه درباره مجازات اعدام گفته و نوشته‌ام بلکه با منطقی که شما هم می‌توانید پذیرا باشید از زاویه دیگر به این مجرمین بنگریم تا شاید بتوان در شیوه مجازات بازنگری کرد، نه اینکه مجرمین را مجازات نکرد.
در خبر رسمی آمده است این دو محکوم به اعدام، کولبر، یعنی از محروم‌ترین شهروندان بوده‌اند که چه‌ بسا درکی از پیچیدگی‌های سیاسی و امنیتی نداشته باشند. فارغ از اینکه علم به ابعاد جرم از شروط قانونی مجازات است، اینگونه افراد مستعد فریب خوردن هستند.
این فقط درباره عاملان ترور مرحوم فخری‌زاده نیست بلکه چند نفری که در اصفهان به جرم ربایش و بازجویی یک فرد دولتی اعدام شدند هم ‌گفتند چون بیکار و نیازمند بودند، فردی‌ آنها را اغوا کرده و گفته است فلان شخص را بربایید و به جایی که او آدرس می‌دهد، بیاورید و آنها بعداً متوجه شده‌اند که او عامل موساد بوده است. اما ابعاد مساله خیلی گسترده‌تر است. ما و بسیاری از آسیب‌شناسان اجتماعی و اقتصادی همیشه نسبت به فقر و بیکاری هشدار می‌دادیم. زیرا فقر نه‌ تنها از نظر دینی مردود است و پیامبر می‌گوید فقر که آمد، ایمان می‌رود. از نظر حقوق بشری هم در صدر مصادیق نقض حقوق بشر است بلکه فقر و بیکاری یک آسیب امنیتی مهم است. بسیاری از حکومت‌ها در دنیا با جذب و سازماندهی لشکر فقرا و بیکاران، اهداف خود را دنبال می‌کنند.
خود دستگاه امنیتی، خبری تحت عنوان دستگیری شبکه‌ای از اراذل‌واوباش مرتبط با سرویس اطلاعاتی رژیم ‌صهیونیستی، موسوم به «شبکه زکریا» در عملیات مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه منتشر می‌‌کند. خبرگزاری ایرنا در گزارشی با عنوان «افسران اطلاعاتی موساد یا اراذل‌واوباش کف تهران؟» می‌نویسد: فردی که شبکه سعودی از آن تحت عنوان مقام ارشد سپاه یاد می‌کند، یکی از نیروهای جهادی وابسته به سپاه است که توسط اراذل‌واوباش ربوده و به اطراف تهران برده می‌شود و در آنجا وی را با تهدید و شکنجه مجبور به اعترافات ساختگی می‌کنند.
تیتر خبر دیگری در ایرنای تحت مدیریت دولت مرحوم رئیسی توسط سپاه و وزارت اطلاعات؛ اعضای شبکه اراذل‌واوباش مرتبط با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی دستگیر شدند. این شبکه با هدایت سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، اقدام به سرقت و تخریب اموال شخصی و عمومی، آدم‌ربایی و اخذ اعترافات ساختگی از طریق شبکه اراذل‌واوباش می‌کرد.
آنها که در سال ۸۸ زندان بودند به یاد می‌آورند که از حدود۲۵۰ تا۳۰۰ نفر زندانی سیاسی بالغ ‌بر ۱۰۰ نفر اتهام‌شان جاسوسی برای اسرائیل بود. اغلب‌شان جوان و در دهه سوم زندگی بودند.
نحوه جذب شدن آنها این بود که پیرو فراخوان اینترنتی موساد آنها به دلیل بیکاری و به طمع درآمد بسیار و پاره‌ای از امتیازات، به هزینه آنها از کشور خارج شده و آموزش دیده یا به افرادی در داخل متصل شده‌اند. عده‌ای از آنها از کار خود دفاع می‌کردند و اینها فقط تعدادی بودند که شناسایی شده بودند. تجربه اقدامات انجام شده، نشان می‌دهد که جاسوسی فقط از طریق حضور در پست‌ها و مراکز حساس برای کسب اطلاعات نیست بلکه جذب همین افراد ساده می‌تواند برای انجام اقدامات مهمی صورت گیرد؛ چنانکه در همان ایام ترور مرحوم فخری‌زاده در خبرها آمده بود، راننده نیسانی که مسلسل خودکار هدفمند هدایت شده به طریق ماهواره‌ای در آن جاسازی شده بود از ایران خارج شده است.
بررسی زندگی برخی عوامل گروه تروریستی جیش‌الظلم هم نشان می‌دهد، گرچه عقاید می‌تواند زمینه‌ساز جذب باشد، ولی عامل اصلی و قطعی جذب آنها، فقر بوده است. اکنون ارتش اسرائیل هم یک ارتش چندملیتی است. زیرا از آفریقا، آمریکا و انگلیس و حتی ترکیه، آدم‌های نیازمند را اجیر کرده است.
این بحث برای این نتیجه‌گیری بود که خود را در مصادیق و جزئیات غرق نکنید و در سپهری کلان به موضوع بنگرید. بدون‌شک هر کس در ترور نقشی داشته، مجرم است و باید مجازات ببیند، ولی آیا اگر قاعده حقوقی و شرعی تسبیب را جاری کنید قبل از آنها آیا کسانی که در یک ‌کشور ثروتمند این افراد را در شرایط فقری قرار دادند که مرتکب چنین‌ گناهی شوند، مقصر نیستند؟ وقتی مرکز آمار ایران ۳۰ درصد جمعیت کشور را زیر خط فقر اعلام می‌کند، یعنی جمعیت بزرگی (بین۷-۸ میلیون نفر) وجود دارد که شب‌ها گرسنه می‌خوابند، آیا این دلیل بر ارفاق و تخفیف نسبت به گناهکارانی که احتمال برود، عامل فقر هم در ارتکاب جرم‌شان نقش داشته، نمی‌شود؟ آیا این ‌قبیل اتفاقات نشان نمی‌دهد که باید سیاست‌های کلان و ریل مدیریت عوض شود، نه اینکه افراد در شرایطی قرار گیرند که یا خودکشی کنند یا خودفروشی یا جاسوسی و ما آنها را مجازات کنیم؟


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط