پنج‌شنبه 24 آبان 1403 - 15:30

کد خبر 696222

دوشنبه 21 آبان 1403 - 21:12:46


هاشمی‌طبا: به من می‌گفتند حرف‌هایی که دل ما را خوش کند نمی‌زنی


اقتصاد 100/ مصطفی هاشمی طبا، فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: مهم ترین مشکل مدیران کشور ما یک نوع گرایش به پوپولیسم است. می‌خواهند خودشان را برای دیگران از جمله برای مردم توجیه و عزیز کنند.

مصطفی هاشمی طبا، وزیر دولت جنگ و معاون دولت اصلاحات، در بخشی از گفت و گوی خود با اقتصاد ۱۰۰ به بیان نکاتی درباره مشکل مدیریتی کشور، بررسی وضعیت اقتصادی دولت ها و ... پرداخته است. در ادامه بخشی از این گفت و گو را می خوانید؛ 

* آقای ! از نظر شما اصلی ترین مشکلی که مدیران ما گرفتار آن هستند، چیست؟ 

مهم ترین مشکل مدیران کشور ما یک  نوع گرایش به پوپولیسماست. می‌خواهند خودشان را برای دیگران از جمله برای مردم توجیه و عزیز کنند.

برای اینکه حرف حق زدن در بسیاری از مواقع از محبوبیت انسان کم می کند و این افراد می‌خواهند بگویند ما انسان‌های خوب و به فکر مردم هستیم. بنابراین حقیقت را به مردم نمی‌گویند. حقیقت عبارت است از آن چیزی که واقعیت دارد و در جریان است. سعی دارند به نحوی با مردم روبرو شوند که آن‌ها را عزیز بشمارند که طبیعتا جواب هم نخواهد داد و مردم بعد از مدتی رویگردان خواهند شد.

به من می‌گفتند حرف هایی که دل ما را خوش کند نمی زنی

* شاید به این خاطر است که می‌خواهند از مردم رای بگیرند و مجبور هستند.

بله. یکی از آثار و نقطه ضعف‌های دموکراسی همین رای گرفتن است و دوست دارند از مردم رای بگیرند.احساس بنده این است که مردم دوست دارند حرف خوب و قشنگ بشنوند نه حقیقت را. من در دو دوره ریاست جمهوری شرکت کرده‌ام، بسیاری از نزدیکان به من گفته‌اند حداقل بقیه کاندیداها حرف‌هایی می‌زنند که دل ما خوش می‌شود اما تو از ابتدا دل ما را خالی می‌کنی. همچنین بیان می کردند آن‌ها یک سری وعده می‌دهند  اما تو که هیچ وعده‌ای نمی‌دهی چه اتفاقی خواهد افتاد.

در حالی که وقتی به اصل مسئله و به واقعیت‌ها توجه نشود، کسی که متضرر می‌شود خود مردم هستند. مام میهن مانند گاو شیر دهی است که غذایی به آن ندهند و مدام شیرش را بدوشند. ما در طول سال‌های درازی که گذشته فقط از شیر این گاو استفاده کرده‌ایم و کشورمان روز به روز ضعیف‌ و تکیده‌تر شده است. 

وضعیت کشور اظهر من الشمس است 

* شما معتقد هستید مسئولان ما واقعیت‌ها را می‌دانند و چیز دیگری به مردم می‌گویند یا خودشان هم نمی‌دانند؟ برای مثال اگر بر سِمَتی کاندید می‌شوند از شرایط آگاهی دارند؟

آن‌چه که در کشور ما اتفاق می‌افتد به قول معروف اظهر من الشمس است. حتی انسان های کودن هم  اطلاعات و آگاهی پیدا کرده‌اند که مملکت ما در چه وضعیتی است. درست است یک سری مسائل سیاسی و تاریخی وجود دارد که نمی‌توان گفت اگر فلان اتفاق رخ می‌داد بهتر بود یا خیر، اما آلودگی و کمبود آب، آلودگی رودخانه، نشست زمین، آلودگی زمین و .. که دیگر حدث و گمان نیست، این‌ها واقعیت‌هایی است که باید با آن روبرو شوند که البته با همین مسائل هم روبرو نمی‌شوند و از کنار آن‌ها به راحتی می‌گذرند.

می‌خواهیم تظاهر کنیم برای مردم دل می‌سوزانیم 

مسائل سیاسی چند وجهی است. اگر به یاد داشته باشید در انتخاباتی که در فلسطین اتفاق افتاد حماس برنده شد ولی آمریکا نپذیرفت و گفت ما تحمل نمی‌کنیم و جنگی بین طرفداران محمود عباس و هنیه رخ داد و داستان به اینجا کشیده شد. اگر در آن زمان اسماعیل هنیه میگفت محمود عباس نخست وزیر دوتابعه شود، بهتر بود یا چیزی که الان رخ داد. خب ترجیح همچنین مسئله بسیار سخت است و نمی‌توان با قاطعیت درباره آن سخن گفت. 

اما ما در کشورمان با مسائلی روبرو هستیم که خوب و بد آن با قاطعیت مشخص است و ما طرف بد آن را ادامه می‌دهیم. به این خاطر که می‌خواهیم تظاهر کنیم با مردم دوست هستیم و برایشان دل می‌سوزانیم و قصد داریم مردم را به سمت خود بکشانیم که چنین چیزی هم رخ نمی‌دهد.

در طول ۴۰ سال گذشته فقط از ثروت مملکت خورده‌ایم 

بنده مقاله‌ای نوشته‌ام با عنوان  توسعه در زندان اندیشه و خیال؛ اشاره کرده‌ام به این موضوع که آقای پزشکیان به مجمع کارآفرینان گفته بود به هر قیمتی که شده مسئله معیشت مردم را حل خواهم کرد.

مسئله معیشت مردم به توسعه وابسته است، نمی‌شود که کشور توسعه یافته نباشد و معیشت مردم بهبود یابد. بنابراین توسعه در خیالات برخی از افراد رفته و این چیزی نیست که کسی متوجه آن نباشد. ما در طول ۴۰ سال گذشته  به اسم اینکه معیشت مردم را درست کنیم فقط از ثروت کشور خورده‌ایم. حتی فراهم کردن نان و گوشت مردم هم بدون امر توسعه ممکن نیست.

در زمان میرحسین موسوی مسائل کشور فدای جناح بندی‌ها نمی‌شد 

* ارزیابی شما از عملکرد اقتصادی دوران میرحسین موسوی که خودتان هم در آن زمان وزیر بودید، چیست؟

منظم‌ترین دوره با وجود تمام مشکلات، زمان آقای موسوی بود. برخلاف چیزی که در خصوص وجود تفکرات سوسیالیستی در زمان ریاست جمهوری مسیرحسین موسوی مطرح میشود، در آن زمان کاملا مشخص بود که دو جناح در دولت وجود دارد؛ یک جناح چپ و جناح دیگر راست. این طور نبود که در بحث‌ها جناح بندی صورت بگیرد. فرض کنید درباره بانک داری اسلامی که توسط آقای نوربخش ارائه شده بود، آقای عسگر اولادی حمایت می‌کرد. از طرفی من و آقای توکلی که اتفاقا خیلی هم تفاوت داشتیم مخالف بودیم و به این صورت نبود که بسیاری از مباحث بخاطر جناح بندی‌ها فدا شوند.

در دوره آقای موسوی که بنده وزیر صنایع بودم ۱۲ هزار موافقت اصولی ایجاد صنعت برای بخش خصوصی توسط خود من صادر شد و بعد در طرح‌های مهم انقلاب ۷۰ درصد آن چه که تامین می‌شد متعلق به بخش خصوصی بود. همه چیز منظم بود و اگر قرار بود در کشور کمبودی وجود داشته باشد این کمبود به عدالت تقسیم می‌شد. اکنون هم اگر بخواهیم سیاست ناترازی داخلی و خارجی را از بین ببریم باید در داخل نظم درستی توسط دولت ایجاد شود. مردم هم زمانی که ببینند روشی وجود دارد که به نفع خودشان و جامعه است راضی می‌شوند و از این ولنگاری اقتصادی نجات پیدا می‌کنیم.

 انتخاب وزرا به هیچ وجه بر اساس شایسته گزینی نیست

* آیا مدیران ما به لحاظ عملکردی سواد کافی دارند؟ اگر اجازه چینش کابینه را داشتید به چند نفر از افراد حاضر در دولت مسئولیتی نمی‌دادید؟

به صورت کلی در کشور ما انتخاب وزرا به هیچ وجه بر اساس شایسته گزینی نبوده است. انتخاب خود من هم به این خاطر نبود که انسان صنعت‌گری بودم. علیرضا افشار به بنده گفت آقای باهنر پرسیدند چه کسی را به عنوان وزیر صنعت انتخاب کنیم، من شما را پیشنهاد کرده‌ام. این در حالی بود که از آشنایی من با او بیشتر از چند ماه نمی‌گذشت. در زمان دانشجویی پای منبر اقای باهنر می‌رفتم و با ایشان از دور آشنا بودم. 

در دیدار با آقای باهنر گفتم اگر به دنبال آدمی هستید که نماز شب بخواند، بنده نیستم، البته در زندگی نماز خوانده‌ام ، روزه گرفته‌ام و مسلمان بوده‌ام اما.... ایشان در پاسخ به من گفت بسیار خب، و ما وزیر شدیم. مرحوم سرحدی زاده به شوخی می‌گفت من پیچ گوشتی تا به حال دست نگرفته‌ام، وزیر کار شده‌ام. خیلی از افراد دیگر هم بدین شکل بوده‌اند و هستند. و متاسفانه الان هم انتخابات اصلا بر اساس شایسته گزینی نیست.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط