پنج‌شنبه 24 آبان 1403 - 15:33

کد خبر 696408

سه‌شنبه 22 آبان 1403 - 11:05:00


دیپلمات پیشین: ترامپ یک فرصت است، نباید آن را از دست بدهیم


شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

‌مهدی بازرگان| روز گذشته (دوشنبه) رادیو اسرائیل گزارش داد، شورای امنیت داخلی کابینه اسرائیل با تصویب رویکرد پیشنهادی برای توافق در لبنان به کار خود پایان داده است. این گزارش به معنای موافقت دولت اسرائیل با آتش‌بس در جبهه شمالی یعنی با حزب‌الله لبنان است. یکشنبه‌شب نیز روزنامه عبری «یدیعوت آحارونوت» از رد‌و‌بدل‌شدن پیش‌نویس توافق آتش‌بس توسط آمریکا، لبنان و اسرائیل خبر داده بود. گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل نیز دیروز (دوشنبه) از پیشرفت در مذاکرات آتش‌بس لبنان گفت، اما به باورش: «چالش اصلی اجرای آنچه توافق خواهد شد، خواهد بود». روز یکشنبه هم اسرائیل‌ هیوم گزارش داد‌ پیشرفت قابل توجهی در مذاکرات دیپلماتیک بر سر آتش‌بس پیشنهادی لبنان حاصل شده است که حزب‌الله را ملزم به عقب‌نشینی از شمال رودخانه لیتانی می‌کند و از حضور نظامی آنها (حزب‌الله) در نزدیکی مرز اسرائیل جلوگیری می‌کند. در مقابل، ارتش اسرائیل به مرز بین‌المللی باز‌می‌گردد. قبل‌تر رسانه‌های عبری اطلاع دادند‌ نتانیاهو ممکن است به‌زودی به جنگ غزه پایان دهد تا به ترامپ یک پیروزی دیپلماتیک سریع داده باشد. روزنامه یدیعوت آحارونوت هم در گزارش روز دوشنبه خبر داد‌ اسرائیل و لبنان پیش‌نویس‌هایی را از طریق آموس هوکشتاین، فرستاده ایالات متحده، مبادله کرده‌اند که نشان از پیشرفت در تلاش‌ها برای دستیابی به توافق نهایی دارد. این در حالی است که به گزارش خبرگزاری رویترز، محمد عفیف، رئیس دفتر رسانه‌ای حزب‌الله لبنان، دیروز دوشنبه در کنفرانسی خبری در حومه جنوبی بیروت به‌صراحت عنوان کرد: «بر‌اساس اطلاعات من، تاکنون هیچ پیشنهاد رسمی در این زمینه به لبنان و ما نرسیده است‌». این عضو حزب‌الله گفته که به باور او «هنوز در مرحله ارائه ایده‌های اولیه» و بحث‌ هستیم و «هنوز هیچ‌چیز واقعی وجود ندارد‌». به موازات این اخبار، دیروز دوشنبه نیز رهبران، مقامات و نمایندگان کشورهای عربی و اسلامی در نشست سران عربی-اسلامی که در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، برگزار شد، شرکت کردند تا درباره اتخاذ موضعی واحد برای توقف جنگ در نوار غزه و لبنان گفت‌وگو کنند. 

با توجه به آنچه مطرح شد، احتمال تحقق آتش‌بس در غزه و لبنان، محور گفت‌وگویی با محمدعلی سبحانی است تا از منظر سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در قطر و لبنان به بررسی شانس موفقیت تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان‌دادن به جنگ در خاورمیانه بپردازیم. در ادامه گپ‌و‌گفت با مدیر کل خاورمیانه‌ وزارت خارجه در دولت سیدمحمد خاتمی، آثار بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بر تحولات خاورمیانه و نقش ایران هم ارزیابی شده که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید.

‌طی ۴۸ ساعت گذشته اخبار و گزارش‌های متعددی درباره تلاش‌ها برای پایان‌دادن به جنگ در غزه و لبنان مخابره شده و به نظر می‌رسد اسرائیل هم پالس مثبتی را نشان داده است. آیا آن‌گونه که مطرح است، بنیامین نتانیاهو در فاصله تقریبا دو‌ماهه تا روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ به دنبال پایان‌دادن به جنگ و تحقق این آتش‌بس و دستاوردسازی برای واشنگتن برای همکاری‌های بیشتر میان این دو (نتانیاهو و ترامپ) است، یا به‌واقع اسرائیل بیش از این دیگر نمی‌تواند دستاوردی در تداوم جنگ در غزه و لبنان داشته باشد؟

هر دو عامل مؤثرند؛ البته من تصور نمی‌کنم که موضوع صرفا به دونالد ترامپ محدود باشد، بلکه دور جدید تلاش‌ها برای پایان‌دادن به جنگ به عوامل متعددی ارتباط پیدا می‌کند. ضمن اینکه هنوز دولت دونالد ترامپ روی کار نیامده است و حدود ۵۰ روز تا آغاز به کارش فاصله وجود دارد.

‌با این وصف و به باورتان، تأثیر بازگشت دونالد ترامپ چیست؟

من تصورم این نیست که با بازگشت دونالد ترامپ‌ حتما و لزوما آتش‌بسی شکل می‌گیرد. واقع امر آن است که بازگشت دونالد ترامپ تصوراتی را ایجاد کرده است؛ تصوراتی که در آن، هم فرصت وجود دارد و هم تهدید. همان‌گونه که همه می‌دانیم، دونالد ترامپ یک تاجر و کاسب‌کار است، اما به باور من او یک سیاست‌مدار زبردست هم هست؛ به همین دلیل تفاوت او با دیگر چهره‌های سیاسی در آمریکا و دیگر رؤسای جمهوری این کشور آن است که او از منظر اقتصاد و تجارت به حوزه سیاست و دیپلماسی نگاه می‌کند و اصطلاحا نوعی تحلیل «سود و زیان» یا «هزینه و فایده» از معادلات سیاسی دارد. با چنین تصوری که از دونالد ترامپ وجود دارد، این ارزیابی در محافل سیاسی، رسانه‌ای و در میان ناظران شکل گرفته است که دولت دونالد ترامپ دیگر به دنبال هزینه‌کردن مالی، اقتصادی و تسلیحاتی و تجهیزاتی در جنگ غزه و لبنان و اساسا هیچ جنگ دیگری نیست.

‌خودتان هم موافق این گزاره‌اید؟

ترامپ به‌خوبی می‌داند که اگر خاورمیانه آرام باشد و تنش و درگیری در آن شکل نگیرد، به‌راحتی می‌تواند به اهداف و منافع طراحی‌شده با کمترین هزینه و بیشترین فایده دست پیدا کند.

‌آیا تهران شانسی برای نقش‌آفرینی بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ، مشخصا در پرونده تحولات منطقه‌ای دارد؟

اتفاقا بر‌خلاف آنچه‌ تصور می‌شود به باور من همین نگاه سود و زیان و هزینه و فایده دونالد ترامپ بستری را ایجاد خواهد کرد و حتی من توصیه می‌کنم‌ میزانی از همکاری‌های منطقه‌ای با آمریکایی‌ها، فارغ از مسئله مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم بر سر پرونده هسته‌ای در‌خصوص پایان‌دادن هرچه سریع‌تر به تنش، ناامنی و درگیری در خاورمیانه شکل بگیرد و این پیشنهاد من اگر واقعا اجرائی شود بزرگ‌ترین ضربه را به دولت رادیکال اسرائیل و شخص نتانیاهو خواهد زد. ضمن آنکه فراموش نکنیم واقعا ایران بستری از فرصت‌های اقتصادی و تجاری است و من حتی اینجا هم پیشنهاد می‌کنم که فضایی برای همکاری‌های اقتصادی با آمریکا شکل بگیرد. ترامپ هیچ‌گاه نگاه سیاسی و ایدئولوژیک ندارد. من تکرار می‌کنم که او یک تاجر است و از نگاه اقتصادی به علم دیپلماسی نگاه می‌کند. برای ترامپ دوست و دشمن در قالب منفعت تجاری معنا پیدا می‌کند. به همین دلیل من معتقدم در دولت دونالد ترامپ باید منافع مشترک اقتصادی را تعریف کنیم که در دل آن بتوان فضا برای همکاری‌های حوزه سیاست خارجی هم شکل بگیرد.

‌جناب سبحانی، این نگاه شما با توجه به واقعیت‌های موجود منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و همچنین شکاف جاری در مناسبات تهران -‌ واشنگتن و با در نظر گرفتن این واقعیت که ترامپ در برخی پرونده‌های تروریستی نقش اول را دارد، قدری ایدئال‌گرایانه نیست؟
 
ما باید واقعیت‌ها را ببینیم. در کنار آن باید منافع ملی، امنیت ملی و تمامیت ارضی را در نظر داشته باشیم. اولویت ما بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی و خروج کشور از بحران جاری است. شما می‌بینید که اکنون کشور در همه زمینه‌ها با مشکلات دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. اخیرا هم مسئله ناترازی در حوزه انرژی و برق مطرح است. پس واقعا به‌جای موضوعاتی که پیشنهاد من را ایدئال‌گرایانه یا دور از دسترس جلوه می‌دهد، اتفاقا باید واقعیت‌های جاری در کشور را ملاک تحلیل قرار دهیم و به سمت آن نوع همکاری‌ها با آمریکا در دوره دونالد ترامپ برویم. من تأکید دارم همکاری با ترامپ به مراتب راحت‌تر از دموکرات‌ها و جو بایدن است. اگرچه من منکر شرایط حاد منطقه و همچنین گسل در روابط با آمریکا نیستم، اما واقعا تحقق پیشنهاد من تا حدود بسیار زیادی منوط به نوع واکنش مثبت و سازنده ایران در دوره دونالد ترامپ است. واقعا من تصور می‌کنم دونالد ترامپ یک فرصت است.

‌واقعا یک فرصت است؟‌

بله، به خصوص آنکه دونالد ترامپ و جمهوری‌خواهان علاوه‌بر کاخ سفید اکنون سنا را هم در اختیار دارند و این یک فرصت ایدئال را در اختیار دونالد ترامپ قرار می‌دهد که با مجلس سنا به مسائل مختلف و حساس حوزه سیاست خارجی، آن‌گونه که می‌خواهد ورود کند تا بتواند تصمیمات کلیدی و مهم را بگیرد. قطعا این ویژگی از ترامپ یک رئیس‌جمهور قدرتمند به وجود خواهد آورد که دیگر در تنظیم مناسبات با ایران درگیر کارشکنی‌های کنگره نخواهد شد. لذا اگر واقعا دونالد ترامپ به فکر توافق با ایران باشد، چون کنگره را در دست دارد، حزب رقیب نمی‌تواند کارشکنی کند یا حداقل به‌سختی می‌تواند این توافق را به هم بزند. پس چرا نباید از این فرصت استفاده کنیم و با برخی کلمات مانند نگاه ایدئال‌گرایانه این فرصت‌ها را از دست بدهیم. در طول این سال‌ها تمام فرصت‌های خود را در منطقه و جهان از دست دادیم و وضعیت بعد از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ هم به اینجا رسیده است. از این به بعد واقعا نباید فرصت را از دست بدهیم. به دولت آقای پزشکیان توصیه می‌کنم به‌جای رقابت به فکر همکاری و تنش‌زدایی باشد. فراموش نکنیم بعد از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تاکنون بنیامین نتانیاهو چند بار با ترامپ تماس گرفته است و روی همکاری برای تقابل با ایران و ایران‌هراسی مانور می‌دهد. مطمئن باشید اگر ایران اجازه بازی به نتانیاهو بدهد، شرایط را علیه ما بدتر و سخت‌تر می‌کند. پس چرا ما نباید پیش‌دستی بکنیم و تنش‌زدایی با ترامپ را به مثابه راهکاری برای محدود‌کردن نتانیاهو اجرائی کنیم. مضافا مسئله فقط اسرائیل نیست؛ روسیه، چین، اروپایی‌ها و هر کشور دیگری قطعا به دنبال تعریف منافع خود با دولت دونالد ترامپ هستند و حتی کشوری مانند روسیه امکان دارد در دولت ترامپ، ایران را قربانی منافع مشترک با آمریکا کند. پس چرا ما نباید این کار را بکنیم. لذا نگویید ایدئال‌گرایانه؛ بگویید واقع‌گرایانه. واقع‌بینانه این است که متناسب با شرایط و بحران‌های جاری عمل کنیم. باید جسور باشیم و در‌عین‌حال هوشمند.

به حوزه دیگر مأموریتی شما در دوران کارتان، یعنی قطر هم ورود کنیم. در شرایطی که فضای مثبتی برای پایان‌دادن تنش در غزه و لبنان شکل گرفته، به ناگاه دوحه از تعلیق مذاکرات و تلاش‌های میانجی‌گرانه خود خبر داده است و این ضمن‌ انتشار گزارش‌هایی مبنی‌بر احتمال خروج سران حماس و انتقال دفتر سیاسی این گروه در قطر است. ارزیابی شما از این تغییر رفتار دوحه چیست؟

به باور من در‌این‌باره باید به دو نکته اشاره کرد: اول اینکه فشارهای چند رزو اخیر به قطر برای انتقال دفتر سیاسی حماس با این هدف انجام شده که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها سعی می‌کنند معادلات جدیدی را برای دوران پس از پایان جنگ در غزه شکل بدهند که نقش‌آفرینی و اثرگذاری حماس به صفر برسد. من نمی‌گویم آمریکا و اسرائیل در این زمینه موفق بوده است یا ناموفق، اما تلاش‌ها در دستور کار است. از طرف دیگر به باور من فعلا نمی‌توان به این زودی‌ها و با قاطعیت عنوان کرد که قطر به دنبال کنار گذاشتن دفتر سیاسی حماس از دوحه و خروج سران این گروه مبارز فلسطینی است؛ چون هیچ کشور دیگری فعلا قدرت، نفوذ و توان بازیگری قطر را در معادلات فلسطین ندارد. به‌هر‌‌حال قطری‌ها در طول این سال‌ها، هم با خود فلسطین و گروه حماس و همچنین با آمریکا مناسبات حسنه دارند و روابط آنها با اسرائیل هم شکل گرفته است. لذا من این سؤال را می‌پرسم که حتی اگر گزارش‌هایی برای خروج حماس از قطر صحت داشته باشد کدام کشور می‌تواند مانند قطر نقش‌آفرین باشد؟ من در پاسخ می‌گویم این اتفاق نمی‌افتد یا اگر با فشار آمریکایی این اتفاق رخ دهد، هیچ کشوری به‌جز کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پتانسیل میزبانی از حماس را ندارند. چون بالاخره علاوه‌بر زبان عربی باید کشور میزبان به گونه‌ای باشد که فلسطینی‌ها با آن ارتباط نزدیکی داشته باشند و از سوی دیگر مناسبات با آمریکا و مذاکرات مستقیم با اسرائیل هم در آن کشور فراهم باشد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط