دوشنبه 05 آذر 1403 - 15:18

کد خبر 696409

سه‌شنبه 22 آبان 1403 - 13:35:00


استراتژی مبهم رییس‌جمهور غیرقابل پیش‌بینی امریکا برای ایران


اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

محمد خواجوئی| بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید آن هم در بحبوحه جنگ در منطقه و توسعه برنامه اتمی ایران، این پرسش را مطرح می‌کند که چشم‌انداز روابط امریکا و ایران در چهار سال آینده چگونه خواهد بود؟ آیا با توسل دوباره ترامپ به سیاست «فشار حداکثری» تنش‌ها میان تهران و واشنگتن شدت می‌گیرد یا اینکه سیاست «مدیریت تخاصم با امریکا» دولت پزشکیان، می‌تواند باب مذاکره بین دو طرف را باز کند؟ سیاست‌های ترامپ در قبال ایران به ویژه در عرصه منطقه و نیز برنامه اتمی ایران چگونه خواهد بود؟ تهران چه سیاستی را در قبال دولت ترامپ پیش خواهد کشید؟ آیا ایران همچون دوره قبل به سیاست «نه جنگ و نه مذاکره» روی خواهد آورد؟

ترامپ و ایران؛ از سیاست «فشار حداکثری» تا «مواضع دو پهلو»
ترامپ برای ایران ناشناخته نیست. تجربه دولت اول او و سیاست‌هایش در قبال ایران تاحد زیادی روشن می‌کند که مختصات رفتاری او و دولتش در دوره جدید چگونه است. ترامپ در ماه مه‌2018 حدود 16 ماه از آغاز به کارش، از توافق هسته‌ای سال 2015 خارج شد و تحریم‌های امریکا علیه ایران را بازگرداند و به آن شدت بخشید؛ چیزی که از آن به عنوان سیاست «فشار حداکثری» یاد می‌شود. این فشارها باعث شد اقتصاد ایران آسیب جدی ببیند اما در عین حال منجر به تغییر در برنامه اتمی ایران نشد و بلکه سرعت آن را شدت داد. در همین حال، ترامپ با ترور «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس تلاش کرد تا سیاست‌های منطقه‌ای ایران را محدود کند. همه نشانه‌ها دال بر این است که ترامپ در دولت جدید خود نیز همچنان سیاست فشار حداکثری را در دستور کار قرار دهد. او چه بسا به دلیل اینکه دیگر قرار نیست برای دوره دیگری کاندیدا شود، فردی جسورتر و با قدرت ریسک بالاتری خواهد بود و با بازگشت دوباره‌اش، اعتماد به نفس بیشتری در تصمیمات خود خواهد داشت. رویدادهای چهار سال اخیر و به ویژه خبرها و ادعاهایی درباره تلاش ایران برای ترور او، موضع ترامپ در قبال ایران را سخت‌تر کرده است. نگاهی به چهره‌های اطراف ترامپ هم نشان می‌دهد که تیم او نیز دارای رویکردهای سرسختانه نسبت به ایران هستند. به رغم سوابق سیاست‌های ترامپ در تقابل با ایران، مواضع انتخاباتی او، دو پهلو و مبهم بوده است. در برخی موارد او مواضع بسیار تندی علیه ایران اتخاذ کرده و در برخی موارد نیز، لحن سخنان او بسیار ملایم بوده است. در ژوییه امسال پس از گزارش درباره نقشه حکومت ایران برای ترور او، ترامپ درباره پاسخ امریکا به احتمال سوءقصد به او گفت: «امیدوارم امریکا، ایران را نابود و از روی زمین محو کند. اگر این‌طور نشود، رهبران امریکا ترسوهایی بی‌دل‌وجرأت شناخته خواهند شد.» اما حدود سه هفته پیش در مصاحبه با پادکست «پاتریک بت داوید»گفت می‌خواهد ایران موفق باشد و نمی‌خواهد در امور داخلی ایران درگیر شود. ترامپ همزمان گفت ایران به ساخت سلاح اتمی نزدیک است و او اجازه نخواهد داد ایران به این سلاح دست یابد. ترامپ در تازه‌ترین مواضع خود در قبال ایران گفته: «ما نمی‌خواهیم به ایران صدمه بزنیم اما از دستیابی آن به سلاح هسته‌ای جلوگیری خواهیم کرد». بنابراین نمی‌توان پیشاپیش سیاست‌های ترامپ در قبال ایران را حدس زد، چرا که او در گذشته هم ثابت کرده که می‌تواند تصمیم‌های غیرمنتظره بگیرد؛ این غیرمنتظره بودن ساکن بعدی کاخ سفید باعث نگرانی در ایران هم می‌شود چون هر کاری از او ممکن است؛ از آمادگی برای یک توافق تا عملیات نظامی علیه ایران.

محدودسازی برنامه اتمی ایران؛ با توافق جدید یا اقدام نظامی؟
اولویت نخست دولت ترامپ، مهار برنامه اتمی ایران است. او به دنبال تحقق هدفی است که در دولت نخست خود به رغم اعمال شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران، در رسیدن به آن ناکام بود. ترامپ گفته نمی‌گذارد ایران به «سلاح هسته‌ای» دست یابد. این در حالی است که ایران برنامه اتمی خود را صلح‌آمیز می‌داند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تاکنون گزارش مستندی دال بر نظامی بودن برنامه اتمی ایران ارایه نکرده است. به نظر می‌رسد، منظور ترامپ، تلاش برای محدود کردن «توانایی‌های هسته‌ای» ایران است. این توانایی‌ها طی 6 سال اخیر و بعد از خروج امریکا از برجام به‌شدت افزایش یافته است و به آستانه توانایی برای ساخت سلاح هسته‌ای نزدیک شده است. در این میان برخی مقام‌های ایران حتی در ماه‌های اخیر از احتمال تغییر در «دکترین هسته‌ای» ایران سخن گفته‌اند که معنای آن احتمال گذار برنامه اتمی ایران از مرحله غیرنظامی به نظامی است. بنابراین ترامپ در شرایطی کار خود را آغاز می‌کند که برنامه اتمی ایران در وضعیتی به مراتب گسترده‌تر از دوره‌ای است که دولت نخست او پایان یافت. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که ترامپ برای مهار برنامه اتمی ایران دو مسیر را طی خواهد کرد: 1-مذاکره برای توافق جدید همراه با اعمال فشار، 2-عملیات نظامی علیه تاسیسات اتمی. با توجه به اینکه اکتبر 2025 موعد پایان محدودیت‌ها در برنامه اتمی ایران بر اساس توافق سال 2015 است، این احتمال وجود دارد که امریکا و کشورهای اروپایی به سمت مذاکره برای توافق جدید با ایران بروند. با توجه به شرایط دشواری که ایران در آن قرار گرفته، احتمالا توافق مورد نظر ترامپ و دولت او بسیار سختگیرانه خواهد بود. حتی ممکن است ترامپ با اصل غنی‌سازی اورانیوم در ایران مخالفت کند. ترامپ برای اینکه ایران را به مذاکره برای توافق جدید بکشاند، فشارها علیه این کشور را افزایش می‌دهد. او بار دیگر به سمت افزایش فشار به کشورهایی که از ایران نفت خریداری می‌کنند خواهد رفت. هدف ترامپ این است که با تشدید فشارهای اقتصادی، ایران را ناگزیر به سمت توافقی که مدنظر اوست، حرکت کند. دولت او در این زمینه به دنبال رفع نگرانی‌های اسراییل در زمینه برنامه اتمی ایران است. اما اگر ایران حاضر به توافق جدید با امریکا برای محدودکردن برنامه اتمی خود نرفت، امریکا و اسراییل ممکن است دست به عملیات نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران بزنند که البته درباره کارایی این حمله تردیدهای زیادی وجود دارد. همچنین این حمله می‌تواند تبعات بزرگی داشته باشد و راه را برای خروج ایران از ان.پی.تی فراهم کند.

کاهش نفوذ ایران در منطقه؛ پروژه مشترک نتانیاهو و ترامپ
هدف دوم ترامپ و دولت او، کاهش نفوذ و تحرکات ایران در منطقه است. این هدف با توجه به جنگ اخیر در منطقه، دارای فوریت است. اسراییل بعد از عملیات هفتم اکتبر به دنبال تلاش برای ضربه زدن به محور مقاومت تحت رهبری ایران است. اسراییل از طریق ضربه زدن به این محور، درصدد شکل دادن به نظم جدید در منطقه است که اسراییل دست برتر را در معادلات آن داشته باشد که پس از آن بتواند روند عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی را دوباره فعال کند. امریکا و به ویژه ترامپ نیز در این راستا با اسراییل هم نظر است. از همین رو به نظر می‌رسد نتانیاهو و ترامپ جبهه متحد و قدرتمندی را برای کاهش نفوذ ایران تشکیل خواهند داد. این هدف هم از طریق نظامی و هم از طریق توافق‌های سیاسی پیش گرفته خواهد شد. به نظر می‌رسد تا آغاز به کار دولت جدید امریکا، اقدامات اسراییل برای مقابله با محور مقاومت شدت بیشتری به خود می‌گیرد تا با کسب دستاوردهای میدانی، اسراییل بتواند با حمایت امریکا به سمت توافق‌هایی برای آتش‌بس در غزه و لبنان حرکت کند. بعید نیست که اسراییل علاوه بر لبنان، حملاتی را علیه گروه‌های مقاومت در عراق و نیز یمن و سوریه انجام دهد. از سوی دیگر این امکان وجود دارد در صورتی که ایران اقدام به حمله موشکی به اسراییل بکند، اسراییل مواضع بیشتری را در ایران هدف قرار دهد. در همین حال ترامپ به دنبال آن است که روند عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسراییل را احیا کند. او این روند را بدون توجه به طرح «دو دولتی» (اسراییل و فلسطین) پیش خواهد برد. اما در عین حال بعید است که کشورهای عربی همسو با ترامپ به سمت تشدید تنش در روابط خود با ایران حرکت کنند. این کشورها به این نتیجه رسیده‌اند که نفع و امنیت آنها در گرو نداشتن روابط پرتنش با ایران است.

سیاست ایران در قبال ترامپ تابعی از سیاست‌های پکن و مسکو
طی روزهای اخیر، برخی مقام‌های ایران در واکنش به پیروزی ترامپ، واکنش‌هایی داشته‌اند. بیشتر مقام‌های ایران تلاش کرده‌اند نتیجه انتخابات را «کم‌اهمیت» نشان دهند و تاکید کنند که «چندان فرقی ندارد که چه کسی در کاخ سفید قرار بگیرد.» برخی مقام‌ها نیز تاکید کرده‌اند که «ایران منتظر رفتارهای ترامپ است». مقام‌های ایران کوشیده‌اند از هر گونه مواضع تند علیه ترامپ خودداری کنند. در عین حال صداهای مختلفی در ایران درباره اینکه چه سیاستی باید در مقابل دولت ترامپ در پیش گرفته شود، شنیده می‌شود. برخی می‌گویند سیاستی که ایران در دولت اول ترامپ در پیش گرفت دیگر قابلیت استمرار ندارد و ایران باید سیاست دیگری را در پیش بگیرد. این گروه که بیشتر نزدیک به اصلاح‌طلبان هستند، می‌گویند که ایران باید به سمت مذاکره با ترامپ پیش برود و نباید بگذارد محور «نتانیاهو-ترامپ» ایران را تحت فشار بیشتر قرار دهد. برخی نیز می‌گویند، امکان گفت‌وگو و توافق با ترامپ وجود ندارد و ایران باید با وجود همه سختی‌ها، دوره چهار سال پیش رو را در پیش بگذارد. این گروه که بیشتر اصولگرایان رادیکال هستند معتقدند فرق زیادی بین ترامپ و بایدن در تقابل با ایران وجود ندارد و امکان یک توافق «برد-برد» با ترامپ وجود ندارد. این افراد می‌گویند، ترامپ، تسلیم شدن ایران را می‌خواهد. در کوتاه‌مدت ایران احتمالا به سمت افزایش تنش با اسراییل حرکت نمی‌کند تا راه را برای نتانیاهو برای اجرای برنامه مدنظر خود در راستای تغییر نظم منطقه‌ای ببندد و مانع از ضربات اسراییل به ایران شود. اما به نظر می‌رسد در درازمدت، سیاست ایران در قبال ترامپ بستگی به نوع روابط ایران با چین و روسیه دارد و میزان حمایت این دو کشور از ایران در مقابل فشارهای ترامپ به ویژه از نظر اقتصادی و سیاسی دارد. اقتصاد ایران در وضعیت کنونی، شرایط سختی را می‌گذراند اما در این میان، فروش نفت ایران به چین که حدود یک و نیم میلیون بشکه در روز است، برای اقتصاد ایران همچون یک مسیر تنفس است. ایران نگران است که چین، تحت فشار ترامپ همچون دولت نخست او، خرید نفت از ایران را به حداقل برساند. این باعث می‌شود، اقتصاد ایران در یک وضعیت بسیار متزلزل قرار بگیرد و همین ممکن است قدرت تحمل ایران در برابر فشارهای امریکا را کاهش دهد. اما اگر چین خرید نفت از ایران را به میزان فعلی ادامه دهد، ایران به این فکر خواهد بود که چهار سال آینده را تحمل کند و تن به خواسته‌های ترامپ ندهد. از سوی دیگر، روابط ایران با روسیه نیز نقش مهمی در وضعیت روابط ایران و امریکا خواهد داشت. ایران از یکسو نگران است که با کاهش تنش در روابط روسیه با امریکا، باعث شود مسکو حمایت نسبی خود از تهران را ادامه ندهد و حتی موضوع تحویل جنگنده‌های سوخو-35 و همچنین سامانه پدافند موشکی اس-400 به ایران منتفی شود. با این وجود ایران امیدوار است کاهش تنش در روابط روسیه با امریکا باعث شود روسیه در کاهش تنش بین ایران و امریکا به ویژه در مسائل منطقه‌ای و نیز توافق بر سر برنامه اتمی، نقش‌آفرینی مثبتی داشته باشد. از سوی دیگر ایران بعد از پیروزی ترامپ بیشتر این ضرورت را متوجه خواهد شد که به سمت تنش‌زدایی با کشورهای اروپایی حرکت کند. به نظر می‌رسد این درک در ایران شکل گرفته که باید از فاصله نسبی بین اروپایی‌ها و ترامپ استفاده کرد و نباید گذاشت که آنها یک اجماع بزرگ علیه ایران را ایجاد بکنند. ایران نگران است که کشورهای اروپایی تا اکتبر سال 2025، «مکانیسم ماشه» در توافق هسته‌ای را فعال کنند که با این اقدام تحریم‌های بین‌المللی به صورت اتوماتیک علیه ایران فعال می‌شود. اما چالش اصلی ایران در مسیر تنش‌زدایی با اروپا این است که تحولات جنگ در منطقه باعث شده فرصت این اقدام برای ایران فراهم نباشد. در همین حال ایران به دنبال حفظ روابط پایدار خود با کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی است. مقام‌های ایران نمی‌خواهند تنش در روابط این کشور با کشورهای عربی باعث حرکت این کشورها به سمت امریکا با هدف تقابل با ایران شود. در هر صورت به نظر می‌رسد دولت پزشکیان به دنبال آن است که در ماه‌های نخست آغاز به کار دولت ترامپ، به سمت امکان‌سنجی مذاکره با او، دست‌کم با هدف کاهش تنش حرکت کند و نمی‌خواهد در گام نخست، هر گونه مذاکره با امریکا را نفی کند. اما آنچه روشن است این است که ایران چهار سال بسیار پرچالشی را در سیاست خارجی خود پیش رو دارد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط