یک‌شنبه 04 آذر 1403 - 15:30

کد خبر 705788

سه‌شنبه 29 آبان 1403 - 20:32:00


شکل‌گیری مذاکره در قالب 1+5 دیگر ممکن نیست


فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

 اروپایی‌ها بعد از کاهش تعهدات برجامی ایران به‌خاطر خروج آمریکا از برجام، ابزار فشار مکانیسم ماشه را روی میز گذاشتند. تهدید شورای حکام به اینکه پرونده ایران به شورای امنیت می‌رود هم در این چهارچوب مورد توجه قرار داشته است. الان اما با توجه به زمان بهره‌مندی ایران از بندهای غروب برجام، فشار اروپایی‌ها هم بیشتر شده است و در این میان نتیجه انتخابات آمریکا در تعیین رفتار اروپایی‌ها بی‌تاثیر نخواهد بود. اگر همین روند ادامه پیدا کند، اکتبر 2025، اسنپ‌بک برقرار می‌شود و همه تحریم‌ها علیه ایران به قبل از امضای برجام برمی‌گردد. در این مدت اما رفتار اروپا و ایران و باز شدن یا نشدن کانالی برای مذاکره می‌تواند شرایط را تغییر دهد. برای بررسی رفتار احتمالی اروپا و آمریکا درقبال ایران و سناریوهایی که درخصوص رفتار ایران مطرح است با هادی خسروشاهین، حمیدرضا غلام‌زاده و رحمان قهرمانپور، کارشناسان مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.
 
 خسروشاهین: شکل‌گیری مذاکره در قالب 1+5 دیگر ممکن نیست
خسروشاهین ابتدا به این موضوع اشاره کرد که فضای بین‌الملل، تفاوت جدی با زمان انعقاد برجام پیدا کرده و دیگر نمی‌توان با همان اصول سابق وارد مذاکره شد و گفت: «نکته حائز اهمیت درخصوص داستان برجام و چشم‌اندازی که وجود دارد، این است که باید ابتدا یک نکته را روشن کنیم که برنامه جامع اقدام مشترک در چه محیط بین‌المللی، توافق شد و به امضا رسید. در تابستان 2015 که برجام به امضا رسید و در ژانویه 2016 اجرایی شد، فضای بین‌المللی، فضای مبتنی بر اجماع بین قدرت‌های بزرگ بود. ضمن وجود برخی رقابت‌ها در حوزه‌های محدود و تعریف شده، در کلان مسائل در سیاست بین‌الملل مثل داشتن سلاح‌های هسته‌ای بین قدرت‌های بزرگ اجماع وجود داشت. در قطعنامه‌هایی که شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران به تصویب رساند، شاهد بودیم روس‌ها و چینی‌ها مشارکت می‌کردند و برخلاف تفسیر خاص دولت وقت در ایران، یعنی دولت احمدی‌نژاد که تصور می‌کرد روسیه و چین به این قطعنامه‌ها رأی نخواهند داد، به دلیل اینکه شناخت و درک درستی از محیط بین‌المللی در آن مقطع زمانی حاکم نبود، این قطعنامه‌ها با مشارکت روسیه و چین به تصویب رسیدند. به‌ویژه قطعنامه‌هایی که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، ماده 39 ،40 و 41 منتشر شدند. نکته حائز اهمیت این است که برنامه جامع اقدام مشترک، اساساً شکل‌گیری گروه 1+5 را گواهی می‌دهد که این اجماع در موضع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای وجود داشته است. اما به‌ویژه بعد از جنگ اوکراین، اتفاقی که می‌افتد این است که این اجماع میان قدرت‌های بزرگ از میان می‌رود. البته نشانه‌ها و شواهدی داریم که حتی قبل از جنگ اوکراین این اجماع در عمل از میان رفته بود، زمانی که در 2017 سال اول دولت ترامپ، سند امنیت ملی آمریکا منتشر شد و در آنجا دو جمله کلیدی وجود داشت؛ جمله اول کلیدی، این بود که عصر مبارزه با تروریسم به پایان رسیده و عصر رقابت با قدرت‌های بزرگ آغاز شده است، اگر بعد از جنگ سرد همه اسناد امنیت ملی آمریکا را مرور کنید، چنین جمله‌ای را پیدا نمی‌کنید. همه اسناد قبل از آن به همکاری بین قدرت‌های بزرگ تکیه دارد. برای اولین‌بار در سال2017 است که در سند امنیت ملی یعنی با عالی‌ترین سند امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا در (ادمینستریشن ترامپ) به‌ویژه این ادبیات منعکس می‌شود. این ادبیات در سند امنیت ملی بایدن در اکتبر 2022 تثبیت می‌شود، بنابراین محیط و فضا کاملاً دگرگون شده است.»

تشکیل دوباره 1+5 تقریباً غیرممکن است
خسروشاهین معتقد است امکان شکل‌گیری دوباره روند مذاکره 1+5 وجود ندارد و گفت: «یکی از دلایلی که ترامپ را ترغیب کرد مهر پایانی بر تاریخ انقضای برنامه جامع اقدام مشترک در ماه می ‌2018 بزند تنفس در فضای جدیدی بود، بنابراین در این قالب و چهارچوب باید انتظاراتمان را تنظیم کنیم. شکل‌گیری دوباره گروه 1+5 برای مسئله هسته‌ای و تحریم‌ها اگر نگوییم کاملاً غیرممکن است، تقریباً چنین است، بنابراین برای داستان رفع تحریم‌ها نیاز به فرمول جدیدی داریم. این فرمول جدید، باید یا از طریق مراوده و مذاکره با غرب انجام شود یا از طریق راهکار‌هایی که در تهران به‌عنوان راهکار‌های خنثی‌سازی تحریم‌ها عمل کرده که البته نتایج خنثی‌سازی تحریم‌ها را تا امروز مشاهده نکرده‌ایم. ما شاهد گشایش‌های مالی و اقتصادی گسترده نیستیم، حتی در رابطه با همکاران و متحدان خودمان، مثل چین. چین در این قالب و به‌دلیل تحریم‌هایی که وجود دارد، حاضر نیست توافق 25 ساله با ایران را به مرحله عملیاتی و اجرایی برساند، بنابراین باید فرمول جدیدی را تعریف کنیم که در آن حتماً 1+5 دیگری وجود نخواهد داشت. ما باید حتماً روی بازیگران و کشور‌هایی تمرکز کنیم که ابزار و اهرم تحریم دستشان است که مشخصاً آمریکا و اتحادیه اروپاست. هم اهرم مهم‌تری در دست دارند و آن اهرم اسنپ‌بک است که بر پایه قطعنامه 2231تعریف شده که تاریخ انقضای آن هم تا اکتبر 2025 فراخواهد رسید. اما در چنین فضای جدیدی، حل مسئله هسته‌ای و رفع رژیم تحریم‌های غرب علیه ایران، هم پیچیده و هم دشوارتر شده است. دلیل این پیچیدگی و دشواری این است که دیگر بین قدرت‌های بزرگ اجماع وجود ندارد. اگر اجماع وجود داشت، مسئله خیلی سریع حل می‌شد و باید می‌نشستید و با قدرت‌های بزرگ صحبت و مسئله را حل می‌کردید ولی همین رقابتی که بین قدرت‌های بزرگ در مورد قصه اوکراین وجود دارد و ادعا‌هایی که در مورد حمایت‌های ایران از روسیه در جنگ اوکراین مطرح می‌شود، به پیچیدگی‌هایی که در رابطه ما با آمریکا و حتی با اروپا هم اضافه می‌کند. سطح روابط کلان با اروپا به‌طور کلی دارد به قبل از دولت اصلاحات یعنی دوم خرداد 76 و اتفاقاتی که بعد از دادگاه میکونوس برگزار شد، برمی‌گردد و روابط با بروکسل را به آن سطح می‌رساند. الان رابطه با آلمان و اتفاقاتی که درخصوص موضع‌گیری اروپایی‌ها در ارتباط با جزایر سه‌گانه و  منافع حیاتی ایران داشتیم. این موارد، در 15 سال گذشته، در روابط با اروپایی‌ها بی‌سابقه بوده است.»

همه تخم‌مرغ‌هایمان را در تداوم رقابت با قدرت‌های بزرگ قرار ندهیم
خسروشاهین درخصوص واکنش ایران در صورت فعال شدن اسنپ‌بک می‌تواند چه باشد نیز توضیح داد: «قرار گرفتن دوباره ایران ذیل فصل هفتم، حتماً عوارض حقوقی، سیاسی و امنیتی دارد. فصل هفتم، مربوط به صلح و امنیت بین‌المللی و کشور‌هایی است که صلح و امنیت بین‌المللی را تخریب می‌کنند.

ماده 42 آن فصل و منشور ملل متحد، اشاره آشکاری بر اعمال زور علیه کشوری دارد که تهدید‌کننده صلح و امنیت بین‌المللی است. در دوره قبل که اجماع میان قدرت‌های بزرگ بود، این توافق انجام نشد که قطعنامه ذیل ماده 42 صادر شود، یعنی موارد به ابزار‌های تنبیهی دیگر به غیر از اعمال زور مثل تحریم‌ها محدود می‌شد. در فضای موجود که اجماعی وجود ندارد، تصمیم‌گیری و ارتقای پرونده ایران، ذیل مواد 40 و 41 و 42 دشوارتر می‌شود. الان در بسیاری از پرونده‌های بین‌المللی در سازمان ملل تقریباً بن‌بست حاکم است، یعنی تجربه دهه 1950 در شورای امنیت، دوباره درحال بازتولید و تکرار است، در 1950 تصمیمات شورای امنیت در همه جنگ‌های منطقه‌ای تقریباً قفل شده بود و کشور‌ها قادر به تصمیم‌گیری نبودند.

بنابراین ممکن است عارضه قرار گرفتن ذیل ماده 42 را در کوتاه‌مدت نداشته باشد ولی فراموش نکنیم در فضای‌ گذار در نظام بین‌الملل قرار داریم و در صورت شکل‌گیری فضایی چون فضای کنسرتی از قدرت‌های بزرگ مانند قرن 19 در نظام بین‌الملل که قدرت‌های بزرگ در عین رقابت با یکدیگر همکاری داشتند و نظم چندقطبی را شکل می‌دادند، می‌تواند تاریخ‌مصرف کوتاه‌مدتی داشته باشد. ما باید مقداری بلندمدت‌تر فکر کنیم و همه تخم‌مرغ‌هایمان را در تداوم رقابت قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه در حوزه موضوع تحریمی نگذاریم، چون منطق رقابت قدرت‌های بزرگ با منطق رقابتی که با قدرت‌های منطقه‌ای مثل ایران دارند، کاملاً متفاوت است. این‌ها گاهی اوقات معاملات بی‌رحمانه‌ای برای تأمین منافع خودشان یا محدود کردن رقابت بین خود تعریف می‌کنند. خاطرات قرون 19 و 20، مثل قرارداد 1907 که ایران را به شمال و جنوب تقسیم کردند، در فضای حقوقی از دوران ‌گذار قابلیت تکرار دارد و اتفاقاً در نظام‌های چندقطبی، احتمال به وقوع پیوستن این معاملات بی‌رحمانه و قربانی کردن منافع و امنیت قدرت‌ها توسط قدرت‌های بزرگ افزایش چشمگیری پیدا می‌کند.»

باید در سیاست‌خارجی‌مان تنوع ایجاد کنیم
خسروشاهین معتقد است باید تنوعی در سبد سیاست‌خارجی‌مان ایجاد کنیم و توضیح داد: «نیاز به سامان دادن به سیاست خارجی‌مان داریم، چون به‌نظر می‌رسد سیاست خارجی به دلایل متعدد ازجمله نوع عملکرد و الگوی رفتاری که ایالات‌متحده درطول دو سه دهه گذشته داشته بی‌اعتمادی را در ایران افزایش داده است. یکی از دلایل می‌تواند این باشد اما به هر صورت ما باید در چنین فضای پرشتاب و نوسانی در وضعیت‌ گذار و حتی برای بعد از وضعیت ‌گذار، چشم‌اندازی ارائه دهیم. نمی‌توانیم با این دست‌فرمان ادامه دهیم و باید تنوعی را در سبد سیاست‌خارجی ایجاد کنیم، چون این تنوع هم امکان ایجاد معامله‌های بی‌رحمانه را درمورد ایران کاهش خواهد داد. هم امکان سازگاری و انعطاف ایران را درقبال چشم‌انداز بلندمدت یعنی ایجاد یک نظم چندقطبی در نظام بین‌الملل فراهم می‌کند. قرار گرفتن در وضعیت تغییر دکترین هسته‌ای یا خروج از ان‌پی‌تی و مسائلی از این دست به نظر متناسب با بازی و موقعیت ژئوپلیتیک ایران نیست. نباید فراموش کنیم درخصوص این موضوع که آیا ساختن بمب می‌تواند بازدارندگی ایجاد کند، اگر می‌توانست حتماً در معادله جنگ ایران و اسرائیل شاهد آن بودیم. درست است که دکترین هسته‌ای اسرائیل رسمی اعلام نشده و گفته نشده که اسرائیل صاحب بمب اتم است اما همه می‌دانند اسرائیل صاحب بمب است، اما این در منازعه با ایران کار نمی‌کند. بنابراین یک تغییر در این مورد وجود دارد و نکته دوم این است که من تصور می‌کنم ایران کره شمالی نیست، یعنی چه از حیث موقعیت ژئوپلیتیک، چه از حیث بازیگری در نظام بین‌الملل و چه از حیث ساخت و بافت اجتماعی در داخل، شباهت حداقلی با کره شمالی و حتی با پاکستان همسایه‌مان نداریم که بخواهیم استفاده کنیم.

آنچه باعث فزون شدن قدرت و منزلت ایران در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای خواهد شد، از جنس آن چیزی نیست که رئالیست‌ها می‌گویند. تقریباً از جنس قدرتی است که بهتر است بگوییم، ساده‌انگاران و پساساختارگرایان در روابط بین‌الملل مطرح می‌کنند، قدرت تأثیرگذاری ایران بر ادراکات و اذهان است. این قدرت عجیبی است که ایران چه از حیث سابقه تمدنی، چه از حیث سابقه اسلامی و استثنا بودن در منطقه دارد و می‌تواند در آن قدرت و آنچه تعیین‌کننده امنیت و منافع ملی ایران است، تأثیر‌گذار باشد. به نظر می‌آید بتوانیم از این ابزار، امکان و پتانسیل منحصربه‌فرد که در منطقه وجود ندارد و در نظام بین‌الملل هم بسیار انگشت‌شمار است، به نحو احسن استفاده کنیم.»

زهرا طیبی


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط